نويسنده: دکتر محمدرضا خدايي*
در مورد زلزله يا هر خطر ديگري 2 مکانيسم دفاعي مختلف وجود دارد؛ يکي انکار کردن است و ديگري غلو کردن
غلو کردن درباره خطرهايي مانند زلزله، سيل، آلودگي و جنگ صدمات روانشناختي ايجاد ميکند و سلامت روان را به خطر مياندازد. معمولا هرچه اطلاعات درباره يک خطر، کمتر باشد و فضا پر رمز و راز و ابهامآلودتر شود و شفافسازي صورت نگيرد، شايعات بيشتر ميشود و خطر، خودش را بيشتر نشان ميدهد.
در مورد زلزله هم بايد به اندازه لازم آمادگي عملي و روانشناختي انجام شود. متاسفانه گاهي آمادگي عملي انجام نميشود يا کمتر از حد انجام ميشود اما شايعه بيشتر صورت ميگيرد و ممکن است خطر بيشتر از واقعيت جلوه کند.
بيان مکرر خطر در رسانهها ممکن است موجب ترس، بدخوابي و اختلال در تمرکز شود. اين در حالي است که آمادگي عملي، اعتماد به نفس و رضايت ميآورد. مانورها هم براي آمادگي لازم هستند و بايد مانند يک درس در سيستم آموزشي ما وجود داشته باشند اما در مانورها نبايد ترس بيش از اندازه ايجاد کنيم.
اگر احتمال وقوع زلزله موجب ترس و نگراني در کودک شده، لازم است که مكانهاي امني را به او نشان دهيم و بگوييم درصورت وقوع خطر به آنجا برود و همچنين با گوش دادن به حرفهايش و شفافسازي، ترس او را برطرف کنيم.
در صورت وقوع زلزله هم بروز واکنشهاي هيجاني مانند احساس شوک و اضطراب، طبيعي است اما پس از آن لازم است به سمت حل مساله پيش برويم و خودمان را از خطر دور کنيم و با انجام تمرينهاي ضداضطراب مانند تنفس عميق، روي موضوع تمرکز و حساسيتزدايي کنيم و بکوشيم که از خطر دور شويم و با توجه به آموزشهاي قبلي به جاي امن پناه ببريم. زلزله يا هر خطر ديگري، وقتي خطرناکتر است که ما آمادگي لازم براي مقابله با آن را نداشته باشيم. پس لازم است با کسب آمادگيهاي رواني و جسمي، مقاوم سازي ساختمانها و ايمنسازي شهر و مديريت بحران و آموزش و تجهيز نيروهاي امدادي، آسيبهاي احتمالي را به حداقل برسانيم .
پي نوشت:
* روانپزشک