راهبرد پيشرفت در دولت ديني و عصر مدرنيته(1)
نويسنده :عليرضا موفق
چکيده
کليد واژه ها: دين، دولت ديني، مدرنيته، راهبرد، پيشرفت.
مقدمه
از سوي ديگر، ما با مکتب مدرنيسم رو به رو هستيم که بعد از سال هاي طولاني که از پيدايش و شکل گيري آن مي گذرد، هنوز دنياي غرب را بدون اغراق، مي توان دنياي مدرن قلمداد نمود. اين پديده بر اثر عوامل و دلايل بسياري در غرب به وجود آمد و سپس در فرآيندي فزاينده و رو به رشد، در بخش هاي بسياري از زندگي بشري نفوذ نمود و آثار و پيامدهاي بسياري در زندگي بشر بر جاي گذاشت. آثار، به حدي است که انديشمندان و صاحب نظران وقتي از مکتب مزبور صحبت مي کنند، از ادبياتي استفاده مي کنند که گويي، نوعي عينيت ميان غرب و مدرنيسم وجود دارد و اين دو، چنان به هم گره خورده اند که لازم و ملزوم يکديگر شده اند.
آنچه بسيار مهم است و محور اين نوشتار به شمار مي آيد، آن است که مکتب اسلام و مدرنيته در بعد سياسي چه ارتباطي با هم دارند و چه نقاطي آنها را از يکديگر متمايز مي سازد. از سوي ديگر، وجوه عبرت آموزي که در مدرنيته وجود
دارد، مي تواند تجربه هاي مفيد و قابل توجهي را براي ما و به ويژه براي دولت مردان به وجود آورد. ما مي توانيم فراز و فرودهاي اين نظريه را براي تصميم گيري هاي خود در عرصه اجتماعي و سياسي، مورد توجه و امعان نظر قرار دهيم و با مقايسه اين دو مکتب، گامي براي نظريه پردازي دقيق تر مباني نظري سياسي اسلام و دولت ديني برداريم.
در اين نوشتار، به چهار راهبرد در زمينه پيشرفت دولت ديني اشاره شده است. راهبردها برخاسته از مباني مورد توجه اسلام در امور سياسي و اجتماعي است که سعي شده مهمترين آنها مورد توجه و اشاره قرار گيرد. همچنين در کنار آنها به ديدگاه هاي مدرنيته نيز اشاره شده، تا بتوان با دقت بر آنها، به شاخصه هاي دقيق تري براي ارزيابي بهتر و رساتر دست يابيم.
مفاهيم کليدي
دين
1- دين، قانون زندگي و راهي است که انسان بايد براي رسيدن به سعادت بپيمايد و هدف نهايي انسان، همان رسيدن به سعادت است.(1)
2- دين مجموعه اي از عقايد، اخلاق، قوانين و مقرراتي است که براي اداره امور فردي و اجتماعي انسان ها و تأمين سعادت دنيا و آخرت آنان تدوين شده است.(2)
دولت ديني
نهادي ارزيابي کنيم که مي خواهد اسلام را در عرصه هاي خود پياده کند يا به نظرات آن گوش فرا دهد يا ...، همگي نوعي دوگانگي غيرقابل توجيه را معرفي مي سازد که اين دوگانگي بارها توسط انديشمندان اسلامي، مورد تخطئه قرار گرفته است. ما بايد دولتي را مورد نظر قرار دهيم که اسلام را حقيقت وجودي خود در تأسيس و سياست گذاري و ... بداند و به گونه اي يکپارچه، قابل انفکاک از آن نباشد.(2)
مدرنيته
مدرنيسم بيش از همه يک مکتب هنري و فکري پيشرو بوده(3 )که به تدريج دنباله هاي آن به مسائل فلسفي و نوع نگرش انسان به زندگي و جامعه کشيده شده است.
در اين مکتب، بيش از همه به جداشدن و فراغت ازجهان بيني گذشته با کمک عقل ابزاري مستقل اشاره مي شود که بر اساس امور نو، امروزي و کنوني، امور سنتي گذشته از جامعه کنار گذاشته مي شود.(4)
راهبرد
راهبرد - در اکثر موارد - به معناي سنجيدن وضع خود و حريف و اتخاذ نقشه اي براي مواجهه با او در مناسب ترين زمان ممکن مي باشد. اين واژه گستره وسيعي در حوزه هاي سياست، اجتماع، اقتصاد و فرهنگ دارد. به همين خاطر، ارائه تعريفي واحد از آن دشوار است. (6)
پيشرفت
راهبردهاي نوع پيشرفت
کند، محل هاي ترديد را، دست کم در بعد پذيرش تمرکز بر پيشرفت و نوآوري در صنايع گوناگون، از بين برده است؛ از اين رو، آنچه بايد هدف دولت ديني براي پيشرفت باشد، مطلبي فراتر از اثبات عدم تنافي دين و پيشرفت باشد.
از اين رو، نسخه ضعيفي که برخي براي اسلام مي پيچند و با قيافه اي روشنفکرانه توصيه مي کنند که بايد اسلام به فکر پيشرفت علمي جامعه باشد، اساساً جايي براي طرح ندارد. همواره جوامع اسلامي در طول زمان، هر وقت تعلق خاطر بيشتري نسبت به زمان داشتند، در علوم و فنون پيشرفت هاي بيشتري داشتند و برعکس، هر وقت استعمار و غرب جايگزين اين تعلق خاطر شد، مي بينيم جامعه دچار ضعف و رکود در عرصه عمل شده است.(11)
آنچه مهم است دانسته شود، تأکيد بر پيشرفت خاصي است که از يک سو، برخاسته از مباني دين باشد و از سوي ديگر بتواند، از ديگر پيشرفت ها، مانند پيشرفت مورد نظر مدرنيسم، برتر و در عين حال کارآمدتر باشد. معناي ويژگي و خصوصيت در اين باره مي تواند بار معنايي دقيقي را به وجود بياورد که بر اساس آن بتوان به ترجمه جديدي از پيشرفت دست يافت. دست کم اين موضوع مي تواند از تقليدهاي سبک برخي از کوتاه بينان جلوگيري کند. آنچه مورد نظر است، پيشرفتي منطبق بر مباني ديني و ملي است، که مطمئناً مي تواند به مراتب قوي تر و در عين حال، عاقلانه تر از چيزي باشد که در مدرنيته روي داده است. اين پيشرفت بايد داراي شاخصه هاي مشخصي باشد. علي رغم مجال بسيار کمي که در اين باره وجود دارد، در قالب چهار راهبرد براي پيشرفت دولت ديني به شاخصه هايي اشاره مي شود که براي اساس پيشرفت نظام، بسيار ضروري است و نبود آن مي تواند نه تنها ما را به پيشرفت چنداني نرساند، بلکه ارکان قدرت، مباني فکري و ايدئولوژيک نظام را متزلزل خواهد ساخت. در تدوين اين راهبردها، از راهبردهاي ساده تر شروع و سپس به راهبردهاي پيچيده تر دست
مي يابيم. پس از بيان هر راهبرد، نگاهي گذرا و اجمالي به ديدگاه مدرنيته مي شود تا بر شاخصه هاي ذکر شده، دقت بيشتري مبذول گردد.
پی نوشت ها :
- سيد محمد حسين طباطبائي، الميزان، ج 7، ص 172.
2- عبدالله جوادي آملي، نسبت دين و دنيا، ص 2.
3- Paul, Edwards, The encyclopedia of philosophy, V4, P78.
4- حسينعلي نوذري، مدرنيته و مدرنيسم، ص 49.
5- ويکي پديا، واژه راهبرد.
6- ر.ک: مايکل آرمسترانگ، مديريت منابع استراتژيک منابع انساني، ترجمه سيد محمد اعرابي، داود ايزدي.
7- ژاکس، ولفگانگ، نگاهي نو به مفاهيم توسعه، ترجمه فريد فرهي و وحيد بزرگي، ص 14.
8- محمد معين، فرهنگ فارسي، ص 932.
9- مايکل، تودارو، توسعه اقتصادي در جهان سوم، ترجمه غلامعلي فرجامي، ص 136.
10- ميثم موسايي، دين و فرهنگ توسعه، ص 46.
11-ر.ک: علي اکبر ولايتي، فرهنگ و تمدن اسلامي، ص 36.
ادامه دارد...