حيوانات را دست كم نگيريد!

آئين پاك اسلام براي رفتار با حيوانات نكته هاي بسياري را گوشزد كرده است و از طرفي هم گفته شده كه انسان ها مافوق حيوان هستند و بايد كاري كنند كه شبيه حيوان نشوند.
سه‌شنبه، 28 دی 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حيوانات را دست كم نگيريد!

حيوانات را دست كم نگيريد!
حيوانات را دست كم نگيريد!


 

نویسنده : وحيد بلندي روشن




 
آئين پاك اسلام براي رفتار با حيوانات نكته هاي بسياري را گوشزد كرده است و از طرفي هم گفته شده كه انسان ها مافوق حيوان هستند و بايد كاري كنند كه شبيه حيوان نشوند.

در اين مقاله دو عنوان زير به صورت اختصار بررسي مي شود:
 

الف: روايات و آيات درباره ي حيوانات.
 

ب: چرا انسان بايد حيوان نشود؟
 

الف: روايات و آيات درباره ي حيوانات
 

بخش عظيمي از آيات قرآني را بيان آفرينش،نحوه ي زندگي،خصوصيات،احكام و منافع حيوانات تشكيل مي دهد.
براي مثال:
وَلَهُمْ فِيهَا مَنَافِعُ وَمَشَارِبُ أَفَلا يَشْكُرُونَ (سوره ي مباركه ياسين،آيه 73)
و براى آنان بهره هاى ديگرى در آن (حيوانات) است و نوشيدنيهاى گوارا; آيا با اين حال شكرگزارى نمى كنند؟!
(سوره ي مباركه انعام،آيات 146-145-144-143-142-141-140-139-119)
وَمَا لَكُمْ أَلا تَأْكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَقَدْ فَصَّلَ لَكُمْ مَا حَرَّمَ عَلَيْكُمْ إِلا مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَيْهِ وَإِنَّ كَثِيرًا لَيُضِلُّونَ بِأَهْوَائِهِمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِينَ (١١٩)
وَقَالُوا مَا فِي بُطُونِ هَذِهِ الأنْعَامِ خَالِصَةٌ لِذُكُورِنَا وَمُحَرَّمٌ عَلَى أَزْوَاجِنَا وَإِنْ يَكُنْ مَيْتَةً فَهُمْ فِيهِ شُرَكَاءُ سَيَجْزِيهِمْ وَصْفَهُمْ إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ (١٣٩)
قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَوْلادَهُمْ سَفَهًا بِغَيْرِ عِلْمٍ وَحَرَّمُوا مَا رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِرَاءً عَلَى اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَمَا كَانُوا مُهْتَدِينَ (١٤٠)وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ (١٤١)وَمِنَ الأنْعَامِ حَمُولَةً وَفَرْشًا كُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ وَلا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ (١٤٢)ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ مِنَ الضَّأْنِ اثْنَيْنِ وَمِنَ الْمَعْزِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الأنْثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحَامُ الأنْثَيَيْنِ نَبِّئُونِي بِعِلْمٍ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (١٤٣)وَمِنَ الإبِلِ اثْنَيْنِ وَمِنَ الْبَقَرِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الأنْثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحَامُ الأنْثَيَيْنِ أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ وَصَّاكُمُ اللَّهُ بِهَذَا فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا لِيُضِلَّ النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (١٤٤)قُلْ لا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنْزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلا عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (١٤٥)وَعَلَى الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ وَمِنَ الْبَقَرِ وَالْغَنَمِ حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ شُحُومَهُمَا إِلا مَا حَمَلَتْ ظُهُورُهُمَا أَوِ الْحَوَايَا أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ ذَلِكَ جَزَيْنَاهُمْ بِبَغْيِهِمْ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ (١٤٦)
چرا از چيزها (گوشت ها)ئى كه نام خدا بر آنها برده شده نمى خوريد؟! در حالى كه (خداوند) آنچه را بر شما حرام بوده، بيان كرده است! مگر اين كه ناچار باشيد; (كه در اين صورت، خوردن از گوشت آن حيوانات جائز است،) و بسيارى از مردم، به خاطر هوا و هوس و بى دانشى، (ديگران را) گمراه مى سازند; و پروردگارت، تجاوزكاران را بهتر مى شناسد.(119)
و گفتند: «آنچه (از بچه) در شكم اين حيوانات است، مخصوص مردان ماست; و بر همسران ما حرام است; اما اگر مرده باشد (مرده متولد شود)، همگى در آن شريكند». به زودى (خدا) كيفر اين توصيف (و احكام دروغين) آنها را مى دهد; او حكيم و داناست.(139)
به يقين آنها كه فرزندان خود را از روى جهل و نادانى كشتند، گرفتار خسران شدند; (زيرا) آنچه را خدا به آنها روزى داده بود، بر خود تحريم كردند; و بر خدا افتراء بستند. آنها گمراه شدند; و (هرگز) هدايت نيافته بودند.(140)
اوست كه باغ هاى معروش (باغ هائى كه درختانش روى داربست ها قرار دارد)، و باغ هاى غير معروش را آفريد; همچنين نخل و انواع زراعت را، كه از نظر ميوه و طعم با هم متفاوتند; و (نيز) درخت زيتون و انار را، كه از جهتى با هم شبيه، و از جهتى تفاوت دارند; (برگ و ساختمان ظاهريشان شبيه يكديگر است، ولى طعم ميوه آنها متفاوت مى باشد.) از ميوه آن، به هنگامى كه به ثمر مى نشيند، بخوريد! و حق آن را به هنگام درو، بپردازيد! و اسراف نكنيد، كه خداوند مسرفان را دوست ندارد!(141)
(او كسى است كه) از چهارپايان، براى شما حيوانات باربر، و حيوانات كوچك (براى منافع ديگر) آفريد; از آنچه به شما روزى داده است، بخوريد! و از گام هاى شيطان پيروى ننمائيد، كه او دشمن آشكار شماست!(142)
هشت جفت از چهارپايان (براى شما آفريد); از ميش دو جفت، و از بز دو جفت; بگو: «آيا خداوند نرهاى آنها را حرام كرده، يا ماده ها را؟! يا آنچه شكم ماده ها در برگرفته؟! اگر راست مى گوئيد (و بر تحريم اينها دليلى داريد،) به من خبر دهيد»!(143)
و از شتر يك جفت، و از گاو هم يك جفت (براى شما آفريد); بگو: «كدام يك از اينها را خدا حرام كرده است؟! نرها يا ماده ها را؟! يا آنچه را شكم ماده ها در برگرفته؟! يا هنگامى كه خدا شما را به اين موضوع توصيه كرد، شما گواه (بر اين تحريم) بوديد؟! پس چه كسى ستمكارتر است از آن كس كه بر خدا دروغ مى بندند، تا مردم را از روى جهل گمراه سازد؟! خداوند هيچ گاه ستمگران را هدايت نمى كند».(144)
بگو: «در آنچه بر من وحى شده، هيچ غذاى حرامى نمى يابم; به جز اين كه مردار باشد، يا خونى كه (از بدن حيوان) بيرون ريخته، يا گوشت خوك ـ كه اينها همه پليدند ـ يا حيوانى كه به گناه، هنگام سر بريدن، نام غير خدا بر آن برده شده است». اما كسى كه مضطرّ (به خوردن اين محرمات) شود، بى آن كه خواهان لذت باشد و يا زياده روى كند (گناهى بر او نيست); زيرا پروردگارت، آمرزنده مهربان است.(145)
و بر يهوديان، هر حيوان ناخن دار (حيواناتى كه سم يكپارچه دارند) را حرام كرديم; و از گاو و گوسفند، پيه و چربيشان را بر آنان تحريم نموديم; مگر چربى هائى كه بر پشت آنها قرار دارد، و يا در دو طرف پهلوها، و يا آنها كه با استخوان آميخته است; اين را به خاطر ستمى كه مى كردند به آنها كيفر داديم; و ما راست مى گوئيم.(146)
أَلَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ مُسَخَّرَاتٍ فِي جَوِّ السَّمَاءِ مَا يُمْسِكُهُنَّ إِلا اللَّهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ *وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ بُيُوتِكُمْ سَكَنًا وَجَعَلَ لَكُمْ مِنْ جُلُودِ الأنْعَامِ بُيُوتًا تَسْتَخِفُّونَهَا يَوْمَ ظَعْنِكُمْ وَيَوْمَ إِقَامَتِكُمْ وَمِنْ أَصْوَافِهَا وَأَوْبَارِهَا وَأَشْعَارِهَا أَثَاثًا وَمَتَاعًا إِلَى حِينٍ*وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِمَّا خَلَقَ ظِلالا وَجَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْجِبَالِ أَكْنَانًا وَجَعَلَ لَكُمْ سَرَابِيلَ تَقِيكُمُ الْحَرَّ وَسَرَابِيلَ تَقِيكُمْ بَأْسَكُمْ كَذَلِكَ يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْلِمُونَ*فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلاغُ الْمُبِينُ*يَعْرِفُونَ نِعْمَةَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَهَا وَأَكْثَرُهُمُ الْكَافِرُونَ (سوره مباركه نحل،آيات 83-79): آيا آن پرندگان رام شده در جو آسمان را نمي بينند؟ هيچ كس جز خدا آنها را در هوا نگاه نتواند داشت و در اين براي مردمي كه ايمان مي آورند عبرتهاست*خدا خانه هايتان را جاي آرامشتان قرار داد و از پوست چهارپايان برايتان خيمه ها ساخت تا به هنگام كوچ و به هنگام اقامت از حمل آنها در رنج نيفتيد. و از پشم و كرك و مويشان، براي مدتي، اثاث خانه و اسباب زندگي ساخت* خدا براي شما از چيزهايي كه آفريده است سايه ها پديد آورد و در كوهها برايتان غارها ساخت و جامه هايي كه شما را از گرما حفظ مي كند و جامه هايي كه در جــنگ نگهدار شماست. خدا نعمت هاي خود را اين چنين بر شما تمام مي كند. باشد كه تسليم فرمان او شويد* اگر رويگردان شدند، جز اين نيست كه وظيفه تو تبليغي روشنگر است* نعمت هاي خدا را مي شناسند، باز هم منكر آن مي شوند، زيرا بيشترشان كافرانند.
»»» در آيه 79 از سوره مباركه نحل با پرسشي انتقاد آميز از كساني كه فكرشان را به كار نمي اندازند، يكي از نشانه هاي خلقت را كه مثل همه نشانه ها شگفت انگيز است، معرفي مي فرمايد و از آن پرواز پرندگان در آسمان است كه چگونه با غلبه بر جاذبه زمين در آسمان نگه داشته مي شوند. و سپس اين حقيقت را گوشزد مي كند كه اين خداست كه شرايط پرواز را براي پرندگان ايجاد كرده است.
و در پايان پرواز پرندگان و قدرت انجام حركت هاي گوناگون در آسمان را براي اهل ايمان نشانه هايي از قدرت و علم خداوند معرفي مي كند. كه البته موجب افزايش ايمان آنان خواهد بود. پس طبق اي آيه، آيات الهي و ساير مخلوقات جهان با خلقت انسان، رشد و تعالي او رابطه اي مستقيم دارند. در آيه 80 و 81 به بيان نشانه ها و نعمت هاي مهم ديگري مانند خانه هاي ثابت و سيار، ساخت اثاث و و سايل زندگي از پوست چهارپايان و نيز وجود سايه ها، ساخت انواع لباس عل با كاركردهاي مختلف مي پردازد كه همگي با انسان و آرامش و آسايش زندگي او ارتباط دارند.
در پايان اين آيه فهم انسان ها از نعمت ها و نشانه هاي خدا را عاملي براي تسليم شدن انسان ها در برابر دستورات خداوند مي شمارد. پس تعمق و تفكر در مخلوقات الهي در تنظيم رابطه انسان با خالق ندبر خود نقش اساسي دارد.
در دو آيه بعدي يعني آيات 82 و 83 درياي شگفت انگيزي از انسان شناسي و خودشناسي بر روي ما مي گشايد. طبق آيه قبلي حالت طبيعي انسان اين است كه با ديدن و دقت در معلول به علت آن و با ديدن مخلوق به خالق و صفات او پي مي برد. در اين دو آيه به يك انحراف و بيماري بسيار بزرگ كه در بسياري از انسان ها ظهور مي كند، مي پردازد و اين واقعيت را گوشزد مي كند كه عده اي از انسان ها كه متأسفانه اكثريت را تشكيل مي دهند، از حالت طبيعي انسان منحرف شده و با ديدن اين همه نعمت ها و نشانه هاي خدا و حتي با تذكر و تعليم پاك ترين و عالم ترين و برجسته ترين انسان ها يعني انبياء عليهم السلام نيز دست از لجاجت خود برنمي دارند و با اين كه تعليم و تذكر انبياء روشن ترين تعاليم، آن هم بر اساس يكي از بديهي ترين اصول يعني اصل پي بردن از معلول به علت است، ولي آنان با اختياري كه خداوند به آنان داده از اين تعاليم و نشانه ها روي برمي گردانند.
در آيه ي 83 مي فرمايد اينها با اين كه نعمت هاي خدا را دقيقاً مي شناسند، آنها را انكار مي كنند. به عبارت ديگر انكار آنها از روي ناداني نيست، بلكه با وجود آگاهي، روي شعور و وجدان خود پرده مي اندازد. پناه بر خدا از عناد و لجاجت و پناه بر خدا از اين كه انسان به شعور و وجدان انساني خود پشت كند.
طبق اين آيا نوع برخورد انسان و نوع نگاه او به پديده هاي جهان، هم چنين نوع برخورد وي با شعور و بينش خود، نقش مهمي در رشد و تعالي و نيز سقوط و انحراف او دارد.
و آياتي ديگرمثلاً « در سوره هاي بقره(ماجراي گاو بني اسرائيل،مثال به خري كه بار كتاب حمل مي كند...،مثال به پشه،سگ...)، يوسف(گرگ)،نمل(مورچه)، نحل (زنبور عسل،پرواز پرندگان...) و... »
البته ياد كرد حيوانات در قرآن يا مقارن با حوادث تاريخي معيني است كه در رابطه با رسولان الهي مطرح مي شود يا براي آن است كه انسان نعمت ها و كرامت هاي خداوندي را به دست فراموشي نسپارد،يا بدان ها«مثل» زده كه اين مثال ها براي مردم«حكمت» و «موعظه ي حسنه» است، يا آن كه با آن ها كفّار و سركشان را به مبارزه طلبيده است.
در قرآن كريم از تمامي حيوانات نام برده شده است، يعني از هر گروه از حيوانات مثلاً در دسته ي ماهي ها، پرندگان،پستانداران و... كه در زير آورده شده است:

اول: بي مهرگان: مرجان
 

دوم: نرم تنان: لؤلؤ(مرواريد)
 

سوم:بند پايان عنكبوت و حشرات.
 

كه حشرات هم به دسته هاي زير تقسيم مي شوند:
 

1.الجَراد(ملخ) سوره ي مباركه اعراف آيه 33 ،كه به دسته ي راست بالان بازمي گردد.
2. قمَّل(پشه،كنه، نوعي آفت گياهي ) سوره ي مباركه اعراف آيه 33، كه به دسته ي شپش مكنده بازمي گردد.
3. دابَّةُ الارض(موريانه) سوره ي مباركه نمل،آيه 82، كه به دسته ي شبيه بالان بر مي گردد.
4. الفَراش(پروانه)،سوره ي مباركه قارعة،آيه 4،كه به دسته ي فلس بالان بر مي گردد.
5. النَّحل(زنبورر عسل)، سوره ي مباركه نحل آيه 68، كه به دسته ي نازك بالان بر مي گردد.
6. النَّمل(مورچه)، سوره ي مباركه نمل آيه 18، كه به خود زنبور عسل بر مي گردد.
7. الذُّباب(مگس)،سوره ي مباركه حج آيه 73، كه به دسته ي جفت بالان برمي گردد.
8. البَعُوض(پشه)،سوره مباركه بقره آيه 26، كه به خود مگس برمي گردد.
تذكر: در بعضي از سوره ها و يا آيات نام اين حشرات تكرار شده است و در موارد بالا در آنجايي كه در قرآن براي اولين بار ذكر شده، آورده شده است.

چهارم: مهره داران
 

ماهيان(شامل تمام ماهي ها)
تذكر: در زبان عربي كلمه اي وجود دارد به نام اَسماك كه به معناي هر چيزي است كه شنا مي كند و محل زندگي اش در آب است. پس اگر در قرآن از امساك و خانواده ي اين كلمه استفاده شده به معناي تمام ماهيان مي باشد.
دوزيستان:
قورباغه
خزندگان:
مار،مار بزرگ،مار سمّي خطرناك(افعي) و اژدها(در داستان حضرت موسي عليه السلام)
طيور:
هدهد،غراب(زاغ يا كلاغ سفيد و سياه)، بلدرچين(در داستان قوم بني اسرائيل) ،جوارح و ابابيل.

توضيحي درباره ي جوارح:
 

جوارح، جمع جارح به معناي جانوران شكاري از درندگان،پرندگان و سگ ها است. و از اين واژه حيواناتي مانند صقر(چرع،هر پرنده شكاري به جز عقاب و كركس را گويند)،باز ،سگ و يوزپلنگ و... را كه انسان به منظور شكار آموزش مي دهد،اراده مي كند.
نكته: قرآن در يك آيه، اسمي از صافات برده است؛ يعني پرندگاني كه هنگام پرواز كم تر بال مي زنند و بيشتر، بالهايشان را ثابت نگه مي دارند كه جوارح نيز از آن دسته اند.

توضيخي درباره ي ابابيل:
 

در حقيقت معلوم نيست كه اين پرندگان چه بوده اند. شايد عنوان مجازي است كه به هر حيوان پرنده اي،اعم از حشرات و خفاش،علاوه بر پرندگان حقيقي اطلاق مي شده است.

پستاندران:
 

1.راسته جفت سمان:
نشخوار كننده و غير نشخوار كننده:
نشخواره كننده: چهار پايان(ميش،گوسفند،بز،شتر )
غير نشخوار كننده: خوك
2. راسته فرد سمان:
خانواده ي اسب ها: اسب،الاغ و قاطر(استر).
3.راسته گوش خواران:
خانواده سگ ها: سگ و گرگ.
خانواده گربه ها: گربه،يوزپلنگ و شير.(ازاين گروه به صورت مستقيم در قرآن ياد نشده اند.)
4. راسته ي فيل ها
5. راسته ي حيوانات پيشرفته:
انسان ،ميمون و بوزينه.
بوزينه شامل: گوريل،اورنگ اوتان،شامپانزه و الكابون است.
و ملائكه،جن و شياطين.
در زمينه ي روايات و احاديث امامان معصوم مربوط به حيوانات ،به چند مورد زير اكتفا مي شود:
پيامبر صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم مي فرمايند :
للدّابهِ على صاحِبِها سِتُّ خِصالٍ : يَعْلِفُها إذا نَزلَ ، ويَعْرِضُ علَيها الماءَ إذا مَرَّ بهِ ، ولا يَضْرِبُها إلاّ على حقٍّ ، ولا يُحَمّلُها ما لا تُطيقُ ، ولا يُكلّفُها مِن السَّيرِ إلاّ طاقَتَها ، ولا يَقِفُ علَيها فُواقا .
حيوان شش حق به گردن صاحب خود دارد : هر گاه از آن پياده شد علفش دهد ، هرگاه از آبى گذشت آن را آب دهد ، بى‏دليل آن را نزند ، بيشتر از قدرتش آن را بار نكند ، بيشتر از توانش آن را راه نبرد و مدّت زيادى روى آن درنگ نكند .
مستدرك الوسائل : 8 / 258 / 9393
و همچنين:
للدّابهِ على صاحِبِها سِتُّ خِصالٍ : يَعْلِفُها إذا نَزلَ ، ويَعْرِضُ علَيها الماءَ إذا مَرَّ بهِ ، ولا يَضْرِبُها إلاّ على حقٍّ ، ولا يُحَمّلُها ما لا تُطيقُ ، ولا يُكلّفُها مِن السَّيرِ إلاّ طاقَتَها ، ولا يَقِفُ علَيها فُواقا .
پيامبر خدا صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم :
حيوان شش حق به گردن صاحب خود دارد : هر گاه از آن پياده شد علفش دهد ، هرگاه از آبى گذشت آن را آب دهد ، بى‏دليل آن را نزند ، بيشتر از قدرتش آن را بار نكند ، بيشتر از توانش آن را راه نبرد و مدّت زيادى روى آن درنگ نكند .
مستدرك الوسائل : 8 / 258 / 9393-منتخب ميزان الحكمة : 170

ب: چرا انسان بايد حيوان نشود؟
 

همه انسان ها در جست و جوي سعادت و كمال هستند و اين كمال به علت اينكه همه افراد داراي فطرت واحد و روح انساني واحدي هستند،كمال ويژه اي است. به عبارت ديگر آن چه كه كمال همه انسان هاست با وجود اختلاف ظاهري و عرفي آنها يك چيز است،و بر خلاف تصوّر بعضي ها اين طور نيست كه به واقع كمال هر كس در چيزي جداي از كمال ديگران باشد، هر چند هر يك از افراد كمال را در چيز خاصّي بداند.كمال ويژه انسان، به علت برتري او از حيوانات و گياهان، بايد چيزي غير از كمالات حيواني و گياهي باشد.اموري از قبيل زيبايي و قدرت بدني، توليد مثل، نياز به مسكن،كار،توليد و مصرف،خواب و تفريح و... جزء كمالات انساني نيستند. چرا كه اين گونه امور در حيوانات و گياهان نيز يافت مي شود. پس كمال انسان از نوع امور مادي و ظاهري نيست و آنچه او را خوشبخت مي سازد، كمالات حيواني و گياهي نمي باشد.كمال واقعي و معشوق حقيقي انسان مربوط به روح انساني اوست، كه همان رسيدن به كمال مطلق و اكتساب كمالات بي نهايت است. انسان تشنه ي كمال بي نهايت است و امور محدود هرگز او را قانع و راضي نمي سازد. هر چند به علت جهل و يا اسارت در بند شهوات چيز ديگري را كمال بپندارد.حركت به سمت كمال مطلق و معشوق و محبوب حقيقي مانند هر حركت ديگري نياز به آگاهي و شناخت دارد.از آنجا كه انسان در اين حركت با غير خود، يعني افراد،جامعه و محيط طبيعي، در ارتباط است و هريك از اين ها در شكل گيري شخصيت و حركت او به سمت كمال نهايي تاثير به سزايي دارد، لذا در بر قراري ارتباط با هر يك از اين امور نيازمند به آگاهي است و اگر ارتباط بدون آگاهي صورت گيرد، حركت موفّقي نخواهد داشت.تنها كسي كه صلاحيت و قدرت راهنمايي بشر در حركت به سمت سعادت را دارد همانا خداوند است كه خالق او و ديگر انسا نهاي جهان است. او بهتر مي داند كه انسان بايد با هر چيز چگونه و چه مقدار ارتباط برقراري نمايد تا به رشد و تعالي ويژه خود نايل شود:«هر چيزي در نزد او اندازه اي دارد.» ‍[رعد،8].خداوند از آنجا كه اوّلاً خالق انسان و آگاه به همه زواياي وجودي اوست و او را براي كمال ويژه اي (كه نياز و استحقاق انسان است) خلق كرده، و در ثاني خود بي نياز مطلق است و هرگز به انسان ظلمي روا نمي دارد، پس هرگز از ارائه شده از سوي خداوند با توّجه به خالق بودن،عليم بودن، حكيم بودن و مهربان بودن او نسبت به انسان، كامل ترين و مترقّي ترين برنامه براي انسان مي باشد:« كيست كه حكم (وآيينش) بهتر از خدا باشد.» [مائده/50] و چون خداوند غني مطلق و كمال مطلق است و هيچ منفعت و كمبودي در او راه ندارد و اساساً نقص و كمبود خاص انسان هاست، از طغيان و تمرّد بندگان آسيبي به او نمي رسد و از طاعت بندگان بهره و سودي نمي برد، لذا اثر طاعت يا عدم طاعت مستقيماً متوجّه بندگان است نه خداوند:«هر كس حدود خدا را رعايت نكند به درستي كه به خودش ظلم كرده است.» [طلاق،1] «هر كس عمل صالح انجام دهد پس براي خود كرده و هركس بد كند، پس به ضرر خويش كرده است.» [فصلت،46]از آنجا كه خداوند خالق انسان و جهان است و هيچ گونه جهلي نسبت به آن ها در خداوند وجود ندارد و با توجّه به تاثير محيط انسان(يعني هر چيز غير از خودش) در حركت او به سمت كمال، برنامه اي كه خداوند براي هدايت انسان ها ارائه داده است مبتني بر شناخت كامل انسان و جهان و رعايت مصالح و مفاسد مربوط به انسان است. پس اگر چيزي را نهي كرده حتماً آن چيز براي انسان مُضر است، هر چند انسان از انجام دادن آن كار يا بهره بردن از آن چيز لذّت ببرد و اگر چيزي را واجب كرده حتماً براي انسان لازم و مفيد بوده است؛ به عبارت ديگر واجب همان ارزش و كمال، و حرام همان ضد ارزش و نقص است هر چند آن عمل و يا محروم كردن خود از لذت براي انسان سخت باشد و براي همين است كه نتيجه طاعت و يا عدم طاعت متوجه بندگان است.ميزان كمال، رشد و ارزش هر كس بسته به ميزان تبعّيت او از كامل ترين و برنامه زندگي و ميزان كمال كسب كرده از اجراي اين قوانين است.همچنين ميزان عقل و جهل هركس يا هر جامعه اي بسته به ميزان تبعيّت آن ها از قانون خداست. چرا كه تبعيّت از كامل ترين قانون و پرهيز از قوانين ناقص و غير جامع، حكم قاطع و سريح عقا است:« عاقل ترين شما مطيع ترين شماست.»[غررالحكم،ج2،ص369]

انسان چه موجودي است؟
 

انسان موجودي است كه نيمه حيوان و نيمه فرشته متولد مي شود و اگر خويشتن دار باشد و مراتب نفس را بشناسد و خودشناسيِ قويي داشته باشد به اصل خودش كه همان فوق حيواني باشد بر مي گردد.
لازم به ياد آوري است كه انسان ها در اين دنيا در حال رفتن نيستند بلكه در حال برگشتن هستند.

حيوانات را دست كم نگيريد!
 

نويسنده مشهور تركيه اي به نام عزيز نسين كتابي به نام «حيوانات را دست كم نگيريد!» را به نگارش در آورده است كه در قبل از انقلاب ترجمه شده است. (اين نويسنده الان فوت شده است، البته تفكرات او در كتابهاي ديگرش مانند خري كه مدال گرفت،بچه هاي آخرالزمان،قطعات يدكي تمدن و... آورده شده است اما در اين كتاب خير.)
كتابي كه از حوادث واقعي شخص نويسنده و ساير مردم نوشته شده است.(در مقدمه ي كتاب آورده شده است كه در داستان ها اضافات و كم كاري صورت نگرفته است).
در ذيل خلاصه اي از آنچه در اين كتاب و داستان هاي واقعي اش گذشته ، برايتان شرح داده مي شود تا به زندگي حيوانات كمي آشنا شويد و فكر كنيد كه انسان نبايد نااميد نباشد،بي غيرت نباشد،بدبين نباشد، هوشيار باشد، به ياد مرگ باشد و...:
1.موشهايي كه در يك انباري خانه كرده بودند و از بس زياد شده بودند كه با مرگ موش و حتي گربه ها از بين نمي رفتند، با فكر يك نفر مبني بر اينكه كاري كنند موش ها همديگر را بخورند آنها را به جان هم مي اندازند و نسل موش هاي انباري توسط خودشان منقرض مي شود!
2. توله سگي كه از مادرش جدا شده بود و هر روز دلتنگي مي كرد، روزي به صاحب شخص، متخصص حيواني مي گويد كه ساعت گوني پيچ شده را در كنار توله سگ بگذار وقتي آن شخص اين كار را مي كند. توله سگ ساعت گوني پيچ شده را بغل مي كند و فكر مي كند كه صداي قلب مادرش است و با آرامش مي خوابد و دلتنگي نمي كند!
3. سگي كه فرزند خانواده را مدام بيرون مي برده و بي قراري مي كرده است و صاحبخانه عصباني مي شود و سگ را بيرون مي اندازد، بعد زلزله اي مي آيد. صاحبخانه و خانواده اش در زير آوار مي مانند. سگ به داد صاحبخانه مي رسد و با بو كردن اعضاي ديگر را پيدا مي كند، لازم بذكر است كه نوزاد توسط سگ قبل از زلزله بيرون گذاشته شده بود!
4. مرغ هايي كه از بس تشنه بوده اند كرم ها و حشرات باغچه را نوك مي زنند و خون آنها را مي خورند و همين باعث مي شود خونخوار شوند و مرغ هاي ضعيف را پس از اينكه از طريق نوك زدن به شكم دريدند محتوايت درون آن را بخورند!(نام اين بيماري كاني باليسم است).
5. خرس ها رفتار مخصوصي دارند كه اگر انسان ها نسبت به آنها انجام دهند اين رفتار را نشان مي دهند، مثلاً: اگر انسان در جايي كه خرس در آن آب مي خورد بول كند ويا به محبت خرسي بي وفايي كند و يا خيانت در امانت كند خرس به انسان سيلي مي زند و تف مي اندازد!(البته در بيشتر موارد شخص را مي كشد!!)
6. قاطر چموشي كه عاشق اسب ماده اي مي شود، اما براي اسب ماده اتفاقي مي افتد و قاطر ديگر نمي تواند اسب ماده را ببيند، به همين دليل وحشي مي شود و خودكشي مي كند!(قاطرها حيوانات خوبي براي كوهستان مي باشند)
7. وقتي لك لك ماده تخم مي گذارد و روي تخم مي خوابد لك لك نر هيچوقت او را تنها نمي گذارد وقتي هم كه بچه ها از تخم بيرون مي آيند لك لك نر براي بزرگ كردن بچه ها به ماده اش كمك مي كند. اگر از توي تخم هايي كه لك لك ماده روي آنها خوابيده بچه عقاب يا پرنده اي ديگر غير از جنس خودش در بيايد لك لك نر ماده اش را با وضع فجيعي مي كشد و تيكه و پاره مي كند!
8. در سال 1961 در آمريكا در دانشكده ياله، پس از سال ها تحقيق و بررسي و تعقيب غازها بوسيله هليكوپتر و فيلم برداري از فاصله ي دور دانشمند اين زمينه متوجه مي شود كه پيشقراول غازهاي وحشي يك غاز بخصوص نيست بلكه در ضمن اين پرواز مخروطي شكل غازها مرتباً جايشان را عوض مي كنند. غازي كه در نوك هرم است كنار مي رود و غاز عقبي جاي او را مي گيرد!
9. فردي كه شتري را خيلي بد كتك مي زند، شبي كه مي خواسته بخوابد توسط دوستش راهنمايي مي شود كه تو با زدن شتر بلا سر خودت آورده اي. امشب نزد شتر نخواب و در جايت صورتي از خودت را بگذار(بالشت و...)، وقتي طرف صبح با صداي شتر بلند مي شود مي بيند كه شتر دارد جايي كه او به صورت دروغ (به عنوان جاي خودش گذاشته است) له مي شود!
10. و... .

منابع :
 

قرآن كريم
تفسير نمونه؛آيت الله مكارم شيرازي
تفسير نور،آيت الله قرائتي
نگاهي به دنياي حيوانات،جليل ابوالحبّ،تقي متّقي
دُرّ و صدف،محمد شجاعي
سخنراني روان شناسي جاهل،محمد شجاعي
سخنراني نسيم حيات،محمد شجاعي
حيوانات را دست كم نگيريد!،عزيز نسين
ضرورت خودشناسي،محمد شجاعي.
 

ارسال مقاله توسط کاربر محترم سایت : vbolandi
ae



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.