نزول نکن نزول مي کني

از « ربا» چي مي دانيد؟ نکند به خاطر يک نياز ساده همه دار و ندار اين دنيايي و آن دنيايي تان را به باد فنا بدهيد؟ اين روزها آن قدر تب پول درآوردن و پولدار شدن همه گير شده که کمتر کسي حواسش هست که پول حرام دارد قاتي مالش مي شود يا نه. « ربا» يکي از بدترين نوع هاي پول حرام
چهارشنبه، 20 بهمن 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نزول نکن نزول مي کني

نزول نکن نزول مي کني
نزول نکن نزول مي کني


 

نويسنده:فاطمه مرشدي




 

از « ربا» چي مي دانيد؟ نکند به خاطر يک نياز ساده همه دار و ندار اين دنيايي و آن دنيايي تان را به باد فنا بدهيد؟
 

اين روزها آن قدر تب پول درآوردن و پولدار شدن همه گير شده که کمتر کسي حواسش هست که پول حرام دارد قاتي مالش مي شود يا نه. « ربا» يکي از بدترين نوع هاي پول حرام است و هر آن ممکن است وارد زندگي ما بشود. دليل ناخواسته اش هم اين است که معمولاً نمي دانيم چطور ممکن است دچارش شويم يا در مواقع ضرورت، چه راه هاي ديگري براي خروج از يک بحران مالي داريم که لازم نباشد پيش هرکسي و با هر شرايطي دست دراز کنيم. مهم تر اينکه در اين طور مواقع، منافع زودگذري براي خودمان تعريف مي کنيم که نزول گرفتن و نزول دادن را توجيه مي کنيم؛ معامله اي که شرع و عقل به مخالفتش برخاسته اند. اما...؟

نزول نکن نزول مي کني

چطور به وجود مي آيد؟
 

ربا در فرهنگ معين اين طور معني شده:« بيشي، افزون شدن، نشو و نما کردن، سود يا ربحي که داين از مديون مي ستاند و نسيه خريدن و فزون گرفتن.»ربا از زبان عربي گرفته شده با ريشه « رب». عرب ها وقتي چيزي زياد مي شود و رشد مي کنند، مي گويند:«ربا الشيء». به اين خاطر به مال افزايش يافته، ربا مي گويند و خلاصه اينکه ربا يعني دريافت زيادي در مبادله دو کالاي همجنس يا دريافت اضافي در قرض با شرط قبلي.
هر نوع دريافت اضافه بر قرض که از پيش تعيين شده باشد، ربا به حساب مي آيد و حرام است. لازم هم نيست اين مازاد حتماً پول يا کالا باشد. اما اينکه بدهکار بدون شرط قبلي چيزي به طلبکار بدهد حرام نيست. حتي مستحب است وقتي قرض را پس مي دهيم هديه اي هم همراه آن بدهيم.
ربا مصداق تعهد گرفتن ظالمانه است. به طور مثال وام گيرنده به خاطر نيازهاي ضروري مجبور به دريافت آن شده باشد. البته جبران تورم ربا نيست. چون جبران کاهش ارزش پول، ارزش اضافي حساب نمي شود. البته کاهش ارزش پول را بايد دقيق و منصفانه حساب کنيد.

نزول نکن نزول مي کني

ربا دو نوع است:
1. ربا در معامله: يعني خريد و فروش کالا به صورت نقد، در صورتي که هر دو کالا همجنس و هم وزن باشند ولي شرط زيادي بگذارند. مثلاً يک کيلو گندم را با دو کيلو گندم معامله کنند.
2. ربا در قرض: يعني مالي را تا مدت معين قرض بدهند و در مقابل شرط کنند که بدهکار مقدار زيادتري بپردازد و آن مقدار زيادتر به صورت يک ماهانه يا يکدفعه پرداخت شود.

همه دلايل نهي از آن
 

حرام بودن ربا در اسلام تأکيد شده اما بعضي از دلايل عقلي اش از اين قرار است:
بيشتر آدم هايي که تن به ربا مي دهند،محتاج پول شده اند که تن داده اند به اينکه چند برابر پولي را که قرض گرفته اند پس بدهند؛ به اميد اينکه اين قرض شايد احتياج فوري آنها را رفع کند. اما پس دادن چند برابر چيزي که گرفته اند، زندگي شان را نابود مي کند.
يکي از مهم ترين علت هاي حرمت ربا، فساد و نابودي اموال، کاهش فعاليت هاي تجاري و ايجاد رکود اقتصادي است. در واقع رواج رباخواري معاملات و مبادلات اقتصادي را کم مي کند. امام رضا ( ع) مي فرمايد:« خداوند به اين دليل ربا را حرام کرد که اين کار موجب فساد اموال مي شود.»
ربا باعث مي شود آدم ها هيچ انگيزه اي براي راه انداختن کار هم نداشته باشند جز سودجويي. سودجويي که اساس رابطه آدم ها باشد، همه به هم به چشم اسکناس هاي در حال حرکت نگاه مي کنند. ضمن اينکه راحت ترين کار اين است؛ يکي که سرمايه اي دارد، بدون هيچ زحمتي بنشيند و سود پولش را بخورد.

نزول نکن نزول مي کني

چه مي شود کرد؟
 

اگر فرض کنيم که همه از حرام بودن ربا و زشتي اين کار خبر داشته باشند، کمتر کسي پيدا مي شود که بدون نياز و احتياج و در حالت عادي سراغ آن برود. اما مي شود همه مشکلات اقتصادي و نيازهايي که هرکس را مجبور به تن دادن به ربا مي کند جور ديگري حل کرد. حتي با کمي خوشبيني مي شود گفت که تحمل سختي مشکلات مي ارزد به رفتن سراغ ربا و در افتادن با نزول خوارها.

نزول نکن نزول مي کني

عقدهاي اسلامي
 

ربا تنها راه زياد شدن پول نيست. مي شود با ياد گرفتن عقود اسلامي- يعني راه هايي براي معامله که اسلام شکل صحيح آنها را گفته و حلال هم هستند- سود کرد و گرفتار ربا نشد. با هر کدام از اين عقدها مي شود کاسبي کرد و سراغ سود چرب ولي حرام نزول نرفت. بعضي از اين عقدها اينها هستند:

قرض
 

قرض يعني گرفتن پول يا مال از کسي و برگرداندن آن در زمان مشخص بدون هر سود يا افزايش قيمتي است که به اين عقد قرض الحسنه هم گفته مي شود. پيامبر(ص) فرموده اند:« هرکس به برادر مسلمان خود قرض بدهد،مال او زياد مي شود و ملائکه بر او رحمت مي فرستند.» اين قبول که الان کمتر کسي اطمينان مي کند که پولش را قرض بدهد و مطمئن باشد به او برگردانده مي شود ولي کمي که بگرديد هنوز هم آدم ها يا مؤسسه هايي هستند که کارشان دادن قرض الحسنه است. صندوق مسجدها و مؤسسه هايي که براي همين وام دادن تأسيس شده اند گزينه هاي خوبي هستند براي نرفتن سراغ رباخوارها.

مضاربه
 

مضاربه يعني عقدي که با آن يکي از طرفين معامله به عنوان مالک، سرمايه نقدي را جور مي کند و طرف ديگر معامله با آن سرمايه تجارت مي کند و در سود و ضرري که به دست مي آيد، هر دو طرف شريک مي شوند.

مشارکت مدني
 

مشارکت مدني يعني قاتي کردن سهم الشر که( ميزان سرمايه اي که هر شريک براي شراکت مي آورد) به صورت نقدي يا غير نقدي. اين کار براي راه انداختن کار يا سرمايه گذاري است و در آن تقسيم سود بين طرفين به نسبت سرمايه اي است که آورده اند.

جُعاله
 

جعاله يعني که جاعل يا کارفرما مبلغ مشخص و تعيين شده اي را در ازاي انجام کار مشخصي به کسي که آن را انجام داده، بدهد؛ مثل همين کاري که بانک ها براي بيشتر شدن کارهاي توليدي و بازرگاني مي کنند. يعني به عنوان کارفرما در ازاي مثلاً احداث يک کارخانه يا کار توليدي و خدماتي مبلغ مشخصي را وام مي دهند.

صندوق هاي خانوادگي
 

داشتن يک صندوق قرض الحسنه خانوادگي يا دوستانه کمک بزرگي است تا در مشکلاتي که براي هر کسي پيش مي آيد، باعث رفتن سراغ ربا نشود. اگر زماني که دستمان بيشتر باز است کمي پس انداز کنيم و سراغ تشکيل چنين صندوق هايي برويم که بدون سود وام مي دهند، هم کار خير کرده ايم و هم مشکلات را حل کرده ايم.

صبر
 

خيلي وقت ها آدم ها ربا مي گيرند براي اينکه ماشين 20 ميليوني شان را 50 ميليوني کنند. اين جور وقت ها کمي صبر نسخه خوبي است.

مجازات اسلامي
 

اين طور نيست کسي که خون مردم را توي شيشه کرد، راست راست بچرخد و کسي هم کارش نداشته باشد. به فرض هم که اين دنيا اين طوري شود، حساب و کتاب آن دنيا باقي است.
اين دنيايي: اصل 49 قانون اساسي درآمدهاي ناشي از ربا را غيرمشروع مي داند. از طرفي هم ماده 595 قانون مجازات اسلامي ربا را جرم مي داند و براي آن مجازات در نظر گرفته. قسمتي از متن ماده قانون اين است:« ... مرتکبين اعم از ربا دهنده، ربا گيرنده و واسطه بين آنها علاوه بر رد اضافه به صاحب مال، به شش ماه تا سه سال حبس و تا 74 ضربه شلاق و نيز معادل مورد ربا به عنوان جزاي نقدي محکوم مي گردند.»جرم ربا با توجه به ماده 727 از جرائم غيرقابل گذشت است. يعني براي پيگيري اين جرم لازم نيست کسي شکايت کند؛جرم به محض اطلاع مراجع قضائي و انتظامي قابل پيگيري و تعقيب است.
آن دنيايي: ربا جزء گناهان کبيره است؛ از آن گناه هايي که زياد از انجامش نهي شده و انجام دهنده اش تهديد شده؛ تهديدهايي که تا مرز بدبختي دائمي و محروميت از رحمت خدا مي رود. چون ظاهر اين گناه يک معامله اقتصادي ساده به نظر مي رسد، براي بيان بزرگي زشتي و باطن اين گناه به ظاهر ساده، تشبيه هاي تکان دهنده اي در روايت ها و حتي قرآن آمده است؛ مثلاً اينکه رباخوارها روز قيامت ديوانه محشور مي شوند. يکي از اين عاقبت ها را بشنويد،بقيه را مي توانيد حدس بزنيد.
از پيامبر(ص) نقل شده است:« وقتي به معراج رفتم دسته اي از مردم را ديدم که به حدي شکم آنها بزرگ بود که هرچه تلاش مي کردند بلند شوند و راه بروند، براي آنها ممکن نبود و مدام زمين مي خوردند و مردم از روي شکم هايشان رد مي شدند. از جبرئيل سؤال کردم اينها چه کساني هستند و جرمشان چيست؟ جواب داد اينها رباخواران هستند.»

نزول خوارها چطور چرتکه مي اندازند؟
 

ماجرا مثل دويدن دنبال سايه است يا زماني که افتاده اي توي سراشيبي و ترمزت بريده، بعد هم دقت که مي کني، يک جانور شکم گنده آن پايين منتظرت مانده که بخوردت! نزول گرفتن آن قدر ريسکش بالاست که هيچ عقل اقتصادي سليمي آن را نمي پذيرد. مي پرسيد چطور؟ يک نمونه از محاسباتش را عرض مي کنيم. با اين توضيح که ايجاد توافق و تن دادن به شرايط حرف اول را مي زند و حالت ها بسيار است،اما نتيجه يکي!
فرض کنيد از يک نزول خوار 10 ميليون تومان نزول کرده باشيد. عرف اين است که قرار برگشت پول را 15 يا 7 ماهه مي گذارند. مي خواهيم مسأله را با حالت هفت ماهه( هفت قسط) حل کنيم. اساتيد فن براي منفعت، سود پول را به يکي از سه حالت روزانه ( با سود 8 درصد)، هفتگي ( با سود 12 درصد)، يا ماهانه( با سود 20 درصد) حساب مي کنند. تا اينجاي کار هيچ مسأله عجيبي وجود ندارد چون شرايط شبيه سود بانکي است و اگر به موقع تصفيه کنيد، در حالت محاسبه سود ماهانه، 12 ميليون تومان پس مي دهيد. اما خدا نکند اين پس دادن يک روز عقب بيفتد که حضرات شما را مي اندازند داخل همان سرپاييني که اول کار توصيفش کرديم. سود است که روي سود مي آيد و تا به خودتان بياييد، رفته ايد زير بار قرض چند برابر پولي که گرفته ايد. چرتکه انداختنش اين جوري مي شود که:
اگر يک ماه دير کرد در پرداخت قسط داشته باشيد، کل پولي که بايد پس بدهيد مي شود 14 ميليون تومان.
اگر دو ماه ديرکرد( فرقي نمي کند دو ماه قسط ندهيد يا دوبار و هر بار يک ماه) در پرداخت قسط داشته باشيد، کل پولي که بايد پس بدهيد مي شود 18 ميليون تومان.
اگر سه ماه دير کرد در پرداخت قسط داشته باشيد، کل پولي که بايد پس بدهيد مي شود 26 ميليون تومان.
اگر چهار ماه دير کرد در پرداخت قسط داشته باشيد، کل پولي که بايد پس بدهيد مي شود 42 ميليون تومان.
اگر پنج ماه دير کرد در پرداخت قسط داشته باشيد، کل پولي که بايد پس بدهيد مي شود 74 ميليون تومان.
منبع:نشريه همشهري جوان، شماره 272
کارشناس: حجت الاسلام مهدي رضايي



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط