شكوفايي حقوق شهروندي در عصر ظهور (1)

حقوق شهروندى چيست و مصاديق آن كدامند؟ در عصرظهور، شهروندان از چه حقوقى و در چه سطحى برخوردارند؟ نوشتار حاضر - كه به اين سوالات پاسخ مى‏دهد - در سه بخش سامان گرفته:
دوشنبه، 13 دی 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شكوفايي حقوق شهروندي در عصر ظهور (1)

شكوفايي حقوق شهروندي در عصر ظهور (1)
شكوفايي حقوق شهروندي در عصر ظهور (1)


 

نويسنده:عبدالرحيم سليماني




 

مقدمه
 

حقوق شهروندى چيست و مصاديق آن كدامند؟ در عصرظهور، شهروندان از چه حقوقى و در چه سطحى برخوردارند؟
نوشتار حاضر - كه به اين سوالات پاسخ مى‏دهد - در سه بخش سامان گرفته:
الف) مبادى و مبانى كه به بيان چيستى حقوق شهروندى و مصاديق آن، و بيان دو تلقى از اين حقوق مى‏پردازد.
ب) حقوق شهروندى در عصر ماقبل ظهور؛ تا معلوم شود نتيجه آخرين تلاش‏هاى بشر محروم از هدايت و رهبرى امام معصوم كدام است و سير جوامع انسانى در اين زمينه به كجا منتهى مى‏شود؟ و همچنين به كمك مقايسه، ارزش‏هاى حاكم بر عصر ظهور بهتر شناخته شود.
ج) حقوق شهروندى در عصر ظهور.

بخش اوّل: مبادى و مبانى
 

1 - واژه شهروند هرچند به حسب وضع اولى بر شهرنشين اطلاق مى‏شود؛ يعنى كسى كه در يك مجموعه شهرى ساكن، و عضوى از آن محسوب مى‏شود. اما معمولاً آنچه از استعمال اين واژه اراده مى‏شود معنايى اعم است و فرد ساكن روستا ، ايلات خوش‏نشين و حتى افرادى را كه ممكن است بيرون از مجموعه‏هاى شهرى و روستايى به صورت منفرد زندگى كنند شامل مى‏شود. آنچه ملاك صدق عنوان شهروند بر يك فرد است ، تابعيت وى در يك مجموعه بزرگ‏تر است كه در حال حاضر آن را يك كشور تعريف مى‏كنند و چه بسا بعد از اين، ملاك مذكور توسعه يابد و مجموعه بلوك‏هاى مركب از كشورهاى خاصى معيار اطلاق عنوان شهروندى گردد.
2- هر جامعه‏اى مطابق سازو كارهاى رايج در آن، براى اداره جامعه و گذران زندگى اجتماعى به تدوين قوانينى دست مى‏يازد كه شهروندان، مطابق آن قوانين از حقوقى برخوردار شده و تكاليفى نيز متوجه آنها مى‏شود. منشأ اين حقوق و وظايف يا شرايط خاص محدوده جغرافيايى ، قومى ، نژادى و... است و يا فارغ از اين تعلقات و از حيث انسانيت انسانها است. اين دو دسته حقوق و وظايف ممكن است گاهى در تعارض با همديگر بوده و وظايف ناشى از حيثيت اول سبب سلب حقوق ناشى از حيثيت دوم شوند.
3 - در دوران معاصر بعضى از تشكل‏ها و افراد مؤثر جهانى كه - به هر انگيزه‏اى - دغدغه حقوق بشر را در سر داشتند به اين فكر افتادند كه متنى شامل حقوق همه افراد بشر - فراتر از مليت ، نژاد ، مذهب و ساير تعلقات - تدوين كنند و به هدف اخذ تعهد براى رعايت آنها به امضاى دولتهاى عضو سازمان ملل متحد برسانند. اين تدبير ، به حسب ظاهر با انگيزه صيانت از حقوق انسانها و پاسداشت كرامت بشر در مقابل تعديّات احتمالى حكومت‏ها به آن صورت گرفت. امضا كنندگان اين متن كه اعلاميه جهانى حقوق بشر نام گرفت ، متعهد مى‏شدند آن دسته از قوانين داخلى كشورهاى خود را كه در تعارض با مفاد اين عهدنامه بود لغو كنند.(1)
اين عهدنامه در تاريخ 10 دسامبر 1948 مطابق با 19 آذر 1327 شمسى به امضاى اكثريت اعضاى مجمع عمومى سازمان ملل متحد رسيد.
4- تعيين و تعريف هر حق و يا تكليفى براى بشر مبتنى بر ديدگاهى است كه در مورد حقيقت انسان و مسائل پيرامون آن وجود دارد. و اختلاف ديدگاه‏ها به‏ناچار منجر به اختلاف در تعيين حقوق و وظايف خواهد شد. هرچند در اعلاميه حقوق بشر سعى بر تعيين حقوق عام - كه مورد قبول همه مكاتب و مذاهب باشد - براى انسان بوده، امّا به دليل ساخت‏هاى وجودى درهم‏تنيده انسان حتى تعيين اين حداقل نيز آسان نيست.
مفاد اعلاميه جهانى حقوق بشر محصول ديدگاهى است كه انسان را موجودى ساكن مى‏بيند نه سالك؛ حلقه‏اى پرتاب شده در ناكجا آباد كه افق روشنى ندارد، غوطه‏ور در درياى بدون ساحل. گويا نه مبدئى داشته و نه منتهايى خواهد داشت. از كجا آمدن و به كجا رفتن و آمدن بهر چه؟ سؤالاتى است بى‏اهميت و بى‏پاسخ. و به همين جهت ، نفس آزادى (در عقيده و عمل) موضوعيت پيدا كرده است. هر عقيده‏اى محترم! شمرده شده؛ هم عقيده دينى و هم عقيده ضد دينى و الحادى. مدافعان حقوق بشر اين چنينى هيچگاه همجنس‏بازى را غيرمحترم ندانسته‏اند و رسميت بخشيدن به آن توسط مجالس قانونگذارى كشورهاى پيشرفته را امرى در راستاى احترام به حقوق انسان‏هاى همجنس باز تلقى كرده و مورد تقدير قرار مى‏دهند.
اما ديدگاه ديگر، انسان را نه پرتاب شده در وادى برهوت ، كه موجودى كريم مى‏بيند. « وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ» (2) مخلوق خدايى حكيم و مسافرى به مقصد لقاى همان خداى حكيم؛ « إِنَّا للَّهِِ و إِنّا إِلَيهِ رَاجِعُونَ » (3) و « يَاأَيُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاَقِيهِ» (4) با زادراه و توشه‏اى از درون؛ « فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا» (5) و « فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا»(6) و هاديانى از برون؛ « هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الاُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلاَلٍ مُبِينٍ».(7) در چنين ديدگاهى محترم بودنِ مطلق انديشه و عمل معنا ندارد؛ زيرا انديشه و عملِ بى‏رنگ وجود ندارد؛ يا به رنگ خدا است؛ « وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً » (8) و يا رنگ دنياى دنى.
به همين جهت سازمان كنفرانس كشورهاى اسلامى اقدام به تدوين اعلاميه اسلامى حقوق بشر كرد تا نظر اين كشورها را در مورد آن بخش از اعلاميه جهانى حقوق بشر كه با اصول اسلامى در تعارض بود بيان كنند. اين اعلاميه حدود 60 سال پس از اعلاميه جهانى حقوق بشر و در تاريخ 14 محرم 1411 قمرى مطابق با 5 اوت 1990 ميلادى و 15 مرداد 1369 شمسى به تصويب اعضاى سازمان كنفرانس كشورهاى اسلامى رسيد.
5 - موارد اصلى اختلاف مفاد دو اعلاميه مذكور را مى‏توان به اختلاف در مورد كرامت انسانى و وظايف دولت‏ها در اين‏باره ارجاع داد؛
5 / 1 - در ديدگاه اسلامى نوع انسانى يك نوعِ كريم است:
« وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ » .(9)
منشا كرامت او روح الهى است كه در وى دميده شده؛ نه بدن مادى او. خداوند متعال در بيان مراحل خلقت انسان از نطفه، علقه، مضعه، استخوان، گوشت و بالاخره دميدن روح كه از آن با تعبير « ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خلقاًآخر» ياد مى‏كند، تنها بعد از آخرين مرحله (دميدن روح) است كه خود را با « فَتَبَارَكَ‏اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ » (10) مى‏ستايد و همين مرحله باعث چنين ستايشى شده است.(11) وگرنه ساير حيوانات در مراحل قبل از آن با انسان شريك‏اند.(12) و آيه شريفه:
« فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ»(13)
نيز بر همين امر دلالت دارد، زيرا بعد از تسويه و دميدن روح است كه فرشتگان مامور به سجده مى‏شوند.
5 / 2 - انسان كريم از فرشتگان نيز برتر است، زيرا خداوند در آفرينش هيچ موجود ديگرى - حتى فرشتگان - خود را به اَحْسَنُ الْخالِقينَ نستود. و اگر خداوند احسن‏الخالقين است؛ انسان هم احسن‏المخلوقين و كَوْنِ جامِع است. اين احسن‏المخلوقين بودن انسان از جنبه بدنى و حيوانى او نبود، زيرا حيوانات ديگر با او در اين جنبه شريك‏اند؛ همچنين مربوط به جنبه عقلانى محض او هم نيست، زيرا در اين جنبه فرشتگان هم با او شريك‏اند، درحاليكه فرشتگان احسن‏المخلوقين نيستند.(14)
5 / 3 - كرامت انسانى كه همان اعتلاء روحى و نزاهت از پستى و فرومايگى است، يك امر بالفعل در ميان همه افراد بشر نيست، كه اگر چنين بود تكليف، اطاعت و عصيان و عذاب و ثواب معنا نداشت و در مذمّت هيچ انسانى نمى‏توانستيم بگوييم:
« أُولئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» ،(15)
« ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً » ،(16)
و « صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لاَيَرْجِعُونَ» .(17)
ليكن اين كرامت امرى بالقوه است و به حسب خلقت خود نسبت به خوبى‏ها و بدى‏ها واكنش يكسان ندارد، بلكه آنچه مايه شرافت و كرامت اوست تقوا است و آنچه مايه دنائت و سقوط اوست فجور است.
« وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا × فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا» .(18)
تنها در پرتو عمل اختيارى است كه كرامت انسانى از قوه به فعل تبديل مى‏شود و اگر كسى مقابل كرامت، يعنى دنائت و فجور را اختيار كرد چنين كسى نه تنها كريم نيست كه انسان هم نيست.
5 / 4 - همچنانكه فطرت و طبيعت نيالوده انسانى نسبت به فجور و تقواى خود بى تفاوت نيست، نسبت به انحراف ديگران از جاده كرامت نيز بى‏تفاوت نيست و براى نجات ديگران احساس مسئوليت مى‏كند. دين الهى نيز نسبت به اين امر ساكت نيست، چراكه فلسفه بعثت چيزى جز حفظ و به فعليت رساندن كرامت انسانى نيست.
اِنَّما بُعِثْتُ لأْتَّمِمَ مَكارِمَ الاَخْلاقِ،(19)
و عَلَيْكُمْ بِمَكارِمِ‏الاَخْلاقِ فَاِنَّ الَّلهَ بَعَثَنى بِها.(20)
خداوند خود را معلم كرامت خواند.
« اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ × الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ» ،(21)
و قرآن را كتاب كرامت معرفى كرد.
« إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ» ،(22)
كه موجودات كريم حامل اويند.
« بِأَيْدِي سَفَرَةٍ × كِرَامٍ بَرَرَةٍ» .(23)
بنابراين جامعه اسلامى و حاكمان اسلامى نمى‏توانند نسبت به سرنوشت انسانها بى‏تفاوت باشند، بلكه غايت دين را امربه ‏معروف و نهى از منكر دانسته‏اند. على‏عليه السلام:
غايَةَ الدّينِ الأَمْرِ بِالْمَعْروُفِ وَ النَّهْىِ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ اِقامَةُ الْحُدُودِ.(24)
امام صادق‏عليه السلام نيز فرمود:
لا دينَ لَمِنْ لايَدينُ اللَّهَ بِالْاَمْرِ بِالْمَعْروُفِ وَ النَّهْىِ عَنِ الْمُنْكَرِ.(25)
5 / 5 - بر اساس آنچه گذشت در مواردى كه اعلاميه جهانى حقوق بشر نسبت به كرامت انسانى و حق انسانها نسبت به ايجاد زمينه و بستر براى فعليت‏بخشى به كرامت‏هاى بالقوه بى‏تفاوت گذشته - و يا مسيرى خلاف آن پيموده - اعلاميه اسلامى حقوق بشر در صدد اصلاح برآمده و بندهايى متناسب با اين حق مهم شهروندى به تصويب رسانده است. چنانچه در مادّه اول:
ضمن تأييد اين نكته كه همه مردم در اصل شرافت انسانى و تكليف و مسئوليت بدون هرگونه تبعيض از لحاظ نژاد يا رنگ يا زبان يا جنس يا اعتقاد دينى يا وابستگى سياسى يا وضع اجتماعى و غيره برابرند؛ تأكيد مى‏كند كه عقيده صحيح، تنها تضمين براى رشد اين شرافت از راه تكامل انسان مى‏باشد. و فاجر و متقى را يكسان نمى‏بيند و اضافه مى‏كند: هيچ احدى بر ديگرى برترى ندارد مگر در تقوا و كار نيكو.
در مادّه دهم:
تصريح مى‏كند كه اسلام دين فطرت است و به كار گرفتن هر گونه اكراه نسبت به انسان يا بهره بردارى از فقر يا جهل انسان جهت تغيير اين دين به دينى ديگر يا به الحاد جايز نمى‏باشد.
در مادّه هفدهم به اين نكته بسيار مهم مى‏پردازد كه:
هر انسانى حق دارد در يك محيط پاك از مفاسد و بيمارى‏هاى اخلاقى به گونه‏اى كه بتواند در آن خود را از لحاظ معنوى بسازد زندگى كند، جامعه و دولت موظفند اين حق را براى او فراهم كنند.
در اين نوشتار از اين حق مهم بشرى و شهروندى به حق معنوى يا حق حيات طيبه ياد مى‏كنيم. و آنچه در اعلاميه جهانى حقوق بشر و ساير عهدنامه‏ها و ميثاق‏هاى جمعى در تضادّ با اين حق اساسى باشد؛ نه تنها آنرا حقّى بر له بشريت نمى‏دانيم، بلكه عليه او مى‏دانيم.
6 - آن دسته از حقوق بشر كه بطور مشترك در اعلاميه جهانى حقوق بشر و اعلاميه اسلامى حقوق بشر آمده است به قرار ذيل است:
1.آزادى خدادادى و تساوى حيثيتى و حقوقى
2. حق زندگى ، آزادى و امنيّت شخصى
3. نفى بردگى
4. نفى شكنجه و مجازاتهاى مغاير با حيثيت انسانى
5. تساوى دربرابر قانون
6. حق رجوع مؤثر به محاكم ملّى صالحه
7. منع توقيف ، حبس و تبعيد خودسرانه
8 . حق رسيدگى منصفانه به دعاوى توسط دادگاه بيطرف
9. اصل اولى برائت در موارد اتهامى
10. عدم مداخله در زندگى خصوصى و امور شخصى
11. حق انتخاب محل اقامت و ترك كشور يا بازگشت به آن
12. حقّ پناهندگى در صورت تعقيب، شكنجه و آزار به ناحق
13. حق تابعيت و تغيير تابعيت
14. آزادى تشكيل مجامع و جمعيت‏هاى مسالمت آميز
15. حق شركت در اداره عمومى كشور خود و نيل به مشاغل عمومى كشور
16. حق امنيّت اجتماعى و استيفاى حقوق اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى
17. حق كار و انتخاب شغل و اجرت مساوى در قبال كار مساوى
18. حقوق تأمين اجتماعى و حمايت از مادران و كودكان
19. حق آموزش و پرورش
20. حق برخوردارى از منافع ناشى از فعاليت هاى فرهنگى، علمى و هنرى
21. حق برخوردارى از نظمى كه حقوق و آزادى‏هاى مذكور را تأمين مى‏كند.
همه حقوق مذكور در دو اعلاميه را مى‏توان در چهار بخش عمده طبقه بندى كرد و آرزوى بشر امروز را تحقق مفاد اين حقوق دانست:
حقوق اجتماعى - فرهنگى
حقوق قضايى
حقوق اقتصادى
حقوق معنوى (حق حيات طيبّه).
اين چهار دسته حقوق در تحقق و عدم تحقق، و در توسعه و ضيق متأثّر از شيوه عمل حاكمان است و قواى حاكمه را مى‏توان در دو عنوان اصلى عدل و ظلم جاى داد. بنابراين ميزان عدالت و ظلم قواى سلطه (اعم از سلطه داخلى و خارجى) عمده‏ترين معيار داورى تحقق يا عدم تحقق حقوق بشر در يك جامعه بشمار مى‏رود.
7 - تذكر دو نكته ضرورى است:
7 / 1 - از آنجا كه به مقتضاى احاديث، حكومت مهدوى حكومتى جهانى و يكپارچه خواهد بود؛ ميان حقوق شهروندى و حقوق بشر تفاوتى نخواهد بود و اين دو بر هم منطبق‏اند، زيرا آنچه فصل مميّز حقوق شهروندى به شمار مى‏رفت اقتضائات خاص هر كشورى بود كه قوانين مخصوص همان كشور را در پى داشت و با برداشتن مرزهاى جغرافيايى و تشكيل امّت واحد جهانى، فلسفه وجودى قوانين خاص هم منتفى شده و همه انسانها شهروند يك دولت خواهند بود.
7 / 2 - از باب تُعْرَفُ الْأَشياء بِأَضدادِها مناسب است قبل از آنكه تصويرى از حقوق‏بشر در عصرظهور ارائه دهيم؛ ابتدا به وضعيت حقوق شهروندى در جوامع عصر ماقبل ظهور نظرى بياندازيم.

پی نوشت ها :
 

1. ماده 2 اعلاميه جهانى حقوق بشر.
2. اسراء/70 :17.
3. بقره/156 :2.
4. انشقاق/6 :84.
5. شمس/8 :91.
6. روم/30 :30.
7. جمعه/2 : 62.
8. بقره/138 :2.
9. اسراء/70 :17.
10.مؤمنون/14 :23.
11.طبرسى، مجمع‏البيان، ج 4، ص 161.
12.جوادى آملى، كرامت در قرآن، ص 52.
13.حجر/29 :15.
14.جوادى‏آملى، كرامت در قرآن، ص 53 - 52.
15.اعراف/179 :7.
16.بقره/74 :2.
17.بقره/18 :2.
18.شمس/8 - 7 :91 .
19.المتقى‏الهندى، كنزالعمال، ج 2، ص 16، ح 5217.
20.رى‏شهرى، ميزان‏الحكمة، ج 2، ص 804.
21.علق/4 - 3 :96.
22.واقعه/77 : 56.
23.عبس/16 - 15 : 80.
24.الآمدى، غررالحكم، ص 469.
25.مجلسى، بحارالانوار، ج 97، ص 86.
 


ادامه دارد .....
* ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : movahedian1



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
حکمت | صبر کن تا سر پل صراط! / استاد توکلی
music_note
حکمت | صبر کن تا سر پل صراط! / استاد توکلی
روش و آداب ختم سوره طلاق + متن و صوت
روش و آداب ختم سوره طلاق + متن و صوت
برپایی محفل روضه خانگی با قدمتی بیش از 159 ساله در قم
play_arrow
برپایی محفل روضه خانگی با قدمتی بیش از 159 ساله در قم
بیهوش شدن پارتکواندوکار مراکشی بر اثر ضربه
play_arrow
بیهوش شدن پارتکواندوکار مراکشی بر اثر ضربه
مردی از جنس مردم
play_arrow
مردی از جنس مردم
سیلی کشتی‌گیر روسی به حریفش در بازی‌های لیگ‌برتر
play_arrow
سیلی کشتی‌گیر روسی به حریفش در بازی‌های لیگ‌برتر
ویدیویی از خلاصه مراسم افتتاحیه بازیهای پارالمپیک ۲۰۲۴ پاریس
play_arrow
ویدیویی از خلاصه مراسم افتتاحیه بازیهای پارالمپیک ۲۰۲۴ پاریس
ماجرای هدیه ای که در حسینیه امام خمینی به اعضای دولت داده شد
play_arrow
ماجرای هدیه ای که در حسینیه امام خمینی به اعضای دولت داده شد
لحظه اهدای مدال پارالمپیک زهرا رحیمی توسط جکی چان
play_arrow
لحظه اهدای مدال پارالمپیک زهرا رحیمی توسط جکی چان
لحظه انفجار شدید در مسیر نظامیان صهیونیست
play_arrow
لحظه انفجار شدید در مسیر نظامیان صهیونیست
داستان عجیب سرنوشت سلطان شرکت هرمی گولدکوئست ایران
play_arrow
داستان عجیب سرنوشت سلطان شرکت هرمی گولدکوئست ایران
برخورد غیر قابل انتظار رهبر معظم انقلاب با تهیه‌کننده‌ای که موهای بسیار بلند داشت
play_arrow
برخورد غیر قابل انتظار رهبر معظم انقلاب با تهیه‌کننده‌ای که موهای بسیار بلند داشت
خنده‌های مجری تلویزیون از اکران فیلم «بچه زرنگ» در اسرائیل: رو دست خوردند!
play_arrow
خنده‌های مجری تلویزیون از اکران فیلم «بچه زرنگ» در اسرائیل: رو دست خوردند!
شیوه طبخ غذای محبوب افغانستانی‌ها؛ قابلی پلو
play_arrow
شیوه طبخ غذای محبوب افغانستانی‌ها؛ قابلی پلو
اعتراف شبکه ۱۴ اسرائیل به وحشت از حمله ایران
play_arrow
اعتراف شبکه ۱۴ اسرائیل به وحشت از حمله ایران