اصول پرورشي در آموزه هاي اهل بيت(ع) (1)
نويسنده:محمدرضا ايزدپور
بي گمان جامعه اي که از رفتارهاي اخلاقي تهي است، گر چه به ظاهر انساني ومتمدن، اما در باطن شايسته نام حيوانيت ودرنده خويي است؛ چه آن که رذايل اخلاقي همانند غده هاي بدخيم سرطاني درعمق جان آن جامعه نفوذ نموده است. جامعه فاقد صفات انساني، سزاوارتر به پاره اي از خطاب هاي قهر آميز و طرد کننده قرآن همانند دو آيه زير است:
(ذرهم ياکلوا ويتمتعوا و يلههم الامل فسوف يعلمون)؛(1)
«آنان را رها ساز تا بخورند و لذت ببرند و آرزوهاي بلند سرگرم شان نمايد، پس به زودي خواهند فهميد».
(...ذرهم في خوضهم يلعبون)؛ (2)
«آنان را رها کن تا در ياوه هاشان بازي کنند.» اهل بيت (ع) همواره مي کوشيدند تا سطح اخلاق را در جامعه ارتقا بخشيده وبا آموزش چگونگي ارتباط باخداوند در قالب عبادات پررمز وراز اسلام، روح «تعهد وتقوا و تعاون» را در آن بدمند.
در اين مقاله با گوشه هايي از اين مجاهدت پي گير و کيفيت آن آشنا مي شويم.
«به ما پيامبران الهي فرمان داده شده است که با مردم به اندازه فهم وعقل آنان سخن بگوييم.»(3)
چنانچه درحديثي ديگر بعد از فراز فوق مي فرمايد:
«...خداوند، ما را به مدارا مردم امر کرده است.»(4)
روشن است که در مسئله «آموزش» که از ديدگاه اسلام در بالاترين رتبه از اولويت برخوردار است، کسي که متصدي اين بخش ظريف در جامعه است، چه در سطح عالي چه متوسطه و پايين تر، همواره بايد ميزان فهم و حوصله مخاطب را به عنوان اصلي ترين راهبرد تأثيرگذار بر آنان در نظر بگيرد.
اگر استاد، در سطح بالاتر يا پايين تر از فهم مخاطب، به ياد دهي مطالب مورد نظر خود اقدام ورزد، ميزان تأثيرگذاري او به حداقل ممکن کاهش پيدا کرده ونمي تواند اولين کانال ارتباط صحيح علمي را با دانش پژوه برقرار کند.
اهل بيت (ع) با عنايت ويژه به مسئله ي فوق، به منظور تفهيم مسائل ديني به مردم، پيوسته به سطح مخاطب خود توجه داشته وبا مدارا با وي، مطالب مورد نظر را آموزش مي دادند.
جابر بن حيان، از خواص اصحاب امام باقر وصادق (ع) مي گويد:
«امام باقر(ع) نود هزار حديث براي من بيان کرد که من هرگز هيچ يک از آن ها را براي شخص ديگري نقل ننموده وهرگز نيز به اين کاراقدام نخواهم کرد. روزي به امام عرض کردم: فدايتان شوم! بر دوشم باربزرگ وسنگيني را گذارده ايد؛ چون اسراري را برايم تبيين کرده ايد که نمي توانم براي احدي بازگو نمايم، از اين رو گاهي در سينه ام اضطراب و تشويشي پيدا مي شود که شبيه حالت ديوانگي است! امام فرمود: اي جابر! هر وقت اين حالت برايت پيدا شد، به کوهستان هاي اطراف برو، گودالي حفرکن، سر خود را بر دهانه ي آن گذارده، بگو: محمد بن علي براي من چنين وچنان گفته است!..»(5)
«برشما باد به دوري گزيدن از دو گروه: يکي عبادت کنندگان نادان و ديگري انديشمندان نااهل؛ زيرا آنان به منزله فتنه براي هر انسان شيفته [آنان] به شمار مي آيند.»(6)
دربرخي احاديث، ارتباط با آن دسته از راهنمايان واساتيدي که در دام دنيا پرستي گرفتار آمده اند، به عنوان نقطه سقوط معرفي گرديده است. درحديثي قدسي، خداوند خطاب به حضرت داود (ع) مي فرمايد:
«هرگز بين من وخود، دانشمندي فريفته ي دنيا را واسطه قرار مده که او، تو را از دستيابي به محبت من باز مي دارد. واين را بدان که آنان در واقع دزدان مسير بندگان دوستدار من بوده وکوچک ترين مجازاتي که من در دنيا برايشان در نظر خواهم داشت، آن است که شيريني مناجات وانس با خودم را از آنان خواهم گرفت.»(7)
دربخشي از يک روايت، امام صادق (ع) مي فرمايد:
«برخي از دانشمندان، دوستدار نگه داشتن اندوخته هاي علمي خويش و آموزش ندادن آن به ديگران اند؛ اينان کساني هستند که در طبقه اول جهنم جاي خواهند داشت. برخي ديگر زماني که اندرز داده مي شوند، روي گردان شده وبا تکبر از قبول آن سر باز مي زنند، اما هنگامي که خود ديگران راموعظه مي کنند، فخر فروشي و بزرگ پنداري مي نمايند؛ اينان در طبقه دوم دوزخ جاي خواهند گرفت. برخي ديگر مايل اند دانش خود را در اختيار سرمايه داران و اشراف جامعه
قرار داده و براي انسان هاي ناتوان، سودي نداشته باشند؛ اين دسته در طبقه سوم دوزخ جاي خواهند داشت..»(8)
بي گمان جامعه اي که در برابر شکستن هنجارهاي اخلاقي، به مرور زمان شکل بي تفاوتي ومسئوليت ناپذيري به خود بگيرد، جامعه اي غفلت زده و آسيب پذير خواهد بود. به راستي اگر کسي در برهه اي از زندگي در برابر هنجارشکني عده اي از حريم شکنان، مهر سکوت بر لبان خويش زده وبه صورت اين که اين هنجار شکني ها ربطي به حريم خصوصي زندگي وي ندارد، از خود حساسيتي نشان ندهد، آيا مي تواند در درازمدت از اين موج بر انداز در امان بوده وخود وخانواده اش را از تجاوز هنجار شکنان مصون دارد؟
مگر نه آن که شکستن حريم هاي ديني، در يک سطح متوقف نمي ماند وبه مرور زمان به شکل ويروس به تمام اقشار جامعه سرايت خواهد نمود، پس چگونه است که ما اين روش راهبردي و تأمين کننده ي سعادت جامعه را به بوته فراموشي سپرده ودر لاک خويش سر فرود برده ايم؟!
پر واضح است که هر يک از مصاديق قطعي حريم شکني(دين، ناموس، مال وشخصيت فردي واجتماعي) درجامعه کنوني مي تواند همانند غده ي سرطاني رشد کرده وسلامت اجتماع را با تهديد جدي رو به رو سازد. شکستن حريم عفت، حجاب، روابط سالم زن و مرد وترويج اختلاط وده ها نمونه ي ديگر، در صورت عدم حساسيت به آن ها، تمام بدنه ي اجتماع را با سرعت تمام فرا خواهد گرفت وزمينه را براي تجاوز دشمنان و چپاول ثروت هاي کشور فراهم خواهد ساخت.
درسخنان اهل بيت (ع) پيش گيري از ناهنجاري هاي اخلاقي، به عنوان روش پيامبران اهلي وانسان هاي صالح معرفي گرديده است؛ چنان که با توجه به اين تکليف اصلي مي توان درجامعه اسلامي بستر توجه به تکاليف ديگر را در سطحي فراگير فراهم ساخت، تمام مذاهب و
فرق را به ايمني وآرامش رسانيد، زمينه ي تجارت ومبادلات مالي صحيح را مهيا نمود، ظلم و ستم به ديگران را سرکوب کرد، جامعه را آباد ساخت و دشمنان حريم دين را به جاي خويش نشانيد وامور را سامان بخشيد.(9)
امام باقر(ع) دراين زمينه چنين مي فرمايد:
«در آخرالزمان گروهي منافق، ريا کار وزهد پيشه ي [ظاهري] ظهور خواهند کرد. آنان کم خرداني هستند که تازه به دوران رسيده اند، پيش گيري از هنجار شکني را لازم نمي دانند مگر آن که براي آن ها ضررو زيان داشته باشد! آنان به دنبال بهانه جويي و پيدا کردن راه فرار بوده و درصدد عيب جويي از دانشمندان جامعه اند. از نماز وروزه وديگر تکاليفي که براي جان ومالشان زياني در بر نداشته باشد، استقبال کرده و حتي اگر نماز هم براي مال وجسم آنان ضرري داشته باشد، انجام نخواهند داد؛ چنان که برترين تکاليف را نيز بر زمين گذارده اند....»(10)
به راستي، چند درصد از جوامع اسلامي، مشمول اين سخن امام باقر(ع) نيستند؟!
فاعتبروا يا اولي الابصار!
با کمال تأسف امروزه در غالب جوامع اسلامي، «قرآن» از متن زندگي مردم کنار رفته، تا بدان جا که بسياري از افراد در هيچ يک از ادوار زندگي با قرآن انس والفت ندارند؛ برخي ديگر تنها درايام خاصي همانند ماه رمضان با قرآن ارتباط داشته وپس از عيد فطر، قرآن را تا سال بعد بوسيده و کنار مي نهند. اين واقعيت تلخ دربين افراد داراي تحصيلات عالي نيز قابل مشاهده است!
درحديثي از امام صادق (ع) آمده است:
«رسول خدا(ص) فرمود: قرآن را فرا گيريد که در روز قيامت به شکل جواني خوش سيما نزد انسان تلاوت گر مي آيد وبه او مي گويد: من همانم که شبت را با بيداري به صبح رساندم، روزهاي گرم تو را با تشنگي به سر آوردم، آب دهان تو را خشک کردم و اشک چشمانت را جاري ساختم، اکنون هر جا بروي، همراهت هستم . هر تاجري امروز به دنبال تجارت خويش است ومن امروز به نفع تو وبراي تو هستم...»(11)
امام صادق (ع) دراهميت يادگيري قرآن وانس با آن درجواني چنين تأکيد کرده است:
«جوان مؤمني که با قرآن انس داشته وآن را تلاوت نمايد، قرآن با گوشت وخون او آميخته گرديده، خداوند او را با انسان هاي کريم وشايسته محشور مي گرداند؛ درقيامت قرآن مانع او از عذاب خواهد گرديد. در آن روز [که انسان شديداً نيازمند به لطف خداوند است] قرآن مي گويد: اي پروردگار! هر عمل کننده اي به پاداش عمل خويش نايل مي گردد...، خدايا! برترين هداياي خودت را به اين شخص عنايت فرما.... پس از آن که خداوند درجات عالي وهداياي چشمگيري به او عنايت کرد، قرآن مي گويد: خدايا! من بيش از اين از توانتظار داشتم. مجدداً خداوند مقامات ديگري به تلاوت کننده ي قرآن اعطا مي کند و وارد بهشت مي گردد درحالي که به او گفته مي شود: دربرابر هر آيه اي، يک درجه بالا برو...»(12)
ازسيره هاي تربيتي پيامبر واهل بيت(ع) ايجاد انس وآشنايي کودکان با قرآن بود تا جايي که از ابزارهاي تشويقي نيز بهره جسته وکودکان را به اين کتاب آسماني نزديک مي کردند. درحديثي از پيامبر اکرم(ص) مي خوانيم:
«کسي که به فرزند خود قرآن را ياد دهد، همانند کسي است که ده هزار حج وده هزار عمره انجام داده باشد...»(13)
امام صادق (ع) دراين زمينه مي فرمايد:
«پدرم ما را جمع مي کرد ومي فرمود: هر کس مي تواند قرآن تلاوت کند، قرآن بخواند وهر کس که نمي تواند، ذکر بگويد.»(14)
ادامه دارد ....
ae
(ذرهم ياکلوا ويتمتعوا و يلههم الامل فسوف يعلمون)؛(1)
«آنان را رها ساز تا بخورند و لذت ببرند و آرزوهاي بلند سرگرم شان نمايد، پس به زودي خواهند فهميد».
(...ذرهم في خوضهم يلعبون)؛ (2)
«آنان را رها کن تا در ياوه هاشان بازي کنند.» اهل بيت (ع) همواره مي کوشيدند تا سطح اخلاق را در جامعه ارتقا بخشيده وبا آموزش چگونگي ارتباط باخداوند در قالب عبادات پررمز وراز اسلام، روح «تعهد وتقوا و تعاون» را در آن بدمند.
در اين مقاله با گوشه هايي از اين مجاهدت پي گير و کيفيت آن آشنا مي شويم.
مدارا ونرم خويي در تبيين آموزه هاي ديني
«به ما پيامبران الهي فرمان داده شده است که با مردم به اندازه فهم وعقل آنان سخن بگوييم.»(3)
چنانچه درحديثي ديگر بعد از فراز فوق مي فرمايد:
«...خداوند، ما را به مدارا مردم امر کرده است.»(4)
روشن است که در مسئله «آموزش» که از ديدگاه اسلام در بالاترين رتبه از اولويت برخوردار است، کسي که متصدي اين بخش ظريف در جامعه است، چه در سطح عالي چه متوسطه و پايين تر، همواره بايد ميزان فهم و حوصله مخاطب را به عنوان اصلي ترين راهبرد تأثيرگذار بر آنان در نظر بگيرد.
اگر استاد، در سطح بالاتر يا پايين تر از فهم مخاطب، به ياد دهي مطالب مورد نظر خود اقدام ورزد، ميزان تأثيرگذاري او به حداقل ممکن کاهش پيدا کرده ونمي تواند اولين کانال ارتباط صحيح علمي را با دانش پژوه برقرار کند.
اهل بيت (ع) با عنايت ويژه به مسئله ي فوق، به منظور تفهيم مسائل ديني به مردم، پيوسته به سطح مخاطب خود توجه داشته وبا مدارا با وي، مطالب مورد نظر را آموزش مي دادند.
جابر بن حيان، از خواص اصحاب امام باقر وصادق (ع) مي گويد:
«امام باقر(ع) نود هزار حديث براي من بيان کرد که من هرگز هيچ يک از آن ها را براي شخص ديگري نقل ننموده وهرگز نيز به اين کاراقدام نخواهم کرد. روزي به امام عرض کردم: فدايتان شوم! بر دوشم باربزرگ وسنگيني را گذارده ايد؛ چون اسراري را برايم تبيين کرده ايد که نمي توانم براي احدي بازگو نمايم، از اين رو گاهي در سينه ام اضطراب و تشويشي پيدا مي شود که شبيه حالت ديوانگي است! امام فرمود: اي جابر! هر وقت اين حالت برايت پيدا شد، به کوهستان هاي اطراف برو، گودالي حفرکن، سر خود را بر دهانه ي آن گذارده، بگو: محمد بن علي براي من چنين وچنان گفته است!..»(5)
انتخاب صحيح راهنما واستاد
«برشما باد به دوري گزيدن از دو گروه: يکي عبادت کنندگان نادان و ديگري انديشمندان نااهل؛ زيرا آنان به منزله فتنه براي هر انسان شيفته [آنان] به شمار مي آيند.»(6)
دربرخي احاديث، ارتباط با آن دسته از راهنمايان واساتيدي که در دام دنيا پرستي گرفتار آمده اند، به عنوان نقطه سقوط معرفي گرديده است. درحديثي قدسي، خداوند خطاب به حضرت داود (ع) مي فرمايد:
«هرگز بين من وخود، دانشمندي فريفته ي دنيا را واسطه قرار مده که او، تو را از دستيابي به محبت من باز مي دارد. واين را بدان که آنان در واقع دزدان مسير بندگان دوستدار من بوده وکوچک ترين مجازاتي که من در دنيا برايشان در نظر خواهم داشت، آن است که شيريني مناجات وانس با خودم را از آنان خواهم گرفت.»(7)
دربخشي از يک روايت، امام صادق (ع) مي فرمايد:
«برخي از دانشمندان، دوستدار نگه داشتن اندوخته هاي علمي خويش و آموزش ندادن آن به ديگران اند؛ اينان کساني هستند که در طبقه اول جهنم جاي خواهند داشت. برخي ديگر زماني که اندرز داده مي شوند، روي گردان شده وبا تکبر از قبول آن سر باز مي زنند، اما هنگامي که خود ديگران راموعظه مي کنند، فخر فروشي و بزرگ پنداري مي نمايند؛ اينان در طبقه دوم دوزخ جاي خواهند گرفت. برخي ديگر مايل اند دانش خود را در اختيار سرمايه داران و اشراف جامعه
قرار داده و براي انسان هاي ناتوان، سودي نداشته باشند؛ اين دسته در طبقه سوم دوزخ جاي خواهند داشت..»(8)
برانگيختن حساسيت جامعه در رويارويي با ناهنجاري هاي اخلاقي
بي گمان جامعه اي که در برابر شکستن هنجارهاي اخلاقي، به مرور زمان شکل بي تفاوتي ومسئوليت ناپذيري به خود بگيرد، جامعه اي غفلت زده و آسيب پذير خواهد بود. به راستي اگر کسي در برهه اي از زندگي در برابر هنجارشکني عده اي از حريم شکنان، مهر سکوت بر لبان خويش زده وبه صورت اين که اين هنجار شکني ها ربطي به حريم خصوصي زندگي وي ندارد، از خود حساسيتي نشان ندهد، آيا مي تواند در درازمدت از اين موج بر انداز در امان بوده وخود وخانواده اش را از تجاوز هنجار شکنان مصون دارد؟
مگر نه آن که شکستن حريم هاي ديني، در يک سطح متوقف نمي ماند وبه مرور زمان به شکل ويروس به تمام اقشار جامعه سرايت خواهد نمود، پس چگونه است که ما اين روش راهبردي و تأمين کننده ي سعادت جامعه را به بوته فراموشي سپرده ودر لاک خويش سر فرود برده ايم؟!
پر واضح است که هر يک از مصاديق قطعي حريم شکني(دين، ناموس، مال وشخصيت فردي واجتماعي) درجامعه کنوني مي تواند همانند غده ي سرطاني رشد کرده وسلامت اجتماع را با تهديد جدي رو به رو سازد. شکستن حريم عفت، حجاب، روابط سالم زن و مرد وترويج اختلاط وده ها نمونه ي ديگر، در صورت عدم حساسيت به آن ها، تمام بدنه ي اجتماع را با سرعت تمام فرا خواهد گرفت وزمينه را براي تجاوز دشمنان و چپاول ثروت هاي کشور فراهم خواهد ساخت.
درسخنان اهل بيت (ع) پيش گيري از ناهنجاري هاي اخلاقي، به عنوان روش پيامبران اهلي وانسان هاي صالح معرفي گرديده است؛ چنان که با توجه به اين تکليف اصلي مي توان درجامعه اسلامي بستر توجه به تکاليف ديگر را در سطحي فراگير فراهم ساخت، تمام مذاهب و
فرق را به ايمني وآرامش رسانيد، زمينه ي تجارت ومبادلات مالي صحيح را مهيا نمود، ظلم و ستم به ديگران را سرکوب کرد، جامعه را آباد ساخت و دشمنان حريم دين را به جاي خويش نشانيد وامور را سامان بخشيد.(9)
امام باقر(ع) دراين زمينه چنين مي فرمايد:
«در آخرالزمان گروهي منافق، ريا کار وزهد پيشه ي [ظاهري] ظهور خواهند کرد. آنان کم خرداني هستند که تازه به دوران رسيده اند، پيش گيري از هنجار شکني را لازم نمي دانند مگر آن که براي آن ها ضررو زيان داشته باشد! آنان به دنبال بهانه جويي و پيدا کردن راه فرار بوده و درصدد عيب جويي از دانشمندان جامعه اند. از نماز وروزه وديگر تکاليفي که براي جان ومالشان زياني در بر نداشته باشد، استقبال کرده و حتي اگر نماز هم براي مال وجسم آنان ضرري داشته باشد، انجام نخواهند داد؛ چنان که برترين تکاليف را نيز بر زمين گذارده اند....»(10)
به راستي، چند درصد از جوامع اسلامي، مشمول اين سخن امام باقر(ع) نيستند؟!
فاعتبروا يا اولي الابصار!
ضرورت آموزش فراگير قرآن
با کمال تأسف امروزه در غالب جوامع اسلامي، «قرآن» از متن زندگي مردم کنار رفته، تا بدان جا که بسياري از افراد در هيچ يک از ادوار زندگي با قرآن انس والفت ندارند؛ برخي ديگر تنها درايام خاصي همانند ماه رمضان با قرآن ارتباط داشته وپس از عيد فطر، قرآن را تا سال بعد بوسيده و کنار مي نهند. اين واقعيت تلخ دربين افراد داراي تحصيلات عالي نيز قابل مشاهده است!
درحديثي از امام صادق (ع) آمده است:
«رسول خدا(ص) فرمود: قرآن را فرا گيريد که در روز قيامت به شکل جواني خوش سيما نزد انسان تلاوت گر مي آيد وبه او مي گويد: من همانم که شبت را با بيداري به صبح رساندم، روزهاي گرم تو را با تشنگي به سر آوردم، آب دهان تو را خشک کردم و اشک چشمانت را جاري ساختم، اکنون هر جا بروي، همراهت هستم . هر تاجري امروز به دنبال تجارت خويش است ومن امروز به نفع تو وبراي تو هستم...»(11)
امام صادق (ع) دراهميت يادگيري قرآن وانس با آن درجواني چنين تأکيد کرده است:
«جوان مؤمني که با قرآن انس داشته وآن را تلاوت نمايد، قرآن با گوشت وخون او آميخته گرديده، خداوند او را با انسان هاي کريم وشايسته محشور مي گرداند؛ درقيامت قرآن مانع او از عذاب خواهد گرديد. در آن روز [که انسان شديداً نيازمند به لطف خداوند است] قرآن مي گويد: اي پروردگار! هر عمل کننده اي به پاداش عمل خويش نايل مي گردد...، خدايا! برترين هداياي خودت را به اين شخص عنايت فرما.... پس از آن که خداوند درجات عالي وهداياي چشمگيري به او عنايت کرد، قرآن مي گويد: خدايا! من بيش از اين از توانتظار داشتم. مجدداً خداوند مقامات ديگري به تلاوت کننده ي قرآن اعطا مي کند و وارد بهشت مي گردد درحالي که به او گفته مي شود: دربرابر هر آيه اي، يک درجه بالا برو...»(12)
ازسيره هاي تربيتي پيامبر واهل بيت(ع) ايجاد انس وآشنايي کودکان با قرآن بود تا جايي که از ابزارهاي تشويقي نيز بهره جسته وکودکان را به اين کتاب آسماني نزديک مي کردند. درحديثي از پيامبر اکرم(ص) مي خوانيم:
«کسي که به فرزند خود قرآن را ياد دهد، همانند کسي است که ده هزار حج وده هزار عمره انجام داده باشد...»(13)
امام صادق (ع) دراين زمينه مي فرمايد:
«پدرم ما را جمع مي کرد ومي فرمود: هر کس مي تواند قرآن تلاوت کند، قرآن بخواند وهر کس که نمي تواند، ذکر بگويد.»(14)
پي نوشت ها :
1-حجر/3.
2-انعام/91.
3-سنن النبي، سيد محمدحسين طباطبايي، ص57، ح1.
4-بحارالانوار، ج2،ص69،ح23.
5-همان.
6-همان، ص106، ح1: «اياکم والجهال من المتعبدين و الفجار من العلماء فانهم فتنه کل مفتون.»
7-همان، ص107، ح8؛ «لاتجعل بيني وبينک عالماً مفتوناً بالدنيا فيصدک عن طريق مجتبي، فان اولئک قطاع طريق عبادي المريدين، ان ادني ما انا صانع بهم ان انزع حلاوه مناجاتي من قلوبهم.»
8-همان، ص 108، ح11.
9-وسائل الشيعه، ج11، ص394و 385، ح6.
10-فروع الکافي، ج5، ص55و56.
11-همان، ج2، ص603.
12-بحارالانوار، ج89، ص187و188،ح9.
13-همان، ص188و189،ج12.
14-فروع الکافي، ج2، ص498.
ادامه دارد ....
ae