نقش خانواده و مدرسه در سلامت روان دانشآموزان
اگر ميخواهيم مدرسههاي ما عملکردي رضايتبخش داشته و دانشآموزاني موفق داشته باشيم، بايد به سلامت جسم و روان دانشآموزان بهطور همزمان توجه کنيم. بسياري از مشکلات رواني- اجتماعي کودکان و نوجوانان تاثير مستقيم بر يادگيري و فرآيند تحصيل آنها دارد، مشکلاتي که از دوران کودکي در آنان دروني ميشود و موجب عملکرد ضعيف آنها در مدرسه و به دنبال آن اعمال تنبيهها براي بدرفتاري و شکستهاي تحصيلي ميشود.
بهعنوان يک مدير يا آموزگار و پدر و مادر بايد به نقش بهداشت روان در سلامت توجه کنيم تا شاهد پيشرفتهاي تحصيلي دانشآموزان در تمام مقاطع باشيم. بررسيها نشان ميدهند از هر پنج دانشآموز، يک نفر دچار مشکلات مربوط به سلامت روان است و متاسفانه به سبب عدم پيگيري، اين گونه اختلالات رفتاري تا مقاطع تحصيلي بالاتر و حتي تا هنگام ورود به جامعه، در دانشآموزان ماندگار است.
خانواده و مدرسه
خانواده اولين نهادي است که کودک در آن رشد و پرورش مييابد و مورد حمايت مادي و معنوي پدر و مادر و ساير اعضاي خانواده قرار ميگيرد. طبيعي است هر چه فشار رواني و از هم گسيختگي اعضاي خانواده بيشتر و عميقتر باشد، نقش مربيان و آموزگاران دوره ابتدايي در ايجاد فضايي آرام و توأم با صميميت پررنگتر ميشود. گذشته از آن، مدرسه مکاني مقدس و استثنايي است که ميتواند تاثيرش را در تمام مراحل رشد کودکان و نوجوانان بر جاي گذارد.
دانشآموزان بهترين ساعات روزشان را در مدرسه ميگذرانند و آموزگاران و مربيان مدارس بهترين فرصتها را براي آموزش مفاهيم متعدد درسي، اخلاقي، اجتماعي و فرهنگي در اختيار دارند. اگر هدف آموزش، رشد و ارتقاي شايستگيها و تواناييهاي کودکان و نوجوانان باشد، بايد ايجاد محيطي سالم و سرشار از ويژگيهاي مثبت انساني، مثل شفقت، نوع دوستي و همکاري را با آموزش علوم و دروس کلاسيک همراه کرد.
بديهي است که به کارگيري اصول بهداشت روان در مدرسه کار آساني نيست و نياز به همکاري و مشارکت تمام اعضاي مدرسه دارد. علاوه بر آن، تا زماني که مدرسه درصدد تغيير و اصلاح ساختارهاي اساسي آموزشي پرورشي خود برنيايد، پايهريزي و تحکيم اصول بهداشت رواني در مدرسه غيرقابل حصول و دست نيافتني است. براي اينکه به هدفهاي والاي آموزشي دست يابيم، همکاري و مشارکت والدين، آموزگاران و مديريت مدرسه امري ضروري است. در اين صورت است که موفقيت بچهها در امر تحصيل تضمين ميشود.
اصول بهداشت روان
زماني که کودکان و نوجوانان احساس ارزش و احترام ميکنند، در حقيقت مهارتهاي تندرست بودن و پرهيز از آسيبهاي احتمالي در آنها رشد ميکند و ميتوانند به راحتي قوانين و مقررات مدرسه را بپذيرند. مربيان و آموزگاران ميتوانند با ايجاد محيطي عاري از فشارهاي رواني ناشي از رقابتهاي کودکان و هيجانات گوناگون، نوآموزان را در جهت پيشرفت تحصيلي تحت کنترل درآورند و مانع از رشد احساسات منفي در آنها شوند. رعايت اصول بهداشت رواني در کلاس درس، به ويژه در سالهاي نخستين آموزش، به رشد و توسعه شيوههاي تربيتي مناسب کمک ميکند. عوامل و نکات مهم در زمينه ايجاد فضايي سالم و حمايتگر در مدرسه عوامل مختلفي وجود دارد.
ايجاد حس تعلق و وابستگي گروهي
زماني که کودک يا نوجواني نسبت به مدرسه، کلاس و دوستانش احساس وابستگي ميکند، در حقيقت خود را با آنها هماهنگ و سازگار کرده و نسبت به آنان حس اعتماد و اطمينان قلبي پيدا کرده است. دانشآموز ميتواند با اين پشتوانه مثبت فکري مسايل و مشکلات گوناگون خود را بيان کند و از طريق ايجاد روابط سالم بين فردي درصدد حل آنها برآيد. مطالعات نشان ميدهند که هر چه روابط دانشآموزان دوران ابتدايي صميميتر و دوستانهتر باشد، در سالهاي بعدي تحصيل، مشکلات رفتاري کمتري از خود نشان ميدهند.
داشتن رابطه نزديک با معلمان سالهاي اول تحصيل نقش مهم و برجستهاي در ايجاد حس تعلق و وابستگي کودک نسبت به مدرسه، محيطي که چند سال در آن رشد مييابد، دارد. هنگامي که کودک احساس خوب و خوشايندي نسبت به پدر و مادر از يک سو و از سوي ديگر آموزگار و مربي خود داشته باشد، اين احساس رضايت و خشنودي را به هر دو طرف منتقل ميکند.
پيشرفت و موفقيت در امر تحصيل
تمامي دانشآموزان نسبت به پيشرفتهايشان در درسها و فعاليتهاي کلاسي کنجکاو و علاقهمندند و دوست دارند بدانند که آيا توانستهاند با موفقيت به اهدافشان برسند يا خير. علاقه بچهها ناشي از تمايل آنها به محک زدن تواناييها و استعدادهاي وجوديشان است. آموزگاران و معلمان ميتوانند با تشويق و تقويت انگيزههاي آنها براي تداوم تلاشهايشان به آنان کمک کنند تا نسبت به پيشرفت خود در مدرسه و رسيدن به موفقيتهاي تحصيلي علاقهمند و کنجکاو باشند. به اين منظور ميتوانند ابتدا به کودک کمک کنند تا هدفي براي خودش مشخص سازد. سپس به او ياد بدهند که چگونه شيوه دستيابي به آن اهداف را پيدا کرده و وسيلهاي براي سنجش خود ابداع کند و در نهايت مهلت معيني براي رسيدن به هدف نهايياش در نظر بگيرد. هرچند استفاده از اين شيوه قدري زمان ميبرد ولي ميتواند شيوه حل مساله را به بچهها بياموزد. هدف از اين آموزش آن است که دانشآموز بتواند مشکلي را تشخيص دهد و با در نظر گرفتن نتايج و پيامدهاي احتمالي، روش حل مشکل را پيدا کند.
قدرت سازگاري با تغييرات
انجام کارهاي روزانه به صورت عادي، يکي از نکات مهم آموزش کودکان است. نکته حايز اهميت اين است که کودک چگونه با تغييرات عادتي خود کنار ميآيد. بعضي از کودکان نسبت به کمترين تغييري واکنش منفي مانند ترس، خشم، و اضطراب از خود نشان ميدهند، به خصوص اگر در گذشته هم شاهد تجارب استرسآوري در اين زمينه بوده باشند. اين بچهها براي اينکه بتوانند خودشان را با تغييرات متعدد در محيط مدرسه سازگار و هماهنگ کنند، به کمک آموزگار يا مربي احتياج دارند. بچهها به اين ويژگي مهم و ارزشمند (سازگاري با تغييرات) که در دوران خردسالي در آنها شکل ميگيرد و در تمام عمر مورد استفاده آنان واقع ميشود، احتياج دارند. ممکن است اين تغييرات در محيط خانه روي دهد مانند تولد نوزاد جديد، بدخوابي، جابهجايي منزل و مدرسه در اين صورت بهتر است آموزگاران و مربيان، توجه والدين را به اين موضوع جلب کنند و از آنها بخواهند در صورت ايجاد چنين تغيير و تحولاتي در خانه، آنها را نيز در جريان بگذارند.
بالا بردن قدرت درک و تشخيص
کودکان و نوجوانان نياز به پرورش قدرت درک و تشخيص دارند. آنها به تدريج با ارزشها و معيارهاي گوناگون جامعه آشنا ميشوند. در اين خصوص آموزگاران و مربيان ميتوانند با آموزش رفتارهاي پسنديده در محيطهاي آموزشي، آنها را ترغيب به رقابتهاي سالم، خويشتنداري، کنترل نفس، نوع دوستي و وظيفهشناسي کنند. کمک کردن به کودکان و نوجوانان براي شناخت ويژگيها و صفات مثبت ارزشمند انساني، آنان را به سوي رفتارهاي پسنديده و مقبول اجتماعي سوق ميدهد. پس بهتر است همواره از روانشناسان و مشاوران تحصيلي خواست تا فعاليتهايي براي دانشآموزان طراحي و پيشنهاد کنند که شناخت و درک آنها را از موقعيتهاي متفاوت بالا ببرد و رفتارهاي مثبت و سازنده را در آنان پايدار و تثبيت کند.
تشويق به تصميمگيري
مربيان و آموزگاران لازم است خواستها و انتظاراتشان را از بچهها به طور مشخص براي آنها بيان کنند. به اين ترتيب دانشآموزان به مرور به قابليتها و تواناييهايشان پي ميبرند و براي جلب نظر آموزگار خود درصدد حضور مرتب در کلاس و انجام تکاليف درسيشان برميآيند. برنامهريزان آموزشي ميتوانند با ايجاد فرصتهايي براي انجام فعاليتهاي فوق برنامه ابتکاري، نظر دانشآموزان را به رفتارهاي اجتماعي پسنديده مانند داشتن ارتباط سالم اجتماعي، مسووليتپذيري فردي و تقويت روحيه تعاون و همکاري جلب کنند، راههاي جديد تصميمگيري را به روي آنها بگشايند و ديد آنان را نسبت به جامعه آينده وسعت بخشند.
تجربهاندوزي و درس گرفتن از اشتباهات
يکي از عوامل اساسي موفقيت دانشآموزان، توانايي درس گرفتن از اشتباهات گذشته است. تحقيقات نشان ميدهند دانشآموزاني که توان بالايي براي مقابله و رويارويي با ناکاميها و شکستهاي تحصيلي دارند، قدرت تجديدنظر و نوانديشي بالاتري نسبت به ساير بچهها دارند.
اگر آموزگاران و مسوولان آموزشي مدارس بتوانند نشانهها و علايم مشکلات بچهها را زود تشخيص دهند و با ارزيابي کلي و درست از موقعيت دانشآموز، او را به سمت حل مشکلش سوق دهند، موثرترين گام را در جهت موفقيت او برداشتهاند. مسايل دانشآموزان اغلب از دوره ابتدايي آغاز ميشود که در بعضي موارد به دبيرستان کشيده ميشود. پس اگر آموزگاران دوره دبستان نسبت به مشکلات رفتاري- رواني بچهها واقفتر و مسلطتر باشند، سريعتر ميتوانند راهحلي براي رفع اين مشکلات بيابند و اجازه ندهند مشکل سادهاي که ميتواند طي چند ماه حل شود، تبديل به يک معضل آموزشي و اخلاقي شود.
چند راهکار مفيد و سازنده به منظور بهبود وضع بهداشت رواني دانشآموزان
• مشارکت دادن والدين يا ساير اعضاي خانواده در امر برنامهريزي آموزشي، تصميمگيري درباره مسايل بهداشتي مدرسه و روند پيشرفت تحصيلي دانشآموزان
• در اختيار گذاشتن منابع و مأخذ آموزشي مفيد و سازنده براي پيشرفت و ارتقاي توانمنديهاي فکري والدين
• ايجاد ارتباطي موثر و پويا بين آموزگاران و والدين بچهها
• استفاده از نظريات و ايدههاي خلاقانه اوليا در جهت پيشبرد اهداف آموزشي مدرسه
• تشکيل کلاسهاي آموزشي تربيتي براي والدين و مراقبين دانشآموزان
• هماهنگ ساختن امکانات مدرسه با انتظارات و خواستهاي والدين
• تشويق دانشآموزان به رعايت نکات ايمني- بهداشتي در مدرسه
• آموزش و تقويت رفتارهاي سازنده و مثبت در دانشآموزان
• هماهنگي ميان مدرسه و ساير نهادهايي که وظيفه سلامت کودکان را به عهده دارند.
منبع:http://www.salamat.com
/ج