مهاجرت شيرازي ها به شرق افريقا (2)
براي مهاجرت اين شاهزاده، برخي دلائل ديني نيز مي توان در نظر گرفت؛ چرا که در آن روزگار آل بويه شيعه ي زيدي بودند و مي کوشيد ند اين مذهب را در ايالات مختلف ايران رواج دهند، اما اغلب مردم ايران پيرو اهل سنت بودند.شايد اين شاهزاده که شيعه ي متعصبي بوده تصميم گرفته است با مهاجرت به شرق افريقا شمار پيروان شيعه ي زيدي را افزايش دهد.
تجارت و بازرگاني مي تواند يکي از مهم ترين دلائل مهاجرت شيرازي ها باشد.بر اساس کتابهاي اصلي اين دوره، انان کالاهاي گوناگوني با خود داشتند و در ابتداي ورود به کيلوا و ديگر مناطق ساحلي و جزاير شرق افريقا داد و ستد بازرگاني را با بوميان آغاز کردند .اين امر و به ويژه انگيزه ي شيرازي ها براي توسعه ي روابط تجاري با منطقه ي شرق افريقا که از دير باز بين ايران و اين منطقه وجود داشته، سبب شده است تا آنها به رهبري يکي از شاهزادگان دربار آل بويه رهسپار اين سفر شوند و رنج ناشي از مهاجرت به اين سرزمين جديد را بپذيرند.
نکته ي مهم نوع کالاهايي بوده که شيرازي ها با خودحمل کرده اند و با استقبال بوميان نيز رو به رو شده است.اين امر نشان مي دهد اگر چه آنان از خاندان سلطنتي و از شاهزادگان ايراني بوده اند، به خوبي از اهميت بازرگاني و سود آن و چگونگي تجارت با اين منطقه آگاهي داشته اند؛ از اين روي پس از بررسيهاي لازم تصميم گرفتند با استقرار در اين منطقه و تشکيل دولتي نيرومند ، مناسبات تجاري خود را با مردم سواحل و جزاير شرق افريقا گسترش دهند و سود و منفعت بيشتري به دست آورند در وقايع نامه ي عربي کيلوا بر اين نکته تأکيد شده است که شيرازي ها با هفت کشتي بادباني بزرگ يا جهازي بزرگ*مملو از کالا و اجناس گوناگون رهسپار شرق افريقا شدند و در ابتداي ورودبه جزيره ي کيلوا، با اهداي طاقه هاي پارچه هاي رنگي، انجا را از رئيس جزيره خريداري کردند، اين موضوع هدف و انگيزه ي بازرگاني آنها را در اين منطقه تأييد مي کند .
در مورد چگونگي اين مهاجرت نيز آنان از راه يکي از بندرهاي جنوبي پر رونق آن عهد ايران، روانه ي شرق افريقا شده اند.در منابع دست اول اين دوره، بندر ياد شده را جزيره ي هرمز مي دانند، اما احتمال دارد آنان از شيراز به سيراف رفته و از اين بندر که در قرن چهارم يکي از مهم ترين بنادر جنوبي ايران بوده است سفر خود را آغاز کرده باشند.اين امر با توجه به انکه بندر سيراف از گذشته هاي دور نقش مهمي در گسترش روابط تجاري ايران با شرق افريقا داشته ازاهميت زيادي برخوردار است.
استقرار شيرازي ها در سواحل و جزاير شرق افريقا
وقايع نامه ي کيلوا، ناخدايان کشتيهاي اول تا ششم را شش پسر حسن بن علي و ناخداي کشتي هفتم را سلطان حسن بن علي دانسته است(السلوه في اخبار الکلوه ،1870،ص11).
ترجمه ي پرتغالي دوباروس نوشته است که شيرازيان با دو کشتي رهسپار شرق افريقا شدند و پس از ورود به سواحل سومالي امروز، کوشيدند در سکونت گاههاي امروزين موگاديشيو و براوه استقرار يابند؛ اما پيش از آن گروهي از اعراب در اين مناطق ساکن شده بودند و به سبب اختلاف مذهب، با شيرازيان دشمني کردند و مهاجران شيرازي نيز سمت جنوب سواحل را پيش گرفتند و با رهبري شاهزاده علي بن حسين در کيلو لنگر انداختند (De Barros ,1552,p.320).
محي الدين زنگباري در خلاصه ي کتاب السلوه في اخبار الکلوه محل استقرارشيرازيان را مناطقي نزديک به هم در ساحل شرق افريقا دانسته است(همان،1870،ص52).وقايع نامه ي سواحيلي کسيلوا کيسيواني نيز فقط به اقامت شيرازي ها در کيلوا(1)اشاره کرده است (English Translation...,p.14).
پروفسور چيتيک افزون بر مناطق ياد شده در وقايع نامه ي عربي کيلوا، جزيره ي تومباتو، جزيره ي مافيا، موزامبيک ،کيلوا، کيوينجي ، و کيلوا کيسيواني را از جمله مناطقي دانسته است که شيرازي ها در ابتداي ورود به شرق افريقا در آنجا اقامت کرده اند(Id.1974,p258)اينگرامز نيز جزيره ي مافيا را جزو مناطقي دانسته که شيرازي ها در آنجا لنگر انداختند و معتقد است منظور از مومباسا در وقايع نامه ي عربي کيلوا، در واقع مافيا بوده است(Id.1931,p.32).
برخي از منابع غربي هم بر اين امر تأکيد کرده اند که شيرازي ها در آغاز ورود به افريقا مدتي را در سواحل سومالي و در منطقه اي به نام شونگووايا اقامت کرده و سپس رهسپار شرق افريقا شده اند.جيمزهچ در اين باره يادآورد شده است که شيرازيان پس از ورود به شمال شرق افريقا ابتدا در شونگووايا در نزديکي موگاديشيو مستقر شدند و در قرن دوازدهم ميلادي از اين منطقه به جزاير شرق افريقا و شهر کيلوا رفتند(Id.1961,p.35)جيمز کرکمن نيز منزلگاه اوليه ي شيرازيان مهاجر را سواحل سومالي خوانده و معتقد است پس از دو قرن استقرار در اين منطقه رهسپار شرق افريقا شده اند(Id.1974,p.229).
بر خي از نويسندگان غربي، شونگووايا را با شيرازي ها يکي دانسته و خاطرنشان ساخته اند که شيرازي تغيير شکل يافته ي شونگووايا است (Pouwels,1994,p8)امويتا، کيلينديني، و وومبا را از ديگر مراکز سکونت اوليه ي شيرازي ها دانسته اند (Middleton,1992,p.14).
در نتيجه گيري کلي بايد گفت شيرازي ها پس از ورود به سواحل افريقا در چند منطقه ي ساحلي و جزيره استقرار يافته و سپس از اين مناطق به ديگر مکانها رفته اند.در اينکه کيلوا مرکز سکونت مهاجران بوده است هيچ شک و ترديدي وجود ندارد.مانداخا که در وقايع نامه ي عربي کيلوا از آن ياد شده گويا شهر ماندا در جزيره ي ماندا بوده است.اينگرامز معتقد است مانداخا نام قديمي موگاديشيو بوده است(Id,1931,p.13)در برخي منابع هم از شائوگوبا نام شاق*يا شانگا**ياد شده است که در اين صورت مي توان آن را مکاني به نام شانگاي قديمي در جزيره ي پاته دانست.بعضي منابع نيز نوشته اند شاق، جزيره ي سونگومنارا در مقابل جزيره ي کيلوا بوده است.با توجه به اينکه در اين جزيره آثاري بسيار قديمي از شيرازي ها و حتي پيش از آن يافت شده اين نظريه پذيرفتني به نظر مي رسد (Oliver ,1982,p.107)گويا ينبو شهر قديمي لامو بوده و نام آن نيز از اعرابي گرفته شده است که در شهري به نام ينبوع در يمن در کناره درياي سرخ زندگي مي کردند و پيش از شيرازي ها به اين منطقه مهاجرت کرده بودند(Prins,1965,p.41)جزيره ي الخضراء يا جزيره ي سبز نيز همان جزيره ي پمبا است که ياقوت حموي به آن اشاره کرده است و آثار باستاني قديمي شيرازي ها که از اين جزيره به دست آمده جاي هيچ شک و ترديدي باقي نمي گذارد که پمبا يکي از سکونت گاههاي اوليه ي آنان بوده است.
بر اساس بررسيهاي انجام شده در مورد مومباسا نيز ترديدهايي وجود دارد؛ چرا که در وقايع نامه ي کيلوابارها به مافيا اشاره شده و نخستين حاکم کيلوا موسوم به سلطان علي بن الحسين بن علي به مافيا سفر مي کند و با مشاهده ي طبيعت دلپذير اين جزيره ي زيبا، آن را به فرزندش محمد بن علي مي دهد، با اين حال در کتاب از مومباسا نام برده نشده است .اين گفته که شيرازي ها در قرن سيزدهم ميلادي بر مومباسا حاکم شدند (Ssekamwe,1971,p.20)اين نظريه را تا حدي تأييد مي کند و شايد منظور نويسنده از مومباسا جزيره ي مافيا بوده است.اگر چه در وقايع نامه ي کيلوانا مي از مومباسا به ميان نيامده، اين امر نمي تواند دليلي قطعي براي رد آن به نظر رسد؛ چرا که در ترجمه ي پرتغالي به مومباسا و فاصله ي نسبتاً دور آن از کيلوا اشاره شده که بر اساس اين منبع در آن عهد تحت حاکميت اعراب بوده است.
جزيره ي هنزوان بي گما ن جزيره ي آنژوان يکي از جزاير اصلي مجمع الجزاير کومور است که مردم آن در چند دهه ي اخير همواره داعيه ي مستقل شدن از دولت مرکزي را در سر داشته اند.جزيره ي اونگوجا(جزيره ي اصلي زنگبار)نيز از مناطق ابتدايي سکونت شيرازي ها بوده است.در وقايع نامه ي عربي و ترجمه ي پرتغالي بارها به اين شهر اشاره شده است و در دوره ي عظمت و شکوه شيرازي ها، پادشاهي انان در نزد آسيايي ها به امپراتوري زنگبار شهرت يافته بود.جزيره ي تومباتو نيز از ديگر مناطق استقرار شيرازي ها بوده و آثار باستاني موجود در جزيره مهم ترين شاهد اين امر است.وومبا، اوتوندو، کيليه، مغم غوب، کيسيبي*ماليندي و چندين جزيره ي کوچک و مناطق ساحلي پراکنده در شرق و جنوب شرق افريقا از ديگر مناطق استقرار اين ايرانيان به شمار مي رفته است .برخي از تاريخ نگاران از سي و هفت و برخي ديگر از هشتاد شهر شيرازي ياد کرده اند که نشان دهنده ي گستردگي دايره ي تسلط شيرازي ها بر بخشي از خطه ي ساحلي شمال شرق تا جنوب شرق افريقا بوده است .آنان با گسترش قدرت و نفوذ خود و افزايش جمعيت، رهسپار ديگر مناطق ساحلي و جزاير اطراف شده اند.
استقرار شيرازي ها در کيلوا
ترجمه ي پرتغالي وقايع نامه ي کيلوا نيز روايتي مشابه آورده است .شيرازي ها وارد جزيره ي کيلوا مي شوند و اين جزيره به دليل مصونيت در برابر حمله هاي سياهان ساکن در سرزمين اصلي (تانگانيکا)انتخاب شده است .آنان جزيره ي کيلوا را در مقابل مقداري پارچه مي خرند و به روشي صلح آميز ساکنان بومي آنجا را متقاعد مي کنند تا رهسپار سرزمين اصلي (تانگانيکا)شوند (English Translation of Kilwa..., p16)
روايت تاريخ کيلوا کيسيواني درباره ي سکونت شيرازي ها در کيلوا نيز تا حدي مشابه دو منبع ديگر است .نويسنده اين کتاب مي نويسد که سلطان شيرازي و اطرافيانش پس از حضور در جزيره ي کيلواکيسيواني، در ازاي دادن هديه هايي شامل ظرفهاي شيشه اي و کالاهاي تجاري به رئيس جزيره از وي اجازه مي گيرند که در جزيره اقامت کنند.سلطان شيرازي با دختر رئيس جزيره ازدواج و ارتباط عميقي با بوميان کيلواکيسيواني برقرار مي کند.وي از طريق همسرش حاکم جزيره را متقاعد مي سازد تا جزيره را به آنها واگذار کند و رهسپار سرزمين اصلي شود.حاکم که مريمبا نام داشته است با اين شرط که سلطان شيرازي بايد در سراسر مسير او تا سرزمين اصلي پارچه هايي را بگستراند با پيشنهاد دامادش موافقت مي کند، اما در واقع در صدد حمله به جزيره و تصاحب اموال آنان بوده است، پس سلطان شيرازي با ياري خواستن از خداوند و نذر قرباني، مانع از حمله ي مريمباي پير و لشکريانش به جزيره مي شود(2)
نتيجه
قبايل شرق افريقا تا پيش از ورود ايرانيان مرکزيت نداشتند و قبيله هايي کوچک را تشکيل مي دادند.حضور شيرازي ها و ارتباط انان با بوميان منطقه، سبب ايجاد تمدني اسلامي ايراني با برخي ويژگيهاي بانتو شد که تا کنون در اين سرزمين باقي مانده است.آنان در زمينه ي بازرگاني نيز کارهاي مثبتي انجام دادند، به گونه اي که در دوره ي حاکميت ايرانيان، مناسبات حکومتهاي محلي شيرازي با ايران، هند، چين و خاور دور به سرعت گسترش يافت و از رهگذر ارتباط بازرگاني، ثروت عظيمي وارد اين شهرها شد.
ايرانيان از طريق روابط تجاري با مناطق داخلي شرق و مرکز افريقا، اسلام را در مناطقي همچون اوگاندا، شرق کنگو، بوروندي، غرب تانزانيا و زامبيا گسترش دادند؛ اين امر با بهره گيري از رهنمودهاي دين اسلام در زمينه ي وحدانيت ، برادري و نفي امتياز بومي و نژادي صورت گرفت و در واقع شيرازي ها غير مستقيم و از راه بازرگاني، اصول و تعاليم دين اسلام را به دورترين مناطق آن روز قاره ي افريقا انتقال دادند .ايرانيان بر زبان محلي بوميان اثر گذاشتند و تقويم هجري شمسي؛ معماري ايران؛ جشن نوروز و ..را براي آنها به ارمغان بردند و اثر ارزشمند اين فعاليتها در اين سرزمين جاودانه و ماندگار شده است
مديريت سياسي شيرازي ها بر سواحل و جزاير شرق افريقا بيشتر بر ايجاد روابط مسالمت آميز و دوستانه با سياهان مبتني بود و در واقع ايرانيان با هشياري و با توجه به در اقليت بودن خود کوشيدند جامعه اي بر پايه ي عدالت و به دور از هر گونه تبعيض نژادي پديد آورند .از اين روي در طول مدت حاکميت انان بر اين منطقه با وجود حمله ي برخي از قبيله هاي عرب به شهر مرکزي کيلوا، سياهان همواره از ايرانيان حمايت کردند و هيچ گاه حاضر نشدند استيلاي بيگانگي ديگر را بپذيرند.اين امر نشان مي دهد سياهان سواحل و جزاير شرق افريقا در سايه ي ارتباط و پيوند خوني ميان شيرازي ها و قبايل مختلف ، آنان را بخشي از پيکره ي خود مي دانستند .
کوشش اين ايرانيان براي حفظ فرهنگ و تمدن خود، شايان تحسين است . انان توانستند افزون بر حفظ زبان و هويت فرهنگي خود، اثر عميق فرهنگي اجتماعي بر اين منطقه بگذارند .
پي نوشت ها :
1.براساس مطالعات صورت گرفته به احتمال زياد اين کشتيهاي جهازي از نوع بزرگ آن بوده که باگالا ناميده مي شده و ظرفيت حمل بالايي داشته است
2.شهر کيلواي کنوني در برگيرنده ي چهار منطقه مختلف است .کيلوا ماسوکو؛ کيلوا کيوينجه؛ کيلوا کيسيواني؛ جزيره سانجي يا کاني .اين شهر در ساححل اقيانوس هند و در سرزمين اصلي (Mainland)تقريبا در 150کيلومتري جنوب دارالسلام قرار دارد و آب و هواي آن بسيار گرم و مرطوب است .در حال حاضر بخش اصلي اثار باستاني متعلق به شيرازي ها در کيلواکيسيواني قرار دارد و از اين لحاظ کيلواکيسيواني شهرت فوق العاده اي دارد
*با وجود کوشش فراوان پژوهشگر ، مشخص نيست که اوتوندو، کيليه و کيسيبي مورد اشاره که در وقايع نامه ي کيلوا نيز به انها اشاره شده است چه مناطقي بوده اند با اين حال براساس مطالعات ميداني محقق ،اين روستاها متعلق به جزايريا مناطق ساحلي در کنيا و تانزانيا بوده اند .در بررسيهاي ميداني پژوهشگر در مرکز اسناد ملي زيمبابوه نقشه اي قديمي متعلق به سال 1779م .به دست آمد که در آن به مکاني به نام بانگوکا(Bangouga)اشاره شده که بين کيلوا کيونيجه و کيلوا کيسيواني قرار داشته است و به احتمال زياد مغم غوب نام تغيير يافته ي همين مکان است.
*وقايع نامه ي کيلوا کيسيواني اولين ساکنان شهر کيلوا را مردمان قبيله ي امتاکاتا و افراد قبيله ي ياسي متعلق به قبيله ي بزرگ مرانگا دانسته است . دقيقاً مشخص نيست که اين قبايل چه کساني بوده اند ولي به نظر پژوهشگر آنها شعبه هايي از قبيله ي بزرگ بانتو بوده اند که از بخشهاي داخلي سرزمين اصلي رهسپار مناطق ساحلي شده و در اين شهر اقامت گزيده اند.
* **نويسنده و پژوهشگر ، استاد دانشگاه
فارسي و عربي،
1.السلوه في اخبار الکلوه ، تصحيح :محي الدين زنجباري ،لندن:المکتبه بريتيش ، مخزن الکتب الخطي،1870
2.اميدوار، عيسي و عبدالله، سفرنامه برادران اميدوار، تهران:اميرکبير 1349
3.شبلي ، احمد، التاريخ الاسلامي و الحضاره ي الاسلاميه ، المجلد السادس ، الطبعه الاولي ، نشر مکتبه النهضه ، المصريه القاهره، 1973
4.شفا، شجاع الدين، گزارش مختصر مربوط به افريقا، دبير کل شوراي فرهنگي سلطنتي ايران، بي جا ، 1342
5.عبدالعزيز الفهمي، عبدالسلام، ايراني ها در شرق افريقا، تهران:بنياد فرهنگ ايران،1356
6.مصطفوي، سيد محمد تقي، اقليم پارس، تهران ، انجمن اثار ملي،1343
7.نوائي، عبدالحسين ، تاريخ ايران و جهان(از مغول تا قاجاريه)،ج1، تهران:هما،1362 منبع :پژوهش علوم سياسي شماره سوم ، پاييز و زمستان 1385،صص73،96
/ج