وظايف اصلي دولت ديني در عرصه فرهنگ (3)

با توجه به مطالب مزبور درباره ارکان و سطوح فرهنگي، نوبت آن است که از اين نگاه و ديدگاه بهره بگيريم و نقش شايسته اي که دولت ديني مي تواند ايفا کند را بررسي نماييم. در اين رابطه، به دو وظيفه اصلي دولت ديني در عرصه فرهنگ اشاره مي کنيم.
جمعه، 3 دی 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
وظايف اصلي دولت ديني در عرصه فرهنگ (3)

وظايف اصلي دولت ديني در عرصه فرهنگ (3)
وظايف اصلي دولت ديني در عرصه فرهنگ (3)


 

نويسندگان:مسلم اميري طيبي/علي اصغرخندان




 

3- دو وظيفه اصلي دولت ديني
 

با توجه به مطالب مزبور درباره ارکان و سطوح فرهنگي، نوبت آن است که از اين نگاه و ديدگاه بهره بگيريم و نقش شايسته اي که دولت ديني مي تواند ايفا کند را بررسي نماييم. در اين رابطه، به دو وظيفه اصلي دولت ديني در عرصه فرهنگ اشاره مي کنيم.

3-1- مخاطب شناسي فرهنگي
 

دولت ديني بايد بداند مخاطب او، يعني توده مردم جامعه درچه سطحي از فرهنگ يا فرهنگ ديني قرار دارند. با توجه به تفکيک فرهنگ يا فرهنگ ديني به ارکان چهارگانه، دولت ديني بايد تصور روشني از رفتارها، گرايش ها، باورها و اطلاعات مردم داشته باشد و با توجه به تقسيم سطوح فرهنگ به سطوح پنجگانه دولت ديني بايد بداند هر يک از ارکان چهارگانه مذکور، در کدام يک از سطوح حد نامطلوب، حداقل، حد لازم، حد مطلوب و يا حداکثر قرار دارد.
مجدداً يادآوري مي شود، آنچه در بحث سطوح فرهنگ بيان شد، صرفاً يک مثال از ميان مثال هاي متعدد قابل فرض بود. حال، در مقام ترسيم افق جامع براي بحث مخاطب شناسي اضافه مي کنيم: اگر فرض شود هر يک از ارکان فرهنگ يا فرهنگ ديني داراي ده زير حوزه باشد (مثلاً: رکن رفتار ديني با زيرحوزه هاي رعايت حقوق ديگران، رعايت آداب اجتماعي، رعايت واجبات ديني، رعايت نظم و نظافت فردي و ... و رکن گرايش ديني با زيرحوزه هاي علاقه به صالحان، بيزاري از ظالمان، گرايش به شعائر ديني، مخالفت با فرهنگ غربي و ... و رکن باور ديني با زيرحوزه هاي باور به خدا، باور به معاد، باور به نبوت، حوزه هاي اطلاعات از تاريخ اسلام، اطلاع از شخصيت ها و فرايند تمدن اسلامي، اطلاع از جريان هاي ديني و ضد ديني معاصر، اطلاع از احکام عملي و ...) و اگر فرض شود هر يک از زيرحوزه هاي ده گانه مي تواند در يکي از سطوح پنج گانه قرار داشته باشد، بايد براي مخاطب شناسي فرهنگي يا تعيين وضعيت فرهنگي جامعه در ارکان با حوزه ها و زيرحوزه ها و سطوح گوناگون، چنين جدولي ترسيم کرد:

وظايف اصلي دولت ديني در عرصه فرهنگ (3)
جدول 5- جدول جامع حوزه ها، زيرحوزه ها و سطوح فرهنگي
 

اينکه در جدول مزبور، زيرحوزه هاي ده گانه، استيفا و به صورت کامل برشمرده نشده اند، به اين دليل بود که اولاًًً آنچه بيان شد، به عنوان مثال است و نه الزاماً مهمترين زيرحوزه ها، ثانياً، تعداد زيرحوزه ها الزاماً برابر نيستند؛ براي مثال، ممکن است در اطلاعات ديني، ده ها زيرحوزه مهم فهرست شود، اما در باورهاي ديني،
پنج مورد به عنوان مهم ترين باورها تعيين گردند؛ ثالثاً با فرض يکسان ديدن حوزه ها از حيث تعداد زيرحوزه ها و اينکه فرض کنيم مي توان براي هر حوزه ده مورد از مهم ترين زيرحوزه ها را فهرست کرد، تعيين اين دو مورد خود پژوهش مستقلي است که بايد به صورت ميان رشته اي (دين شناسي، جامعه شناسي، علوم تربيتي، فرهنگ و ...) و مورد کاوي (متناسب با اقتضائات جوامع و فرهنگ هاي گوناگون) انجام شود.
طراحي روش تحقيقي براي رسيدن به هدف مخاطب شناسي فرهنگي (ابعاد کمي يا کيفي موضوع، طراحي شاخص ها، گستردگي سطح مخاطبان در جامعه آماري و ...) نيز موضوع مستقلي است که بايد در مجال ديگري دنبال شود.

3-2- زمينه سازي براي ارتقاي فرهنگي
 

يکي از ثمرات مهم مخاطب شناسي فرهنگي همين است که زمينه را براي ارتقاي فرهنگي آماده مي کند، همچنان که معاينه بيمار زمينه را براي مداواي او آماده مي کند، بلکه شرط اجتناب ناپذير آن است.
در آسيب شناسي فعاليت هاي خرد و کلان فرهنگي نيز مي توان به اين موضوع اشاره کرد که عدم توفيق بسياري از فعاليت هاي فرهنگي، ناشي از عدم مخاطب شناسي است. اين نکته در ادامه بهتر روشن خواهد شد. نکته ديگر در اين زمينه آن است که در ارتباط با ارتقاي فرهنگي، قائل به زمينه سازي دولت هستيم، زيرا ارتفاي فرهنگي به نحو رسمي، قانوني و فرمايشي را نه ممکن مي دانيم و نه مطلوب؛ از اين رو، دولت ديني پس از مخاطب شناسي فرهنگي بايد به فراهم کردن زمينه ها و مقدمات براي ارتقاي سطح فرهنگي بينديشد، به عبارت ديگر، فاعل ارتقاي فرهنگي، مردم خود جامعه هستند و نه دولت؛ مانند اينکه فاعل رشد، گل و گياه هستند و نه باغبان و حداکثر عملکرد باغبان، زمينه سازي به معناي حذف موانع و تدارک شرايط است.
با توضيحات مذکور روشن مي شود، وظايف اصلي دولت ديني در عرصه فرهنگ، منحصر به همين دو وظيفه (مخاطب شناسي و زمينه سازي براي ارتقاء فرهنگي) است و ديگر وظايف فرهنگي دولت ديني (مانند انواع مورد کاوي هاي فرهنگي، مبارزه با تهاجم فرهنگي، معرفي الگوهاي فرهنگي و ...) به همين دو وظيفه بر مي گردد.
حال اگر فرض کنيم ، در يکي از حوزه ها ، مانند رفتار ديني و موضوع رعايت حق الناس ، ميانگين شاخص رفتار مردم ، حداقل ، يعني در سطح رعايت حقوق ديگران از ترس قانون باشد، در اين صورت تلاش دولت ديني براي زمينه سازي ارتقاي فرهنگ ديني مردم در اين عرصه بايد معطوف با يک پله و يک سطح بالاتر باشد؛ يعني رعايت حقوق ديگران با انگيزه هاي دروني و اخلاقي ، اگرچه قانون و مجازاتي وجود نداشته باشد. در چنين جامعه اي ، هرچه در باب ايثار و مقدم داشتن ديگران بر خود گفته شود ، بجز گروه اندکي که تا سطح احسان رشد کرده اند، ديگر گروه ها و طبقات که در سطح پايين هستند، از آن زمينه سازي فرهنگي ، بهره اي نخواهد برد؛ مانند اينکه اگر کسي از احکام نماز خواندن آگاه نيست ، آموزش شکيات به او بي فايده است و اگر کسي اصلاً نماز نمي خواند ، دعوت او به مناجات ، شب زنده داري و نماز شب بيهوده خواهد بود.
به طور خلاصه ، وظيفه دوم دولت ديني در عزصه فرهنگ اين است که اگر به درستي وضعيت فرهنگي جامعه را در حوزه ها و زير حوزه هاي گوناگون شناسايي نمود، تلاش کند تا مخاطب خود را براي رشد و ارتقا به سطحي بالاتر در همان حوزه و زير حوزه ياري رساند.
با توجه به پذيرش سطوح پنج گانه ، مي توان به چهار گام يا چهار مرحله ارتقا انديشيد که به ترتيب عبارت اند از:
جذب : زمينه سازي براي ارتقاي مخاطب از سطح نامطلوب به سطح حداقل؛
تثبيت : زمنيه سازي براي ارتقاي مخاطب از سطح حداقل به سطح حد لازم؛
رشد : زمينه سازي براي ارتقاي مخاطب از سطح حد لازم به سطح مطلوب:
ترتبيت مبلغ : زمينه سازي براي ارتقاي مخاطب از سطح مطلوب به سطح حداکثر.(1)
جذب تثبيت رشد تربيت مبلغ

وظايف اصلي دولت ديني در عرصه فرهنگ (3)
نمودار 3: مراحل ارتقاي فرهنگي
 

نکته بسيارحائز اهميت در رابطه با گام هاي چهار گانه اين است که تطبيق اين گام ها در حوزه هاي گوناگون ، اقتضائات متفاوتي خواهد داشت. توضيح بيشتر اينکه زمينه سازي براي ارتقاي مخاطب از سطح نامطلوب به سطح حداقل (جذب) و از آن سطح به سطوح بالاتر (تثبيت ، رشد و تربيت مبلغ) در حوزه اطلاعات ، نسبتاً ساده است و احتمالاً با آموزش ها و اطلاع رساني هاي متعارف ، قابل تحقق خواهد بود، اما اين جذب و ارتقا در حوزه باور ، حوزه گرايش و حوزه رفتار اجتماعي ، پيچيدگي و دشواري هايي دارد که بايد براي هر کدام (به طور جداگانه ) پژوهش و نظريه پردازي انجام شود.

پی نوشت ها :
 

1-اصل ايده مذکور با تفاوت هايي در اصطلاحات و فضاي کاربرد، از آن حجت الاسلام سعيد دسمي است.
 

منبع:نشريه معرفت سياسي،شماره2.
ادامه دارد...



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.