ارزيابي رسانهها
نويسنده: محمود مهديپور
طليعه
پاسخ سؤال در اين نكته نهفته است كه اولاً: رسانهها، مهمترين ابزار انتقال فرهنگ و پياماند. فرهنگ اهلبيت(ع) نيز همچون تمام انديشهها و فرهنگها، بر بال رسانهها به جامعه بشري ميرسد. ثانياً: رسانههاي جبهه معارض انقلاب اسلامي، تمام تلاش خود را براي تيره كردن فضا و محو يا مسخ فرهنگ انقلاب اسلامي به كار ميگيرند و مدام در فضاي زندگي بشريت، دود و گرد و غبار ميپراكنند، تا «ديدار يار» دشوار شود و چشم از ديدن سيماي حقيقت باز ماند.
جمال يار ندارد نقاب و پرده، ولي
تو خاك ره بنشان، تا نظرتواني كرد
خوانندگان گرامي به خوبي ميدانند، دشمنان هميشه از آب گلآلود ماهي ميگيرند و با «فتنهسازي» و ترديدآفريني، فرصت درست ديدن و شنيدن و تفكر و انديشه درباره ي فرهنگ و انديشههاي نبوي و علوي را از فرزندان اسلام و قرآن سلب ميكنند و زمينه ي اجراي احكام الهي را ويران ميسازند.
ازسوي ديگر، «فرهنگ كوثر» يك سرباز كوچك در جبهه ي فرهنگ انقلاب اسلامي است و بدون همفكري، هماهنگي، همياري و همكاري ديگر سربازان و فرماندهان جبهه ي فرهنگي اسلام، امكان نقشآفريني و اثرگذاري ندارد. امروزه در جنگ نرم دشمن و تهاجم رسانهاي و دربرابر امواج دروغ، تحريف، شايعه، تزوير و بزرگنمايي هزاران و ميليونها رسانه صوتي، تصويري، الكترونيكي، مكتوب و متن محور و چندبعدي، رسانههاي جبهه ي توحيد و مرزبانان جبهه ي فرهنگي اسلام، به احساس مسئوليت بيش تر، ساماندهي بهتر، برنامهريزي قويتر و منظمتر و كوشش فزونتر براي دفاع از فرهنگ خود نياز دارند.
جنگ فرهنگي
مقاومت سيساله انقلاب اسلامي و انديشههاي امامخميني(قدسسره) دربرابر غرب، جرأت و شجاعت بيشتري به ملتهاي اسلامي و مظلومان جهان بخشيده است.
آرايش جنگ فرهنگي
1. جبهه ي انقلاب اسلامي؛
2. جبهه ي فرهنگ غرب؛
3. جبهه بيطرف و عناصر ميانه.
جنگ اصلي در جهان امروز بين انديشه و فرهنگ انقلاب اسلامي «انديشه اهلبيت(ع)» و فرهنگ و تفكر غرب و غربگرايان است.
«جبهه ي بيطرف» براساس دقت، سرعت، برنامهريزي و تلاش دو جبهه ديگر، در ترديد و نوسان است.
در برخي موارد، مجذوب انقلاب اسلامي ميشود و گاه در خدمت اهداف فرهنگ غربي قرار ميگيرد. جبهه غربگرا هم معمولاً خود را بيطرف اعلام ميكند و زير نام جبهه بيطرف فعاليتهاي خود را پنهان ميسازد و اينجاست كه شناخت حق و باطل، دشوار ميشود.
مرزبانان جبهه فرهنگي اسلام، به بصيرت بيشتر، احساس مسئوليت افزونتر، ساماندهي و برنامهريزي دقيقتر و منظمتر، ارتباط قويتر بين نيروهاي خودي و هماهنگي بين امكانات خويش نياز دارند.
معارضان انقلاب اسلامي امروز، از چپ و راست، در كنار هم قرار گرفتهاند و مجموعهاي از رسانههاي يأسآفرين، مبتذل و ضداخلاقي، تفرقهافكن و هتاك و توهينگر به مقدسات عقلي و فطري و آسماني را تشكيل داده و تجهيز كردهاند. ترويج شكاكيّت، اختلاف قرائتها، انديشههاي سكولار، نشر ابزارهاي فساد و آموزش و تشويق و حمايت از آن و ساختن مكاتب و عرفان كاذب، بخشي از فعاليتهاي رسانهاي دشمن است.
بيماري رسانههاي خودي
وقتي گروهي از سربازان با حجم بالاي هجوم و تكدشمن مواجه ميشوند، بايد علاوه بر مقاومت وتلاش بيشتر، از ديگر سربازان و فرماندهان جبهه خودي و از نيروهاي مسلمان در پشت جبهه استمداد كنند و تقاضاي نيرو و امكانات نمايند. از نگاه ما و بسياي از كارشناسان و دلسوزان بيدار انقلاب اسلامي، امروز صداي «هل من ناصر» فرهنگي سيدالشهداء، به گوش ميرسد و هركس با هر امكاناتي كه دارد، بايد به ياري «فرهنگ مظلوم عاشورا» بشتابد.
رهبري بزرگوار انقلاب اسلامي سالهاست كه هشدار ميدهند و خطر هجوم فرهنگي، شبيخون فرهنگي، غارت فرهنگي و «ناتوي فرهنگي» را گوشزد ميكنند؛ امّا مرزبانان فرهنگي، به ميزان لازم اين آواي نجات و رهايي را نميشنوند. برخي نفوذيهاي دشمن اصل وجود «دشمن» و «توطئه» و «هجوم» را انكار كردند و همه را تبادل فرهنگي و ارتباط علمي و رسانهاي ناميدند. و حتي فرياد برآوردند كه: همه، خودي هستند و غريبه و بيگانهاي در كار نيست.
برخي ديگر از مرزبانان جبهه ي انقلاب اسلامي كه به دفاع از اسلام و مسلمانان عقيده دارند، گرفتار بيماريهاي ديگري بودند و هستند؛ مانند:
1. بيماري بيتفاوتي؛
2. بيماري غفلت فرهنگي؛
3. بيماري ترجمه و اقتباس انديشههاي غربي، به ويژه در حوزه علومانساني؛
4. بيماري ناهماهنگي با ديگر رزمندگان جبهه فرهنگ اسلامي؛
4. بيماري عدم پخش و پوشش مناسب محصولات فرهنگي؛
6. بيماري موازي كاري و اتلاف امكانات و نيروها؛
7. بيماري عدم توجه به توليد و تغذيه ي به هنگام و براساس نيازهاي فوري؛
8. بيماري اكتفا به تلاشهاي تدافعي و شبههشناسي و عدم اقدام تهاجمي؛
9. بيماري تجملگرايي با امكانات جبهه ي فرهنگي؛
10. بيماري استفاده اختصاصي از امكانات جبهه خودي؛
11. بيماري مصرف بودجه فرهنگي براي سرگرمي و به اصطلاح ورزش، ميراث شاهان و موسيقي؛
12. بيماري قرباني شدن فرهنگ در خدمت اقتصاد به بهانه ي خودكفايي دستگاههاي فرهنگي؛
13. بيماري بيتوجهي به تفاوت علمي مخاطبات و شرايط سنّي مصرفكنندگان كالاي فرهنگي؛
14. بيماري سپردن مشاغل و مؤسسات فرهنگي به نيروهاي نفوذي، ناتوان و فاقد تشخيص اهداف و آرمانهاي فرهنگي.
هركدام از اين بيماريها، كافي است كه بخش گستردهاي از «مرزهاي فرهنگي» بلادفاع بماند ودشمن گستاخ شود، و گروهي از فرزندان اسلام قرباني هجوم فكري- فرهنگي شوند.
امروز جنگ نرم، جنگ فكري- فرهنگي، جنگ رواني و عقيدتي، جنگ واژهها، جنگ تصويرها، نبرد امواج راديويي و تلويزيوني و جنگ سايتها و وبلاگها و جنگ الكترونيك بين بينشها، آرمانها، اخلاق و عواطف اجتماعي، بسيار جدي، مداوم و بدون آتشبس بين جبهه انقلاب اسلامي و جبهه ي غرب و غربگرايي در جريان است و قلمرو اين پيكار، كل فضاي رسانهاي جهان است.
در يك سو، توحيد است و در ديگر سو، شرك.
در يك سو، ايمان است و در ديگر سو، كفر.
در يك سو، پيامبراناند و در ديگر سو، پادشاهان.
در يك سو، امامت و ولايت قرار دارد و در ديگر سو، سلطنت و مردمسالاري بدون قيد ديني.
در يك سو، مردماند و در ديگر سو، نخبگان و امتيازجويان سياسي و اقتصادي.
در يك سو، حقيقت است و در ديگر سو، تزوير و فريب.
در يك سو، شجاعت آفريني است و در ديگر سو، بزدلپروري.
در يك سو، اميدبخشي است و در ديگر سو، يأسآفريني.
در يك سو، نداي برادري، تقريب و همدلي است ودر ديگر سو، ابهام، اغراقگويي، بزرگنمايي، كتمان، پنهانسازي و غبارآفريني.
در يك طرف، ايمان به غيب، توحيد، معاد، پيامبران، امامت، مهدويت و ولايت فقيه است و فرياد «استقلال، آزادي و جمهورياسلامي» و در ديگر سو، «نه غزه، نه لبنان و جمهوري ايراني!» و خوشگذراني، شيطانپرستي، دنيازدگي، زورمداري و خنياگري.
اتهام به نظام، به دولت، به رهبري، به بسيج، نيروي انتظامي، شوراي نگهبان و عموم خداجويان و خدمتانديشان، سلاح رسانههاي دشمنان نظام اسلامي است.
اتهام خشونت، اتهام تقلب انتخاباتي، اتهام لجاجت، اتهام دروغگويي، اتهام قتل و جرح و تجاوز، با صدها روش مستقيم و غيرمستقيم و با هزاران ابزار صوتي، تصويري، گفتاري، نوشتاري، تجسمي و نمايش در جريان «موج سبز» از ميليونها «حنجره شيطاني» به ياري منافقان داخلي و فريبخوردگان ناآگاه، توليد و پخش و توزيع و تكرار شد و ميشود.
ولي اينبار هم به ياري خدا و در سايه رهبري انقلاب اسلامي و بصيرت و غيرت امت عاشورايي، تيرهاي تبليغاتي دشمنان به سوي خود آنان برگشت و سبزنمايانِ سياهانديش را رسوا نمود.
«يريدون أن يطفؤا نورالله بأفواههم و يأبي الله إلاّ أن يتمّ نوره ولو كره الكافرون»؛(1)
«يريدون ليطفوا نورالله بأفواههم والله متمّ نوره ولو كره الكافرون»(2)
«ميخواهند، نور الهي را با دهانهايشان خاموش سازند و خدا، نور خويش را كامل ميسازد، گرچه كافران خوش ندارند».
وظايف رسانههاي اسلامي
- شناخت دقيق عناصر خودي و غيرخودي و روشنگري براي شناخت دوست و دشمن.
- كاهش اختلاف خوديها.
- استفاده از حداكثر ظرفيتها.
- افزايش مراقبت و حساسيت در برابر تحرك مرزبانان فرهنگ غربي؛ مثل: تهاجم، نفوذ، تطميع و اختلافافكني.
- تدارك عمل و عكسالعمل مناسب دربرابر جبهه معارض انقلاب اسلامي.
- تربيت نيروهاي انساني لازم براي جبهه خودي.
- داشتن طرح و برنامه سنجيده در برابر توطئههاي فرهنگي بيگانگان.
- تشكيل ستاد و صف قوي در همه ي ميادين فرهنگي.
- فرماندهي و سازماندهي مناسب نيروها.
- به كارگيري روشهاي كارآمد در هجوم و دفاع فرهنگي.
- سرمايهگذاري و تجهيز لازم و كافي سربازان جبهه ي فرهنگي انقلاب اسلامي و افزايش كميت و كيفيت «انصار روحالله».
مهندسي فرهنگي
امروزه همه ميدانيم اقدامهاي فردي، محدود، بدون سازماندهي، ناقص و ضعيف در برابر ارتش فرهنگي كفر جهاني، ثمربخش نيست؛ گرچه هركس در حد توان بايد به دفاع فرهنگي از اسلام و مسلماني برخيزد و از هجوم دشمن به ايمان، جان، ناموس و اموال مسلمين جلوگيري نمايد. ولي اقداماتي بدينشرح، توسط رسانه هاي اسلامي ضرورت دارد:
1. فعاليت جبههاي تمام رسانههاي فرهنگ اسلامي ضرورت دارد.
2. شناخت جبهه ي دشمن، از اولويتهاي تمام رزمندگان جبهه اسلام است.
3. تنوع اشكال مبارزه، از مهم ترين نيازهاي امروز است.
4. سلامت محتواي «رسانههاي فرهنگ انقلاب»، از بديهيترين امور است.
5. ياري يكديگر در توليد، نقد، نشر و پخش رسانه، ضرورت جهاد فرهنگي است.
6. هجوم به فرهنگ معارض و عدماكتفا و شبههزدايي، راهكار خروج از محاصره فرهنگي است.
7. برنامهريزي قوي براي توزيع درست كالاي فرهنگي.
8. باز توليد آثار گوناگون مفيد، از نيازهاي امروز جبهه فرهنگي انقلاب اسلامي است.
قرآن، رسانه ي الهي
هيچ رسانهاي به عمق و سلامت و قداست و دقت قرآن در جهان وجود ندارد.
قرآن، عاليترين رسانه هستي است و تمام رسانهها و رسانهداران دنياي اسلام بايد در قرآن ذوب شوند.
رسانهها اگر در محتوا و اهداف و روش از قرآن الهام گيرند، شنيدن و ديدن صدا و سيماي آنان و خواندن مطالب و تماشاي برنامههاي آنان، «عبادت» است و به ميزاني كه از اهداف و قوانين قرآني دور گردند، به جاي صداي خدا، نعرههاي شيطان را رله ميكنند و بازتاب ميدهند.
رسانهها قبل از كار، بايد «واجبات و محرّمات رسانهاي» را بشناسند وگرنه آگاهانه يا ناآگاهانه در دام شيطان و شبكه ي دشمن گرفتار ميشوند.
فقاهت، دينشناسي، بصيرت، دشمنشناسي، غيرت و صلابت ديني، از اولين شرايط دستاندركاران رسانههاي اسلامي است. رسانههاي دنياي اسلام بايد تداومبخش نبوت، بعثت، رسالت و صداي رساي امامت و منادي توحيد، تقوا، تعقل، عبادت و عدالت باشند.
تشويق منكرهاي اجتماعي، تبليغ مصرفگرايي، سكوت دربرابر انحراف فكري و گناهان اجتماعي، تبليغ كفر و بيديني، نشر آيههاي يأس و بدبيني، تطهير منافقان، تبليغ بياندازه لهو و لعب و ورزشهاي وابسته با بودجه بيتالمال، بازداشتن جامعه از كار و دانش و توليد و خدمترساني و الگوسازي از چهرههاي فاقد ارزشهاي ديني و اخلاقي، كارهايي نيست كه در رسانههاي دنياي اسلام قابلتوجيه باشد.
همه بايد به قرآن برگرديم و رسانههاي خويش را بر «قرآن و عترت» عرضه كنيم.
قرآن، عاليترين رسانه و رسانه آسماني است كه قالب و محتواي آن، اعجازآميز است و تمام شرايط و اركان يك «رسانه ي برتر» را دارد.
مقايسه ي رسانههاي الهي و رسانههاي بشري، كاري منطقي نيست؛ ولي انسان روزي به كمال ميرسد كه در همه ي ابعاد از تكوين و تشريع الهي الهام گيرد و به ميزاني كه از علوم الهي بهرهمند شود، نقش «هدايتگري» خواهد داشت،
در اينجا چند نمونه از «بايدهاي رسانهاي» را باتوجه به كتاب الهي، مرور ميكنيم.
1. رسانه بايد به زبان مردم باشد.
2. رسانه بايد براساس حكمت و موعظه و جدال احسن با مخاطبان سخن بگويد.
3. رسانه بايد هدفمند باشد و بازيگر و سرگرمي محض نباشد.
4. رسانه بايد نيازهاي راستين و كاذب مخاطب را بشناسد و به نيازهاي راستين توجه كند.
5. رسانه بايد شفاي دردهاي امت اسلامي و شفابخش جسم و جان جامعه باشد.
6. رسانه بايد اندوه زدا باشد و بيجهت جامعه را گرفتار غم و غصه نكند.
7. رسانه بايد از زينت چهره و زبان (صفحه و قلم) برخوردار باشد.
8. رسانه بايد مداوم و هميشگي و از ثبات موضع برخوردار باشد.
9. رسانه بايد مردم را با ولايت و رهبري حق، آشنا كند.
10. رسانه بايد رسالت بزرگ «امربهمعروف و نهيازمنكر» را بردوش گيرد.
11. رسانه بايد از تبليغ كالاهاي كفار و مشركان و فلج كردن و اقتصاد مسلمين بپرهيزد.
12. رسانه بايد پرده از سيماي كفر و نفاق بردارد.
13. رسانه بايد از حق جلوه دادن باطل و باطل نشان دادن حق، به شدت اجتناب كند.
14. رسانه بايد ابعاد مثبت مخالفان را هم ناديده نگيرد.
15. رسانه بايد از اغراق، تحقير، بزرگنمايي و كوچكسازي بپرهيزد.
16. رسانه بايد دشمنان مردم و حيلهها و اهداف و فعاليتهاي آنان را بشناسد و معرفي كند. والسّلام.
پينوشت ها :
1. توبه/32.
2. صف/8.
/ن