بررسي استخوان بندي شهر اصفهان (3)

با توسعه ی شهراصفهان در دوره ي پهلوي و به ويژه با گسترش شهر درحاشيه ي جنوبي زاينده رود،اين عنصر طبيعي جايگاه ويژه اي در استخوان بندي شهر به خود اختصاص مي دهد.به علاوه، با نزديك تر شدن شهر از جهت جنوب به كوه هاي صفه، اين عنصرطبيعي نيز به تدريج در استخوان بندي اصلي شهر جذب مي شود.
يکشنبه، 24 بهمن 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بررسي استخوان بندي شهر اصفهان (3)

بررسي استخوان بندي شهر اصفهان (3)
بررسي استخوان بندي شهر اصفهان (3)


 





 
دوره ی پهلوي

ويژگي هاي كالبدي
 

با توسعه ی شهراصفهان در دوره ي پهلوي و به ويژه با گسترش شهر درحاشيه ي جنوبي زاينده رود،اين عنصر طبيعي جايگاه ويژه اي در استخوان بندي شهر به خود اختصاص مي دهد.به علاوه، با نزديك تر شدن شهر از جهت جنوب به كوه هاي صفه، اين عنصرطبيعي نيز به تدريج در استخوان بندي اصلي شهر جذب مي شود.
تحولات كالبدي دوره ي پهلوي عمدتاَ احداث شبكه هاي جديد راه و ابنيه ي دولتي با كاربري هاي گوناگون مثل ادارات مختلف، مراكز درماني، مراكز آموزشي، مركز خدماتي و به ميزان قابل توجهي كاربري هاي تجاري و تفريحي بوده است.استقرار اين عناصر بيش تر در حاشيه ي محور اصلي چهارباغ بالا و پايين و چهار محور اصلي سواره ي شمالي - جنوبي شهراست.غيراز آن محور شرقي - غربي مجاور زاينده رود نيز در اين دوره با جذب فعاليت هاي تفريحي - تجاري مثل پارك، هتل ها، پاساژها، نقش مهم تري در كالبد شهر مي يابد. احداث دانشگاه به عنوان يك عنصر شاخص شهري در انتهاي چهارباغ، عناصري چون مهمان سرا و پاساژ عباسي در مجاورت عناصر قبلي، مانند مدرسه چهارباغ و راسته ي بازار كه از طريق خيابان هاي مجاور با مجموعه هاي قديمي مثل هشت بهشت و ميدان نقش جهان مرتبط مي گردد،خود باعث تقويت هر چه بيش تر محور شمالي - جنوبي چهارباغ شده است.
احداث شبكه ي جديد راه ها در شهر،گرچه تا حدي منجر به تضعيف و تفكيك بخش هايي از عناصر استخوان بندي قديمي شهر در منتهي اليه شمال غربي آن يعني ميدان كهنه و بازار شمالي آن مي شود ( تغيير كالبدي ميدان كهنه به علت ساخته شدن سطح ميدان)،اما در محدوده ي چهارباغ و زاينده رود باعث تقويت نقش عناصر قديمي مثل چهارباغ، پل هاي خواجو و سي وسه پل، مدرسه ي چهارباغ و... شده است.

موقعيت استخوان بندي در شهر
 

استخوان بندي اصلي شهر،همگام با توسعه ي شهر به سمت جنوب و به ويژه با تقويت محور چهارباغ و زاينده رود و چند راه اصلي مجاور آن، كماكان توانسته است موقعيت مركزي خود را در شهر حفظ كند و با عبوراز محور زاينده رود تا نزديكي كوه صفه، عناصرمهم شهري حول محور چهارباغ، انتظام يافته اند.
گستره ي استخوان بندي اصلي شهر دراين دوره به دليل الگوي خاص آن (شبكه اي) وسعت بيش تري نسبت به سطح شهر يافته، لذا توزيع عناصرشهري و كاركردهاي عمومي درسطح وسيع تري در شهر پراكنده شده اند.

ساختاركالبدي استخوان بندي در شهر
 

درطي دوران تحول استخوان بندي اصلي شهر در اين دوره، ساختار آن ازخطي- هسته اي به شبكه اي تبديل شده است،اما دراين ساختار شبكه اي همچنان دو محور عمود بر هم ( زاينده رود، پارك و بلوارهاي حاشيه ي آن و محور چهارباغ) داراي اهميت بيشتري هستند. الگوي قبلي ساختاركالبدي كه متشكل از دو هسته در تركيب با دو محور بود، دچار تحول شده، در شبكه ي شطرنجي مستحيل گرديده، به ويژه يكي از هسته ها( ميدان كهنه) كلاًَ به دليل نوع تركيب با شبكه ي جديد از بين رفته و اهميت خود را به ميزان زيادي از دست مي دهد. هسته ي ديگر(ميدان نقش جهان) مي تواند اهميت خود را به عنوان يك تمركز هسته اي ازعناصر شهري همچنان حفظ كند.( نوع تركيب با شبكه ي ارتباطي جديد )
بر اساس الگوي شبكه اي استخوان بندي شهر،انتظام عناصر به صورت خطي بوده و در برخي نقاط نيز به علت ناپيوستگي عناصر در كنار شبكه، به صورت پراكنده قرار گرفته اند.

بافت شهري استخوان بندي
 

بافت شهري محدوده ي استخوان بندي اصلي شهر در طي دهه هاي مربوط به رژيم پهلوي، دگرگوني هاي زيادي يافته است. مهم ترين آنها تغيير بافت حاشيه ي محور اصلي قديمي( چهارباغ) است، بدين معنا كه بافت منظم و كم تراكم باغ ها و كوشك هاي درون آن به تدريج با تقسيم بندي كوچك تر اين اراضي با يك بافت برون گراي جديد شهري جايگزين مي شود. اين شرايط شامل محدوده ي بين ميدان نقش جهان و چهارباغ نيز مي شده است كه درحال حاضر با پارك سازي،بخش هايي از ساخت و سازهاي فشرده ي اطراف كاخ هاي هشت بهشت و عالي قاپو، بافت اين ناحيه داراي فشردگي و تراكم كم تري شده و نسبت فضاي باز به ساخته شده بيش تر مي شود. بافت محدوده ي بازار در اين دوران تغيير نكرده و فقط پيشروي بازار در راسته ها و نفوذ آن به داخل محلات مسكوني صورت گرفته،و فقط محدوده ي هسته ي قديمي ( ميدان كهنه )عمده ترين فضاي بازشهري توسط بافت فشرده اي از بين مي رود.
شكل گيري پارك خطي حاشيه ي زاينده رود كه گسترده ترين فضاي باز شهري اصفهان محسوب مي شود، دربافت شهري منطقه ي تحت پوشش استخوان بندي اصلي، نكته اي قابل ذكراست.اين الگو از بافت شهري كه دراين دوره شكل مي گيرد،در تركيب فضاهاي ساخته شده و بازاستخوان بندي اصلي شهر،الگويي ويژه را مطرح مي نمايد.

ويژگي هاي كاركردي
 

درتركيب حوزه هاي كاركردي استخوان بندي شهر،گرچه به طور كامل نمي توان تفكيكي قائل شد، اما مي توان گفت كه علي رغم توسعه ي استخوان بندي و تنوع و توزيع كاربري ها در شبكه اي نسبتاًَ وسيع در سطح شهر، استخوان بندي قديم با حفظ بخش اعظم كاربري هاي خود و نيز تغذيه ازجنبه هاي توريستي همچنان به حيات خود ادامه مي دهد و جاذب سهم قابل ملاحظه اي از فعاليت هاي شهري ست.
تركيب فعاليت هاي تجاري، خدماتي و اداري در حاشيه ي اغلب خيابان هاي اصلي مشاهده مي شود،اما در حوزه ي چهارباغ پايين،عمدتاًَ كاربري هاي تجاري شكل گرفته اند.درحوزه چهارباغ بالا، تركيبي از فعاليت هاي اداري، فرهنگي،خدماتي و تجاري وجود دارد.محدوده ي بازار،نقش جهان و بقاياي كاخ هاي قديمي و بخشي از چهارباغ پايين به ويژه از سي و سه پل تا ميدان شهدا و از سوي ديگر در محورحاشيه ي زاينده رود،حدفاصل پل هاي قديمي خواجو و سي وسه پل،جنبه هاي توريستي و تفريحي فعاليت ها و تمركز جمعيتي غلبه دارد.گرچه مابين نقش جهان و چهارباغ، فعاليت هاي اداري و فرهنگي غلبه داشته، از نقش جهان تا بازار هنوز تفوق نقش تجاري و فرهنگي وجود دارد.

ويژگي هاي دسترسي ها و آمد و شد
 

دردوره ي قبل يعني زمان صفويه، شبكه ي دسترسي به طوركلي يك فرم خطي داشت.درحال حاضر وجود شبكه اي ازخيابان ها با الگويي كم و بيش شطرنجي كه با اتصال خود درحواشي شهر به صورت كمربندي در مي آيند، از تمام نقاط شهر و از خارج شهر از طريق همان محورهاي ارتباطي اصلي و قديمي با منطقه،مي توان به محدوده ي مركزي شهر و استخوان بندي اصلي آن راه يافت. اصلي ترين محور دسترسي از بيرون شهر به اين مجموعه، محور چهارباغ است،به ويژه با گشايشي كه در امتداد آن نسبت به دوره ي قبل حاصل آمده است،گرچه در امتداد راسته ي قديمي و نيز كمر بندي هاي اطراف شهر نيز در ارائه ي دسترسي به استخوان بندي اصلي نقش قابل توجهي دارند.
با احداث خیابان های جدید، دسترسی بین عناصراصلی استخوان بندی شهر،تعدد یافته و به علت الگوی هم جواری آنها با معابرسواره،علاوه بر راه های فرعی و پیاده،عمدتاً از طریق معابر سواره دسترسی صورت می گیرد. به این باید قرار گیری عناصر در کنار شبکه را نیز افزود که خود عاملی در تسهیل ارتباطات شده،گرچه تمرکز آمد و شد در ناحیه مرکزی شهر،سرعت این ارتباط را کند نموده است.
وجود پل های متعدد قدیمی و جدید توانسته است به جریان رفت و آمد در دو سوی رودخانه، سرعت بخشیده و دسترسی بین عناصر قدیمی واقع در یک سوی رودخانه را با عناصر جدیدتر در ضلع جنوبی رودخانه ممکن سازد.

بررسي استخوان بندي شهر اصفهان (3)

قانون مندی های ویژه روند تحول و توسعه استخوان بندی اصلی شهراصفهان

الف)مشخصات کالبدی
 

الف-1:اجزا و عناصرکالبدی
 

عناصراصلی شکل دهنده ی استخوان بندی شهر،بناهایی با کاربری های عمومی و شهری نیز راه های اصلی بوده اند که به عنوان مراکزی برای کار، فعالیت و اجتماعات مختلف مردم شهر عمل می نمودند.
اجزای کارکردی یا عناصر استخوان بندی شهر، مقرحکومتی و دیوانی مثل کاخ ها،نقاره خانه ها، مساجد،مدارس،بقعه ها، بازار، سراها و کاروان سراها،قیصریه، عناصرخدماتی مثل بیمارستان ها، مهمان خانه ها و قهوه خانه ها، عناصرارتباطی مثل پل ها و چهارباغ ها، فضاهای باز مثل میدان های اصلی شهری و عناصر طبیعی مثل رودخانه را شامل می شود.

الف-2: موقعیت قرارگیری در شهر
 

موقعیت هسته ی اولیه ی استخوان بندی شهر در هم جواری با عناصر طبیعی و شرایط مناسب جغرافیایی و محل تلاقی راه های تجاری اصلی با مناطق پیرامون قرار می گیرد.
محل داد وستد در کنار دروازه ی شهر که مجاور ارتباطی اصلی منطقه با شهراست،مبنایی برای شکل گیری نطفه ی اولیه ی مرکز شهر و استخوان بندی آن شده و قرارگیری عناصر شهری مثل بازار، آن را به عنوان یک قطب توسعه درآورده و محور ارتباطی هم جوارآن به صورت محور توسعه عمل می نماید.
در درون شهرعناصر مهم استخوان بندی شهر، در محل تلاقی راه های پرتردد که غالباً از دو سو به دروازه های شهر منتهی می گردد،مستقر می شوند.
موقعیت عناصرمتشکله ی استخوان بندی اصلی شهر درمرکز ثقل شهر بوده و موقعیت های مکانی حاشیه ای درصورتی که با جهت رشد شهر یکسان بوده،به مرور به موقعیتی مرکزی تبدیل شده است. به عبارت دیگر،استخوان بندی شهر در دل بافت مسکونی واقع بوده و پیرامون آن را محله های مسکونی احاطه می نمودند.
انطباق جهت کلی رشد استخوان بندی اصلی شهر با جهت رشد شهر، موقعیت مرکزی آن را در شهر حفظ می کند.
موقعیت فضاهای باز موجود شهر یا سطوح فاقد کارکرد شهری در مکان یابی مجموعه های جدید در رابطه با مجموعه های قدیمی و محورارتباطی شهر مد نظر قرار می گیرد،لذا موقعیت توسعه ی استخوان بندی از موقعیت سطوح باز شهری نیزتبعیت می نماید.

الف-3: ساختار کالبدی و روند رشد آن
 

ساختار کالبدی اولیه ی شهر و استخوان بندی اصلی آن هماهنگ و به صورت هسته ای و متمرکز بوده است. قرار داشتن این هسته ی اصلی در کنار راه یا تقاطع راه های مهم شهری و منطقه ای به توسعه ی آن درالگویی خطی - هسته ای منجر می شود. انشعاب های جدید از محوراصلی و شکل گیری مجموعه های جدید در محل انشعاب، مراحل بعدی رشد الگوی ساختاری بوده اند.
الگوی رشد ساختاراستخوان بندی اصلی که الگوی خطی با تمرکزهای هسته ای ست، از طریق الحاقات جدید در پیرامون هسته ی قبلی و از طریق توسعه ی راسته و محورخطی اصلی صورت می پذیرد. خروج از محور یا به عبارت دیگر، تغییرمکان یکی از راه های اصلی شهر در محل تقاطع با راه های دیگر، موقعیتی برای تمرکز هسته ای عناصر و ابنیه ی مهم شهرفراهم می آورد.
انشعاب محورهای جدید از محور اصلی قدیمی،راستای جدیدی برای توسعه ی استخوان بندی اصلی شهر و امکان گسترش محدوده ی آن فراهم می آورد.بدین ترتیب، الگوهای خطی- هسته ای زمینه ی رشد را به دلیل امکان ایجاد محورها و مراکزجدید،به ویژه در محل انشعاب محورجدید به وجود می آورند و الگویی رشدیابنده می شوند.
تکامل تدریجی ساختار شهر به الگویی شبکه ای راه می برد که همان شبکه بندی های خیابان هستند،خیابان بندی های جدید، الگوی ساختاری استخوان بندی اصلی شهررا تغییر داده و آن را به یک الگوی شبکه ای مبدل می نمایند.بدین ترتیب، گستره ی آن در سطح شهرافزایش می یابد.
در چنین الگویی همچنان دو محور عمود بر هم دارای اهمیت بیشتری ست که یکی عنصر طبیعی رودخانه و دیگری محور قدیمی و تعریف شده ی شهراست. بر اساس الگوی شبکه ای، انتظام عناصر از فرم هسته ای و متمرکز به صورت خطی درآمده و در بخش هایی نیز به علت ناپیوستگی عناصردر کنار شبکه،به صورت پراکنده در آمده است.
هر یک از هسته ها خود مجموعه ای از عناصرشهری ست که حول یک فضای باز انتظام یافته اند. الگوی ساختاری انتظام عناصر در مجموعه های شهری مبنای هندسی داشته که حول یک میدان یا فضای باز شهری صورت گرفته است.

الف-4:بافت شهری
 

در محدوده ی استخوان بندی اصلی شهر و مجموعه های آن، انواع بافت های شهری اعم از بافت پیوسته و ریزدانه ی بازار، بافت درون گرای ابنیه با فضاهای باز محصور و بافت برون گرا به صورت احاطه ی بناها با باغ ها وجود داشته است.بافت کوچک اندازه ی بازار به طور پراکنده با بافت بزرگ اندازه ی سراها و تیمچه ها ترکیب می شود.
بافت عناصر اصلی ( مسجد،بازار و... ) الگویی درون گرا و بافت حکومتی الگویی برون گرا داشته که توسط باغ ها احاطه شده است.

الف-5: شبکه ی راه ها و دسترسی ها
 

با وجود سلسله مراتب در شبکه ی رفت و آمد شهر،ارتباط دهنده ی عناصر اصلی بالاترین رده از راه های شهری بوده اند.دسترسی اصلی به تمام ابنیه ی مهم از چند محور اصلی ارتباطی که خود نیز جزئی از استخوان بندی اصلی شهر هستند،تأمین شده ،گرچه برخی از عناصر (مسجد، بازار و... ) به لحاظ ضرورت دسترسی گسترده از تمام نقاط سطح شهر، دارای دسترسی های فرعی و متعدد بوده اند.
به علت قرارگرفتن دروازه های شهر درانتهای راه های اصلی از یک سو و واقع شدن عناصر و ابنیه ی مهم شهری بر روی این محورها از سوی دیگر،دسترسی از خارج شهر و نواحی مختلف آن به محدوده ی استخوان بندی اصلی شهر غالباً به طورمستقیم و با سهولت ممکن بوده است.
وجود میدان های بزرگ و الگوی سازمان فضایی ابنیه ی مهم شهر در پیرامون آن،موجب شکل گیری یک الگوی شعاعی ازشبکه ی راه های اصلی و فرعی شهر به مرکزیت میدان مذکورشده است.

الف-6:فضای باز شهری
 

در استخوان بندی شهر فضاهای باز شهری به چند صورت اصلی وجود داشته است. شکل مهم تر آن میدان های اصلی و مرکزی شهر بوده که به عنوان عاملی برای انتظام عناصر در پیرامون آن اهمیت می یابد. این فضاها اغلب دارای الگوی کالبدی منظم و هندسی بوده اند.
حالت دیگر،فضای باز و سبز خطی ست که به صورت چهارباغ طراحی شده ویک انتظام خطی از عناصر را امکان پذیر می سازد.
یک فرم دیگر فضای باز و سبز حاشیه ی رودخانه بوده است که در ترکیب با عناصر شهری، بخشی ازاستخوان بندی شهرمی شود.
نوع دیگری از فضای باز، فضای باز متعلق به عناصر و ابنیه ی عمومی ست که عمدتاً در انطباق با الگوی درون گرای بافت شهری با ابنیه محاصره شده است.فضای باز به صورت میادین در دل مجموعه های بافت شهری جایگزین می شوند.غیرازفضاهای باز و سبز غیرعمومی، انواع فضاهای باز شهری نقش یک عامل ارتباطی را نیز به عهده می گیرند.

ب) مشخصات کارکردی
 

ب-1:اجزای کارکردی
 

هر یک ازمجموعه های شهری تشکیل دهنده استخوان بندی اصلی شهر دارای اجزای کارکردی متنوع می باشند. این کارکردهای متنوع شامل مذهبی - فرهنگی مثل مساجد،مقابر و مدارس علمیه و... مبادلات تجاری مثل بازار، کاروان سرا وسراها، تیمچه ها، قیصریه و... هستند.عملکرد حکومتی و دیوانی، مثل کاخ ها، کاربری های خدماتی مثل آب انبار و حمام، قهوه خانه ها و مهمان خانه ها، بیمارستان و...و کاربری های گذران اوقات فراغت که محل گردهم آیی مثل میادین و فضاهای باز شهری را شامل می شده اند نیز جزء دیگر کاربری های استخوان بندی اصلی شهر بوده اند.

بررسي استخوان بندي شهر اصفهان (3)

ب-2:ترکیب و هم جواری کارکردها
 

در هر یک از هسته ها یا مجموعه های شهری،کاربری های متنوع و متعدد تجمیع می شوند. در انتظام کارکردی عناصر شهری، سلسله مراتب وجود داشته، بناهای مهم به دور میدان شهر و عملکردهای رده ی دوم در جداره ی محور بازار شکل گرفته اند.
کارکردهای مختلف مثل حکومتی و اداری، مبادلات تجاری، فرهنگی و مذهبی یا ترابری عمومی دارای حوزه های مجزا اما مجاور و متمرکز بوده اند.درالگویی که سازمان دهی مرکزی در مجموعه وجود داشته، پیرامون میدان، حوزه های مختلف عملکردی در اضلاع مختلف آن به وجود آمده وهر کدام از این حوزه ها دارای یک درگاه یا فضای رابط با میدان به عنوان معرفی کننده ی حوزه ی عملکردی پشت سر بوده است.احداث یا توسعه عملکردهای مختلف شهری و عناصر ویژه ی آن در استخوان بندی اصلی شهر، تحت تأثیر نقش شهر در هر دوره از حیات آن بوده است. در مقاطعی که مرکزیت سیاسی مطرح می شده،مجموعه ی بناهای حکومتی جدید شکل می گیرد و در مقاطعی که بازرگانی اهمیت بیشتری می یابد، رشد بازار و کاروان سراها وسراها بارز می شود.
ب-3:تمرکز جمعیتی و فعالیتی وجود فضاهای باز و وسیع میادین شهری،به عنوان محوطه ای باز در یک مجموعه ی فشرده، به ایجاد فضایی برای بهره گیری مشترک کاربری های پیرامون (حکومتی، مذهبی، تجاری) منجر گردیده و برای برگزاری گردهم آیی ها و مراسم مختلف و نیز مراودات اجتماعی،تفریحی و حتی داد و ستد به کارگرفته می شده است.

ج) ویژگی های فضایی و بصری
 

ایجاد یک فضای هندسی، منظم و وسیع که با مشخصه های متمایز کننده طراحی می شود، به عنوان فضایی ویژه و هویت بخش «نمادین» دراستخوان بندی اصلی شهر معرفی می شود.
وجود فضاهای باز شهری وسیع (میادین)به ایجاد فضاهای متباین منجر می شود.
سازمان فضایی انواع بافت های شهری و الگوی ترکیب آن ها با یکدیگربه ایجاد تنوع فضایی و ارتقای کیفی آن منجر می شود.
برای تأکید بر فرم هندسی میادین و محورهای متقاطع با آن، عناصری شهری مهم در محورهای اصلی آن قرار گرفته اند.
در سلسله مراتب عبور از فضاهای استخوان بندی شهر،تنوع فضایی ازنظراندازه،کیفیت فضایی و محصوریت وجود داشته است. بدنه سازی منظم با جزء فضاهایی که دارای معماری خاص و تزئینات شکیل است، به نمایانی اهمیت بنا و فضا افزوده است.

بررسي استخوان بندي شهر اصفهان (3)

د) هماهنگی فرم ها وفعالیت ها
 

بین فرم ساختار کالبدی و نوع فعالیت قسمت های مختلف استخوان بندی شهر، هماهنگی وجود داشته است.فعالیت های تجاری دربخش خصوصی،ضرورت کوچک اندازه و فشرده را در مجاورت هم ایجاب می کرده است. فعالیت های مذهبی-فرهنگی با توجه به ضرورت تجمع بیشترجمعیت، از گشادگی فضا و وسعت اندازه برخوردار بوده است. میادین وسیع چه به لحاظ قابلیت های بصری متمایزکننده و چه به لحاظ فراهم آوردن فضایی وسیع و نیز القای عظمت حکومت احداث کننده، هماهنگی فرم را با فعالیت و سیاست احداث آن به نمایش می گذارد.
قانونمندی های رشد و توسعه ی استخوان بندی اصلی شهر
بعد ازشکل گیری هسته ی اولیه ی استخوان بندی شهر در محل مناسب جغرافیایی و ارتباطی، توسعه ی ستون فقرات شهر به سمت عنصرطبیعی بارز منطقه، یعنی رودخانه صورت می گیرد. سپس این عنصر شاخص طبیعی به آن ملحق شده و خود جزئی از عناصراستخوان بندی شهر شده و در مراحل توسعه ی بعدی، رودخانه به صورت محوری مهم و عمود بر راستای محور حرکت اصلی شهر درمی آید.
برای توسعه ی ستون فقرات شهر به منزله ی محور اصلی، محور جدید در راستای آن ولی با تغییر مکان ایجاد می شود. بدین ترتیب مجموعه ی جدید هم جوار با محور جدید که در امتداد محور قدیمی تر است، واقع می شود.
وجود و تفوق یک محور تعریف شده در استخوان بندی اصلی و قدیمی شهرو تداوم آن در مراحل توسعه ی بعدی،آن را تقویت نموده و رشد شهر را هدایت و جهت آن را تعیین می نماید.
تداوم بعدی استخوان بندی اصلی شهر و عناصر متشکله ی آن تا دروازه ی خروجی که به کمک راسته ی اصلی فعالیت شهر(بازار اصلی شهر)صورت می گیرد، امکان توسعه ی آن را در آینده فراهم می آورد.
با روی کارآمدن یک حکومت جدید، احداث مجموعه های جدید شهری و تغییر و تحول استخوان بندی اصلی شهراتفاق می افتد،اما به ساخته شدن مجموعه های جدید در هر مقطع تاریخی از اهمیت و اعتبار مجموعه ی قدیمی کاسته شده و دچار تغییراتی می شوند.
با مرتبط شدن مرکز فعالیت جدید شهر از طریق یک محور به مرکز قدیمی،نه تنها این محور به علت قرار داشتن در حوزه ی جاذبه ی در مرکز جدید و قدیم،فعال و پرتحرک باقی می ماند،بلکه به حفظ و حیات مرکز قدیمی نیز کمک می شود. برقراری ارتباط بین مجموعه های قدیم و جدید توسط عناصر شهری مثل بازار و مراکز تجاری صورت گرفته است. بین هسته های پراکنده نیز با احداث محورهای ارتباطی،اتصال برقرار می شده است.
جهت و موقعیت توسعه ی استخوان بندی اصلی شهر با الحاق محله های پراکنده در حواشی شهر و به ویژه در سوی دیگر رودخانه حاصل می شود،خاصه آن که رودخانه وپل ها به عنوان اجزای استخوان بندی اصلی شهر تلقی شده و به آن نقشی فعال داده می شود.
وجود عنصرطبیعی مثل رودخانه و تپه های مشرف،به مثابه ی عوامل کشش و جهت دهی به توسعه ی شهر عمل می نمایند.با توسعه ی شهر ونزدیک شدن به عناصر طبیعی بارز،مثل رودخانه با عبور از آن،این عنصر به صورت یکی از محورهای اصلی استخوان بندی شهر درمی آید. در سیر تحول و تکامل استخوان بندی، الگوی ساختاری و کارکردی عناصر و مجموعه های جدید در هر دوره با الهام ازالگوی سنتی و سازمان دهی فضایی عناصر آن ساخته می شود.
منبع:نشریه دانش نما،شماره 169-167



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط