زندگینامه محمد بن اورمه

هر چند، دقیقاً نمی توان تاریخ طلوع ابوجعفر محمد بن اورمه؛ ستاره حرم اهل بیت و محدث گرانقدر را مشخص کرد؛ ولی از آنجا که وی حضرت امام رضا و حضرت امام هادی(علیه السلام) را درک کرده است. می توان گفت او در اواخر سده دوم هجری چشم به جهان گشود.
يکشنبه، 24 بهمن 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زندگینامه محمد بن اورمه

زندگینامه محمد بن اورمه
زندگینامه محمد بن اورمه


 

نویسنده : ابوالحسن ربانی صالح آبادی




 

 

نام پدر : اورمه
 

تاريخ وفات: 250 قمری
 

سخنی کوتاه
 

«محمد بن اورمه قمی» یکی از محدثان بزرگ و ارجمند شیعه است. که شناخت شخصیت و خدمات او، در حوزه حدیث و روایت، کاری شایسته است.

اسم و کنیه
 

اسم او، محمد، نام پدرش، اُورَمه و کنیه اش؛ ابوجعفر است.(1)

طلوع ستاره
 

هر چند، دقیقاً نمی توان تاریخ طلوع ابوجعفر محمد بن اورمه؛ ستاره حرم اهل بیت و محدث گرانقدر را مشخص کرد؛ ولی از آنجا که وی حضرت امام رضا و حضرت امام هادی(علیه السلام) را درک کرده است. می توان گفت او در اواخر سده دوم هجری چشم به جهان گشود.

یار امام
 

شیخ طوسی در یک جا، او را از یاران حضرت رضا(علیه السلام) می داند(2) و ازبعضی اخبار و روایات هم چنین استفاده می شود که وی خدمت امام هادی (علیه السلام) را نیز درک کرده است.

مقام رفیع
 

در کتابهای تراجمی که درباره شخصیت مورد نظر ما سخن گفته اند، پیرامون وثاقت و مقام او سه نظریه دیده می شود: بعضی از بزرگان او را از نظر روایتی ضعیف شمرده اند.(3) جمعی دیگر، در قبول و یا عدم قبول روایاتش دچار تردید شده اند.(4) و عده زیادی از دانشوران و بزرگان شیعه به این محدث توانمند اعتماد کرده اند و ضمن قبول اخباری که از او نقل می شود، به بزرگی شخصیتش اعتراف دارند؛(5) حتی مرحوم آیت الله خوئی(رحمة الله علیه) به نقل یکی از رجال شناسان برجسته، نقل می فرماید که: «محمد بن اورمه، مورد اعتماد و وثاقت است.» (6)

چرا تضعیف ؟
 

چنانچه «نجاشی» و «ابن غضائری» دو تن از فرزانگان علم رجال و درایت، گفته اند: «علت تضعیف محمد بن اورمه این بود که بعضی او را به «غلو در مذهب» متهم کرده بودند. به این معنی که از روایات و اخباری که این محدث در شأن و مقامات معنوی امامان معصوم(ع) نقل کرده است، غلو و تندروی استفاده می شود و گویا او ائمه(ع) را از مقام خودشان بالاتر برده است. و نعوذ بالله برای آنان جنبه «خدائی» قائل شده است.» اما مطالب و مسائلی که جمعی از دانشمندان قدیم شیعه «غلو» به حساب می آورند، تمام بزرگان و علماء شیعه در چند قرن اخیر، آن فضائل و مناقب و مقامات معنوی را نه تنها غلو و تندروی نمی دانند؛ بلکه آنها را برای وجود مقدس پیامبر کرم و امامان معصوم شیعه ثابت دانسته، نقل آنها را نشانه شیعه بودن راستین راوی می دانند. بنا به نوشته نجاشی، رجال شناس معروف، این سوء تفاهم سبب گردید، برخی از علمای قم برخوردهای تند و تیزی را با وی آغاز کنند و او را به سختی در تنگنا قرار دهند تا اینکه بعدها تقوا، پرهیزکاری و صداقت وی بر همگان آشکار شد. در چندین مورد از نزدیک مشاهده شد که این محدث توانا شبها را همواره به نماز و راز و نیاز با خداوند خویش به صبح می رساند و دامنش از هر گونه اتهام، پک و بی آلایش است، آنگاه مقابله با وی به پایان رسید. این عالم رجالی اضافه می کند: «کتابهای او تماماً صحیح و معتبر است مگر آنچه در تفسیر باطل است.»(7)

در خلاصه می نویسد:
 

«آن جماعت که به قصد کشتن او آمدند، چند شب این کار را تکرار کردند. با کمال شگفتی دیدند که نه تنها او از دین خارج نشده، بلکه بسیار انسان متعهد و اهل شب زنده داری است.»(8)
مرحوم علّامه و آیت الله خوئی، نیز از قول ابن غضائری (9)، درباره محمد بن اورمه می گوید:
«اگرچه قمی ها به او نسبت «اهل غلو» داده اند؛ اما اخباری که از او به ما رسیده، پک و پکیزه است. در آنها هیچ خبری که نشان دهنده این مطلب باشد، دیده نشده است و من گمان دارم، او مورد تهمت قرار گرفته است.» بعداً می نویسد: «من خود دست خط و توقیعی از امام هادی (علیه السلام) دیدم که امام به جمعی از دانشمندان قم نوشته اند و دامن او را از این سخنان تهمت آمیز پک کرده اند.»(10)

کته
 

ممکن است اشکالی به ذهن بعضی دانش پژوهان برسد که چگونه عالمان و اندیشمندان قم چنین تفکری درباره وی داشتند؟!
در مقام پاسخ به این شبهه باید گفت: دانشمندان قم در آن برهه از زمان که احادیث و اخبار امامان را جمع آوری می کردند، در تلاش بودند که روایات را با سندهای صحیح ضبط نمایند و به خاطر همین دقت ها و بررسی ها بود که بعضی از مشهورترین دانشمندان را از قم تبعید کردند.همانطور که احمد بن محمد بن خالد برقی را از قم بیرون کردند.(11)
بله! آنها با هیچ فردی، دشمنی شخصی، نداشتند، هدف این بود که اشخاص بی صلاحیت از قول معصومین روایاتی را «جعل» نکنند. درباره شخصیت مورد سخن ما، داستان چنین است. آنها از راههایی به دست آورده بودند که محمد بن اورمه، اهل غلو است؛ ولی به تدریج ثابت شد او مردی بزرگ و شیعه ای با اخلاص است. به هر حال از نقل این افراد آگاه به علم رجال، به دست می آید که «محمد بن اورمه» از چهره های برجسته و شاخص حدیث بود تا آنجا که حضرت هادی (علیه السلام) در سامراء در برابر این شایعات بی اساس، وکنش نشان داد و طی نامه ای از او دفاع کرد و مقام و منزلت او را در میان علماء و دانشمندان قم تثبیت کرد؛ البته این نامه امام(علیه السلام) که ابن غضائری مشاهده کرده است، به دست علماء بعد از او نرسید.

ویژگیها
 

به چند ویژگی از صفات برجسته او اشارت می شود:

1 - اهل عبادت و شب زنده دار:
 

وی یکی از برجسته ترین مردان خدا به شمار می رفت؛ زیرا اساساً پیوند انسان با خدا، بیشتر در نماز ظهور می یابد. همانطور که اشاره شد آنهایی که مأمور کشتن او بودند، چند شب متوالی، برای اجرای مأموریت آمدند؛ ولی او را در حال نماز دیدند و با خود گفتند: چطور این شخص از دین خارج شده است! لذا بدون انجام کاری بر گشتند.

2 - اهل درایت و فهم:
 

محمد تنها یک راوی و ناقل اخبار نبود؛ بلکه با روشهای تحقیق و دقت و درایت، روایات را در کتاب های خود جمع آوری کرد لذا گزارشگرانِ تراجم علماء درباره کتاب هایش نوشته اند: «همه صحیح و معتبر و در کمال دقت است.»(12)

3 - ولایت مداری:
 

صفت متعالی ولایت مداری که در این انسان بزرگوار وجود داشت، از روایت کشف الغمه کاملاً مشخص می شود.
«اربلی» در «کشف الغمه» می نویسد: محمد بن اورمه گفت: در زمان حکمیت سیاه و استبدادی متوکل عباسی، به سامراء رفتم در سامراء خود را نزد «سعید» که در دربار متوکل موقعیت بالایی داشت و ضمناً زندانبان امام هادی(علیه السلام) بود، رساندم. آن زمان متوکل، امام را به دست آن شخص جنایتکار سپرده بود تا امام را به شهادت برساند. سعید به من گفت: آیا دوست داری «خدایت» را ببینی؟ گفتم: سبحان الله! خدای من آن خدایی است که دیده ها او را نمی بینند. او گفت: منظور من آن کسی است که شما شیعیان اعتقاد دارید که او رهبر و پیشوای شما است. در پاسخ گفتم: مانعی ندارد، بله، دوست دارم آن امام همام را زیارت کنم.
سعید گفت: من مأمورم که او را بکشم و فردا این نقشه را عملی خواهم کرد؛ زمانی که نامه رسان از نزد او (امام هادی (علیه السلام)) بیرون شد، تو پیش او برو.
نامه رسان از محضر امام خارج شد و من خدمت امام رفتم، دیدم امام نشسته اند. و در کنارش قبری کنده اند. سلام و عرض ارادت کردم و با دیدن این منظره اشکهایم جاری شد. فرمود: چرا گریه می کنی؟ گفتم: این قبر و منظره غریبی را که می بینم، مرا به گریه انداخت.
حضرت فرمود: گریه نکن! دشمنان ما موفق به این کار نخواهند شد. دو روز بیشتر نخواهد گذشت که خداوند خون متوکل و وزیرش (فتح بن خاقان) را به زمین خواهد ریخت و کشته خواهند شد.
محمد بن اورمه گوید: به خدا قسم دو روز نگذشته بود که متوکل با توطئه پسرش، منتصر، کشته شد.(13) از این روایت همچنین به دست می آید؛ او شخصیتی معروف به تشیّع و نیز منزّه از غلو بود.

4 - اهل تألیف:
 

امامان معصوم به اصحاب و یاران خود توصیه می فرمودند که: اخبار و روایت های ما را در کتاب ها جمع آوری کنید تا برای همه نسل ها باقی بماند و از آن روایات، در زمینه: اعتقادات و اخلاق و فقه و مسائل اجتماعی و سیاسی اسلام، استفاده شود. بر همین اساس امام صادق (علیه السلام) به مفضل فرمود: «بنویس و اخبار ما را بین امت منتشر کن.»(14)
همین تکیدات و توصیه ها بود که اصحاب و دانشمندان شیعه را در صدر اول، وادار به تألیف کتاب های چهار صدگانه کرد که مبنای کتاب های اربعه شیعه است.
محمد بن اورمه نیز از این امتیاز برخوردار بود و کتاب های مفیدی در زمینه های اعتقادی و فقه تألیف کرد. بزرگان ما، حدود 43 کتاب، را برای او در فهرست های خود نام برده اند. جالب اینکه نام یکی از این کتابها «الرّدّ علی الغلاة» است؛ ردّیه بر علیه غلو کنندگان در دین.(15)
فهرست تعداد دیگری از کتابهایش این چنین است:
کتاب الوضوء، کتاب الصلوة، کتاب الصیام، کتاب الحج، کتاب النکاح، کتاب الطلاق، کتاب الحدود، کتاب الدیات، کتاب المزار، کتاب التجارات، کتاب المکاسب، کتاب الخمس، کتاب الدعاء، کتاب الزهد و...(16)

اساتید
 

از محضر چند نفر از بزرگان علم حدیث بهره برد که برخی از آنها عبارتند از:
1 - ابراهیم بن حکم 2 - یحیی بن یحیی 3 - علی بن محمد بن محمد 4 - حسن بن محبوب 5 - زیاد قندی 6 - احمد بن حسن میثمی 7 - اسماعیل بن ابان وراق.(17)
بعضی از این اشخاص در نهایت عظمت و جلالت بودند. مانند حسن بن محبوب که از اصحاب اجماع و از بزرگترین یاران امام رضا (علیه السلام) بود.(18)

شاگردان
 

1 - حسن بن حسن بن ابان (19)
2 - معلی بن محمد(20)
3 - سهل بن زیاد(21)
4 - صالح بن ابی حماد(22)

غروب ستاره
 

همانطور که تاریخ طلوع این ستاره آسمان علم و حدیث دقیقاً مشخص نشد، تاریخ غروب وی نیز در هاله ای از ابهام قرار دارد، ولی از روایت «کشف الغمه» به دست می آید که او در سالی که متوکل عباسی کشته شد، (247 ه، ق) زنده بود.(23) اما اینکه در چه سالی رحلت کرد ، معلوم نیست.
گزیده ای از روایات او

وضوء داشتن:
 

با واسطه از انس بن مالک نقل می کند که رسول کرم (صلی الله علیه واله) فرمود: ای انس! در زندگی کوشش کن بیشتر وقت هإ؛ ّّ با وضوء و طهارت باشی، تا خداوند بر طول عمر تو بیفزاید. اگر می توانی شب و روز را با وضوء باش ؛ چون اگر با طهارت از دنیا بروی، گویی به عنوان «شهید» از دنیا رفته ای.
بر هر کس می رسی، سلام کن تا خداوند بر ثواب های تو بیفزاید. پیران مسلمان را احترام کن و بچه های آنان را مورد مهر و محبت خود قرار بده.(24)
ویژگی یک مؤمن: از حضرت صادق (علیه السلام) نقل می کند که امام فرمود: مؤمن انسانی بردبار است که کار جاهلانه و غیر مؤدبانه نمی کند. اگر در حق او بی احترامی کنند، حلم و بردباری ورزد. به کسی ستم روا نمی دارد، اما اگر مورد ستم قرار گیرد، بخشش پیشه کند. بخیل نیست و اگر درباره او بخل کنند، او صبوری پیشه می سازد.(25)

آثار:
 

1. الرّدّ علی الغلاة
2. کتاب الوضوء،
3. کتاب الصلوة،
4. کتاب الصیام،
5. کتاب الحج،
6. کتاب النکاح،
7. کتاب الطلاق،
8. کتاب الحدود،
9. کتاب الدیات،
10. کتاب المزار،
11. کتاب التجارات،
12. کتاب المکاسب،
13. کتاب الخمس،
14. کتاب الدعاء،
15. کتاب الزهد

پي نوشت ها :
 

1 - رجال شیخ طوسی، ص 512؛ فهرست شیخ طوسی، ص 143؛ نجاشی، ص 231؛ معجم رجال الحدیث، ج 15، ص 115 و منابع دیگر .
2 - رجال شیخ طوسی، ص 392 .
3 - همان، ص 512 .
4 - خلاصة الاقوال، علامه، حلی، ص 253 .
5 - تنقیح المقال، علامه ممقانی، ج 2، ص 84 و معجم رجال الحدیث، علامه خوئی، ج 15 ص 115 .
6 - معجم رجال الحدیث، ج 15، ص 115 .
7 - رجال نجاشی، ص 232 .
8 - خلاصة الاقوال، ص 253 .
9 - ابن غضائری در زمینه شناخت رجال حدیث، مردی بسیار بزرگ و سختگیر و اهل دقّت بود و بسیاری از روایتگران احادیث شیعه را تنها به عنوان اینکه در آنها یک نقطه منفی یافته، رد می کند .
10 - خلاصة الاقوال، ص 253 و معجم رجال الحدیث، ج 15، ص 156 .
11 - مقدمه محاسن برقی، علامه ارموی، ص 10 و خلاصة الاقوال علامه .
12 - رجال نجاشی، ص 233؛ تنقیح الرجال، ممقانی ، ج 2، ص 84 و معجم رجال الحدیث، ج 15، ص 255 .
13 - کشف الغمه، ج 2، ص 394 و معجم رجال الحدیث، ج 15، ص 156 .
14 - اصول کافی، ج 1، ص 52 .
15 - فهرست شیخ، ص 143 و رجال نجاشی، ص 233 .
16 - همان مدارک .
17 - رجال نجاشی ص 233؛ معجم رجال الحدیث، ج 15، ص 256؛ فهرست شیخ، ص 143، توحید صدوق، ص 75، 178، 141، 142 و امالی مفید، ص 60 .
18 - خلاصة الاقوال، ص 37 .
19 - امالی مفید، ص 60 و توحید صدوق، ص 75 .
20 - بحار الانوار، ج 22، ص 125 .
21 - همان، ج 46، ص 282 .
22 - همان .
23 - حیوة الحیوان، دمیری مصری، ج 1، ص 120 .
24 - امالی مفید، ص 60 و بحار الانوار ج 80، ص 305 .
25 - اصول کافی، ج 2، ص 235 .
 

منبع:www.hawzah.net
ارسالي از طرف کاربر محترم : mostafa71



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط