سلطان بيشه

درست سر ساعت ده شب،ستارگان بر فراز ايوان پيتر مور کل شروع به درخشيدن مي کنند.همچون الماس ها،چيزي که در هيچ جاي ديگر نظيري ندارد.چند لحظه پيش ژنراتور خاموش شده و تسمه ها آخرين دور خود را مي زنند و سپس خانه حاشيه دهانه نگورونگورو ديگر برق ندارد.ناگهان تمام لامپ ها خاموش مي شوند.اکنون ظلمات استوا که تا اين لحظه به کمين نشسته بود،چون حيوان شکاري گرسنه اي از ميان پنجره به درون مي لغزد و ديوارها و درها و مبل هاي خانه مورکل،کرگدن شناس،را مي بلعد.در ثانيه اي همه چيز تيره و تار مي
يکشنبه، 15 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سلطان بيشه

سلطان بيشه
سلطان بيشه


 

نويسنده:اوتا هنشِل
ترجمه :شادي ابراهيمي




 
درست سر ساعت ده شب،ستارگان بر فراز ايوان پيتر مور کل شروع به درخشيدن مي کنند.همچون الماس ها،چيزي که در هيچ جاي ديگر نظيري ندارد.چند لحظه پيش ژنراتور خاموش شده و تسمه ها آخرين دور خود را مي زنند و سپس خانه حاشيه دهانه نگورونگورو ديگر برق ندارد.ناگهان تمام لامپ ها خاموش مي شوند.اکنون ظلمات استوا که تا اين لحظه به کمين نشسته بود،چون حيوان شکاري گرسنه اي از ميان پنجره به درون مي لغزد و ديوارها و درها و مبل هاي خانه مورکل،کرگدن شناس،را مي بلعد.در ثانيه اي همه چيز تيره و تار مي شود.طوري که ديگر زمين به چشم نمي آيد.تنها آتش کيهاني در آن سوي فضا سو سو مي زند.پس از چند لحظه چشم به نور ستارگان عادت مي کند و خطوط شبح وار درختان و بوته ها و بوفالوهاي در حال چرا،درست کنار دشت،ديده مي شود.صداي نفس هاي سنگين شان از ميان صحرا به گوش مي رسد.حتي صداي علوفه اي که از جا مي کنند و با ملچ و ملوچ مي جوند را هم مي شنويم.در دوردست صداي سم ها چون آواي طبلي طنين مي افکند و بعد سکوتي حکمفرما مي شود که حزن انگيز نيست.
اين يک دام است.ناگهان آواي غرش کرکننده اي به گوش مي رسد:غرش،ناله و صداي خِرخِر گلو.سه شير نر شکار مرده شان را به سوي قلمرو قدرتشان مي کشند.تيم جنگجوي گله،مدافع قلمرو و مشترک،با غرشي حاکميت خويش را به نمايش مي گذارند.غرش با صداي آروغ هاي منقطع آغاز مي شود.صدايي بلندتر جاي صداي ضعيف تر را مي گيرد و گام ها همچون نواي آژيري بالا و پايين مي شوند و بعد از آن صداي تيز زيري شنيده مي شود.در چرخه اين غرش ها با هر صدا آواها قوي تر مي شوند .هر سه آواي ناهمخوان در يکديگر ادغام مي شوند.به اين ترتيب گروه کر مردانه براي چند دقيقه به نيروي شکاري شان مي نازند.
آنچه از ريه حيوانات شکاري بيرون داده مي شود،چيزي بيش از آن است که هوا ناميده مي شود.از فاصله حدود هشت کيلومتري رقيبان دور و بر باخبر مي شوند که چند نر وحشي در کمين نشسته اند تا هر مزاحمي را با چنگ و دندان بدرند.احتمالا اين اجراي سه نفره،برنامه هر شب بازگشت به قلمرو است.زيرا بوفالوها در آغاز اين جارو جنجال تنها به بالا آوردن سرشان اکتفا کردند.اما زماني که سه شير از سمت چپ از سايه بوته شروع به تاختن مي کنند و يال هايشان در نورخاکستري ستارگان مي درخشد و دم منگوله دارشان چون پرچمي سه گوش بالا مي رود،اين حيوانات به تاخت از آنجا دور مي شوند.
«اين سه را خوب مي شناسيم».اين را کريگ پکر(craig packer) مي گويد،زماني که صبح روز بعد مرا در ايوان ،بيدار مي يابد.پکر اينجا به آقاي شير مشهور است.او در دنياي متخصصان به عنوان يک شير شناس تمام عيار شناخته مي شود به خصوص که اين محقق يافته هاي جديدش را طوري طبقه بندي تخصصي کرده که آنها را براي افراد عادي هم قابل درک مي کند.شيرهاي آفريقايي به واسطه اين محقق،بسيار مشهور شده اند.البته اين استاد دانشگاه اهل مينه سوتا نخستين کسي نيست که اين گربه سانان بزرگ تانزانيايي را مورد مطالعه و بررسي قرار داده است.پيش از او زيست شناسان به اطلاعاتي بنيادي از اين قبيل دست يافته بودند:اين حيوانات شکاري در خانواده هايي بزرگ زندگي مي کنند و شيرهاي نر با هم گروهي متحد مي سازند و ماده ها را به انحصار خود در مي آورند و گاه توله ها را مي کشند تا ماده ها را از آن خود کنند.بر پايه اين اطلاعات ،بعضي معتقدند که شيرها تنها گونه اي هستند که «خودپسندي ژنتيکي»دارند.
پکر دريافت که آنها پيش از اين چقدر اين اجتماع را دست کم گرفته اند.تحقيقات دراز مدت او تصويري دقيق از اجتماع اين گربه سانان به دست مي دهد و نشان مي دهد که آنها نه تنها از نظر ژنتيکي نقش رهبري دارند بلکه به گونه اي حيرت انگيز خودسر به نظر مي رسند،حتي در خطرناک ترين شکارها اعضاي گروه هيچ اجباري براي همکاري با ديگران ندارند و شرکت کردن يا نکردن در اين کار گروهي تصميم شخصي خود آنهاست.
پکر جانور شناس(در رشته هاي اکولوژي ،سير تکامل و رفتار)کشف کرده که اعضاي يک گله تنها زماني با يکديگر همکاري مي کنند که نياز به کمک ضروري باشد يا خطر آن قدر بزرگ باشد که به آنها آسيب برساند.آنها بيشتر براي شکار بوفالوهاي نيرومند يا گورخرهاي بزرگ،گروهي وارد عمل مي شوند.در عين حال هر يک از اعضاي گروه آن قدر جرأت دارد که گوزن يالداري را به تنهايي از پاي درآورد.از سوي ديگر هنگام خوردن،همه آنها گرد هم مي آيند.پکر دريافته که شکار،سخاوتمندانه ميان اعضاي گله قسمت مي شود.به اين ترتيب دوباره نظريه پيشين رد مي شود،نظريه اي که مي پنداشت،شيرهاي ماده به اين دليل به شکل گروهي به شکار مي روند که سهم بيشتري به دست آورند.بر خلاف نتيجه گيري پيشين،هر يک از شيرهاي ماده که به تنهايي شکار مي کنند حدود 90درصد غذاي بيشتري به دست مي آورند.پس غذاي بيشتر نمي تواند دليل شکار گروهي باشد.
ما با اتوبوس حفاظ دار به شعاعي حدود500متر از نگورونگورو_به سوي آتشفشان خاموشي که از زمانBernhard Grzimeksسراسر جهان آن را مي شناسند و دشت حدود 25000هکتاري پر از جانوران دهانه آن مشهور است_بيرون مي رويم.به کوهپايه اطراف منطقه حفاظت شده نگورونگورو که به پارک ملي سرنگتي (Serengeti)چسبيده است.هدف ما سرونرا(seronera)است؛مجموعه اي گردشگري وسط پارک ملي و محل ستاد فرماندهي.تقريبا به اين منطقه رسيده ايم که پکر ناگهان اتومبيل را متوقف مي کند.او پس از 30سال تحقيقات شيرشناسي در اين کار سررشته دارد.با دوربين نگاهي مي اندازد و درست جايي که هيچ کس،چيزي نمي بيند،آقاي شير پشت يک دسته آکاسيا(دخترهاي گم شده)را مي بيند که با هم گله اي را که در آن متولد شده بودند،ترک گفته اند.پکر توضيح مي دهد که آنها خيلي از خانه دور نشده اند و تنها کمي کنار کشيده اند و در آنجا قطعه زميني را براي خود جدا کرده و گروه زنانه اي تشکيل داده اند.گزيدن بهترين جا براي زندگي،گله هاي شير را از بابت معاش مطمئن مي سازد.اما چه جايي براي اجتماع قدرتمند سرنگتي بهتر است؟آنها به عنوان شکارچياني که براي شکارشان کمين مي کنند،هيچ گاه منطقه اي که شکار بسياري دارد را بر نمي گزينند و بيشتر به پوشش منطقه توجه مي کنند.بوته هاي پرپشت چراگاه،برآمدگي هاي زمين،صحراها و منطقه هايي که با فرسايش خاک در آن علف زيادي روييده است و مطمئنا شکارها در دام مي افتند.نخستين انتخاب براي شکار،نزديک آبشخوري کمين کنند و تنبلي کنند و با فرارسيدن وقت غذا شکار را مطلوب ،نزديک جوي ها و چاله هاي آب است.در چنين محلي آنها مي توانند در شرايطي مطلوب ،نزديک آبشخوري کمين کنند و تنبلي کنند و با فرا رسيدن وقت غذا شکار را بيابند.آنها مي دانند که چهارپايان مرتب رفع تشنگي مي کنند،آن هم درست در جايي که مرگ در کمينشان نشسته است.
آنچه شيرها را از نظر زيست شناسي متمايز مي کند،همان چيزي است که پکر به واسطه تحقيق و مطالعه به وضوح دريافته؛استعداد حيرت انگيز اين شکارچيان بزرگ در بازي قدرت فردي يا گروهي،انتخاب ميان اين دو امکان نوع جامعه شکارچي را مشخص مي کند.هر گله حدود چهار تا 15شير ماده دارد که هسته هر گله را تشکيل مي دهند.در ميان اين مادگان هيچ سلسله مراتبي وجود ندارد.بر خلاف مثلا گونه هايي از سمورها(erdmannchen zwergmungos)که در اجتماع آنها ماده اي که در جايگاه نخست قرار مي گيرد،اين امتياز را مستبدانه به دست مي آورد و از زاد و ولد ديگر ماده ها جلوگيري مي کند و آنها را هميشه در جايگاهي پايين تر نگاه مي دارد.اما ملکه حيوانات دموکرات است.هر يک از اعضاي ماده گله حق برابري براي مادر شدن دارند.شيرهاي ماده خانواده هاي بزرگ،زمان تولد فرزندانشان را با هم هماهنگ مي کنند و کارهاي شير دادن و مراقبت از توله ها را ميان يکديگر تقسيم مي کنند.به اين ترتيب تشريک مساعي ميان آنان بسيار جدي است و همه آنها به داد يکديگر مي رسند و در طول زندگي تعداد فرزندان يکساني بزرگ مي کنند.
آنچه را که زيست شناسان آمريکايي توضيح مي دهد نمي توان با نگاه کردن به بيرون پنجره اتومبيل حفاظ دار متوجه شد.بوته هاي کنار جاده حرکتي مي کنند و چند شير با جذبه ،بي توجه به تجهيزاتي که در منطقه است و به آن عادت کرده اند،بي خبر از آنچه که درباره آنها گفته مي شود،به اين سو و آن سو مي روند.اما هرچه اين گشت بيشتر طول مي کشد،ماجراهاي جمعيت ساکن در سرنگتي،نبردها و توله ها و شکارها ،دريدن ها و خوردن ها،کوچ ها و رنج ها و دسيسه ها،جالب تر مي شوند.قوه تخيل مي تواند از اين دشت اپرايي درام بپرورد.
غرش در برابر شيرهاي نر غريبه بخشي از زندگي هر شير ماده اي است.شيرهاي ماده در مواقع اضطراري حتي از رئيس نر گله هم پشتيباني مي کنند.خصوصا زماني که آنها به همراه شيرهاي نر با نران غريبه اي که مي خواهند ماده ها را در انحصار خود درآورند به جنگ بر مي خيزند.اما آيا همه اعضاي گله به اين جنگ گروهي ملحق مي شوند؟پکرو دانشجويانش براي اثبات اين حس مساعي مشترک و يا خود خواهي،آرام نداشتند.آنها برنامه ريزي کردند تا يک درگيري به وجود آورند و واکنش ها را نظاره کنند.اين دانشمندان صداي غرشي را در دشت پخش کردند و شيرهاي مخملي به اندازه طبيعي با يال هايي بلند،در قلمرو گله قرار دادند.پاسخ به چنين تحريکي ،نا خود آگاه روي مي دهد:اعضاي گله به سرعت به اين سو و آن سو مي دوند تا در مقابل اين به اصطلاح حمله بايستند.بعضي از زير کار در مي روند و شماري براي رفتن به جنگ درنگ مي کنند و تنها زماني که به کمک آنها نياز است به زحمت از جايشان بر مي خيزند.ديگران تنها نظاره مي کنند با اين حال براي همکاري نکردن مجازات نمي شوند.
يکي که پشت فرمان اتومبيل نشسته يادآوري مي کند که اتحاد ميان شيرها مستحکم ،بزرگوارانه و بي تعصب است.ياران گله براي در گله ماندن ،نبايد همه مانند هم رفتار کنند:«رفتار شير آن قدر بزرگ منشانه است که گويي فراتر از واقعيت است.»
اين جمله در مورد شيرها کاملا صادق است.پکر معتقد است که بايد بپذيريم که اصل خودخواهي ژنتيکي در مورد قوي ترين شکارچيان آفريقايي يعني شيرها،صدق نمي کند.معماي گله،آن گونه که پکر در آغاز اين کار مي انديشيد ،آسان و سريع در عرض دو،سه سال حل نشد.حل هر مسأله اي به مسأله جديدتري ختم مي شد و هر موضوعي که محقق مدت کوتاهي به آن مي پرداخت،هميشه تحقيقات جديدي در پي داشت و اين تحقيقات چند دهه از عمر او را بلعيد.
براي آنکه طرح هاي علمي قانع کننده باشند،بايد همراه با توجيهات علمي عنوان شوند.در هر گله شير هر يک از اعضاء کار خاصي انجام مي دهند،حتي اگر زمان زيادي طول بکشد.پکر و گروه اش براي اثبات کارشان کم و بيش همه چيز را مشاهده مي کنند،اندازه مي گيرند،مي شمارند و تغيير و تحولات گله را روز به روز و شب به شب يادداشت مي کنند.پکر در اين سال ها عادت کرده همه چيز درباره شيرها و هر چه که به آنان مربوط است را بهتر بداند.دليل توقف بعدي ما مشخصه(زئوس»بود؛شير نر قوي هيکلي که بر فراز صخره اي بلند قرار گرفته است.او نه تنها متعصبانه ترتيبي داده که اين زمين براي اخلاقش حفظ شود ،بلکه آن گونه که پکر مي گويد،شيرهاي ماده دو گروه ديگر هم از قدرت توليد مثل بهره جسته اند.
دو شير جوان لاغر در ساحل بيشتر خشک رودخانه چمباتمه زده اند و با زبان هاي بزرگشان يکديگر را مي ليسند.پروفسور عقيده دارد که احتمالا اين دو شير جوان تازه از گله خود جدا شده اند.اين بحراني اجتناب ناپذير در زندگي هر شير نري است.براي پکر روشن است که هر دوي اين شيرها «ترس بوته زار»دارند و با ليسيدن هم به يکديگر جرأت مي بخشند.چرا که براي نقش جديد خانه بدوشي شان اصلا آمادگي ندارند.اين احتمالات وجود دارد که شايد اين بچه ها در خانواده بزرگي رشد کرده اند و ديگر بايد به تنهايي از عهده کارهاي خود برآيند،يا دشمني به آنها حمله کرده يا هيچ مادر و خاله و خواهر بزرگ تري براي آنها خوراک تازه بيشتري نياورده و يا حتي پدران آنها از سوي رئيس گله جديد کشته و يا زخمي شده اند و ديگران سعي کرده اند که از اين دو نوجوان محافظت کنند.ما به حرکت خود در امتداد راهي که پکر مي گويد،ادامه مي دهيم.يادداشت هاي او شامل وقايع نامه گله و تاريخ خانوادگي پنج نسل شيرها به علاوه زندگي نامه حدود2500نوع خاصPanthera Leoاست که در منطقه 250کيلومتر مربعي حفاظت شده نگورونگورو و 2هزار کيلومتر مربعي سرنگتي جمع شده اند.البته او اين کار را به تنهايي انجام نداده بلکه دانشجويان و دستياران و کارشناسان محيط زيست دوره هاي مختلف به اين نتايج رسيده است.اما تنها آقاي شير است که براي هر يک از اين جزئيات علمي توجيهي حاضر و آماده دارد.
پکر مي تواند در آلومينيومي سخت آرشيو موضوعي اش را بگشايد و اطلاعاتش را مرور کند.نسخه اطلاعات با تمام داستان هاي شيرها،زماني که پکر و همکارانش در سرنگتي در حرکت اند،هميشه در اتومبيل حفاظ دار در دسترس است.اما چرا اين را بررسي مي کند؟در هر حال پکر همه چيز را درباره سه شيري که اکنون در دشت و در منطقه حفاظت شده فرمانروايي مطلق دارند و امتياز 20شير ماده را در انحصار خود دارند،مي داند علاوه بر زماني که رئيس گله شده اند و اينکه هر چند وقت يکبار پدر مي شوند،همه جزئيات زندگي آنها را هم مي داند.زيست شناسان تحقيق کرده اند که با وجود غرشهاي قوي ،آنها نيروي جنسي قوي اي ندارند.تقريبا 50درصد اسپرم هاي آنها از بين مي رود.اما آنها چگونه به چنين ضعف باروري رسيده اند؟پکر در مورد زماني که تازه به تانزانيا آمده بوده ،مي گويد.آن زمان او براي نخستين بار با قدرت بر حرف خود ايستاده و نظريه خود را طرح کرد و با تعصب بر آن پا فشرد.چيزي را از هيچ،بر پايه حدس و گمان ساختن مشکل است.او به دنبال آثار گشته و بر موضوعات و نشانه ها درنگ کرده است.او در ابتدا همچون کارآگاهان،هويت و شناسنامه همه شيرهايي را که از سال 1900در اين دشت زندگي مي کرده اند،مشخص کرده است.ابتدا يادداشت ها،عکس ها و طرح هاي همکاران محققي که پيش از او در اين دشت کار کرده بودند را به دست آورد.سپس شروع به جست و جو در بخش اداري منطقه حفاظت شده نگورونگورو کرده و به فهرستي از شيرهاي شکارچي بزرگ پيشين دشت يافته است.او به جست و جوي عکس هاي توريست ها در سراسر جهان پرداخته و عکس هاي عکاسان حيات وحش و فيلم هاي گرفته شده از دشت را ديده.نتايج آزمايش خون اجتماع شيران را که جهت آناليز DNSبراي متخصصان ژنتيک واشنگتن فرستاده بود،بررسي کرده و در آخر از 500شير در نگورونگورو صورت برداشته و اصل و نسب آنها را تا سال 1920شناسايي کرده است،در کاتالوگي که پکر تهيه کرد،عامل ناباروري بيشتر اين شيرها خويشاوندي نزديک ميان آنان بود.از سوي ديگر درسال 1962در منطقه آتشفشان کولدرا(Coldera)بيماري اي شايع شد که تنها هشت شير از آن جان سالم به در بردند.در آن زمان هشت شير نر از سرنگتي به اين قلمرو کمابيش خالي از سکنه مهاجرت کردند.اما تنها چهارتن از آنان پدر شدند.60شيري که اکنون در دشت دهانه آتشفشان خاموش زندگي مي کنند،همه از فرزندان آنها هستند و همه با هم خويشاوندي دارند.تنوع ژن ها از توله اي به توله ديگر کمتر مي شود و به
اين صورت استعدادهاي ژنتيکي و گرايش هاي عفوني و اپيدمي مانندStaupe(بيماري شايع در ميان گربه سانان که اعضاي مختلف بدن آنها را ملتهب مي کند)و ديگر بيماري هاي اپيدمي،ضعيف مي شود.به همين دليل شيرهاي دشت دهانه نگورونگورو در 15سال گذشته در مقابل بيماري هاي اپيدمي سخت محافظت شده اند و به اين ترتيب پنج درصد رشد جمعيت داشته اند و اين در حالي است که شکار و فضاي سکونت براي حدود 120شير شکارچي در اين منطقه کفايت مي کند .کمک هاي اسپرمي از سوي سرنگتي مي تواند در مدت کوتاهي مشکل را حل کند.اما سه شير نر گله اين اجازه را نمي دهند و تاکنون آن قدر قدرت داشته اند که شيرهاي ماده را در انحصار خود نگاه دارند و مانع ورود شيرهاي نر مهاجر به قلمرو شوند.
اينکه اين وضعيت به زودي تغيير خواهد کرد يا نه را بايد دستياران کارشناس محيط زيست پکر دريابند.اينجلا يانسون براي چند هفته در دشت دهانه اتراق کرده ،گله را تعقيب کرده،شيرهاي جوان نر را شمرده و وسعت و تقسيم بندي منطقه را بررسي کرده است.اما او بيش از همه بايد در ميان شيرهاي جوان گله دنبال نامزدي بگردد که توانايي عزل سه شير نر کنوني را داشته باشد.اين سوئدي خيلي سريع بسته آلومينيومي پکر را به روز مي کند.او از بيش از يک سال پيش در پروژه منطقه اي ده برابر بزرگ تر از سرنگتي به تنهايي هر تغيير مهمي در زندگي روزانه شيرها را طبقه بندي کرده و در برنامه اي کامپيوتري پياده کرده است و بايگاني پروفسور را گسترش داده است.با اينکه ماه پيش نگارنده و پکر يک چنين گشتي در دشت دهانه و سرنگتي داشته ايم اما او مي گويد که نمي داند چرا دستپاچه مي شود.زيرا هر وقت که به اين منطقه مي آيد تپه ها،درختان و جوي ها سر جايشان هستند و تغييري نکرده اند.او همه جزئيات را از حفظ است.«چرا بايد در سرزميني به اين سو و آن سو برانم که تنها مي توان آن را با خيال ارزيابي کرد و سنجيد؟»از اين رو او از ديرباز تنها بر مهم ترين ها تمرکز کرده است.«من چيز بيشتري لازم ندارم.کامپيوتر ونتايج بررسي ها و ارزيابي ها و حال،نظريه جديدي را کشف کرده ام يا متوجه اشتباه بودن نظريه پيشين شده ام.»
اين مايحتاج براي «خانه شير»،موسسه تحقيقاتي سرنگتي در سرونرا از دهه ها پيش کافي بوده است.کلبه سفيد رنگ چوبي با سقف و پنجره هاي بلند با سه اتاق خواب و کار و آشپزخانه و ايوان که در ميان بر آمدگي صخره خاکستري رنگ و طاق هاي اقاقيا فرو رفته است.ديسک ها و دستگاه هاي الکترونيکي بسياري در قفسه هايي بر ديوارهاي زير پنجره اي پهن و بزرگ جاي داده شده اند.آن سوي کامپيوترها بوته هاي تودرتوي بزرگ و آب گرمکن هاي دست ساز به چشم مي آيند.دو صفحه فلزي پهن که بر دو پيت روغن معلق است و زير آن اجاقي مي سوزد.پشت آن اتاقکي مخفي قرار دارد،سلول خيس با راه آب.پکر مي گويد که او خود اينها را اينجا ساخته است و 30سال پيش که به اينجا آمده اين اتاق هاي ويران را آباد کرده است.
پروفسور با بد خلقي کنار دستياران کارشناس محيط زيستش پاي کامپيوتر نشسته است.آنها مي خواهند اندازه گيري ها و يادداشت هاي روزانه منطقه سرنگتي را به او گزارش کنند.کارت هاي شناسايي جديد آماده است.جانسون بر هر يک از آنها با خطي روان طرح شيري را مشخص کرده و برآن هر چه را که از دوربين ديده ثبت کرده است؛شکاف هاي عميق اطراف گوش_اثرات اختلاف نظر شيرهاي جوان_و نقطه هاي سياهي که در دو طرف بالاي سبيل پوزه آنهاست.اين نقاط در هر حيواني متفاوت از ديگري است و در طول زندگي اش تغييري نمي کند.زيست شناسان تمايز ميان اين حيوانات را با مطالعه اين خصيصه متوجه مي شوند.
پکر نگاهش را به بيرون از پنجره دوخته است.از چند روز پيش آنچه که براي يافته ها و تحقيقاتش اساسي و مهم بوده به تعويق افتاده است؛مقايسه و ثبت يادداشت ها.پيش از آنکه يانسون به دهانه بيايد،او بايد مشاهدات را تاييد و يا رد مي کرد.اما بعد يانسون اطلاعات را الکترونيکي کرد و بانک اطلاعاتي براي تمام همکاران پروژه شير سرنگتي فراهم آورد.به اين ترتيب دانشجوياني که در مينه سوتا هستند هم مي توانند به اين بانک اطلاعاتي جديد دسترسي داشته باشند.اما در مقابل،کارشناسان محيط زيست هم از اين فرصت استفاده مي کنند و داده ها را ارزيابي مي کنند و موضوعات را بر اساس آنها طبقه بندي و استوار مي کنند.يانسون مي گويد:«ناگهان متوجه شديم که داده هاي ما به طرحي جديد بدل شده.چيزي که پيش تر ها تنها درختي بود،حال به صورت جنگلي درآمده است».
بر ديوار اتاقش کار پرينت ها ي کامپيوتري چنين «جنگلي »آويخته شده است.در اصل اين درختان و جنگل ،شجره نامه گله هاي شيرهاي اين منطقه است که با برنامه اي کامپيوتري به اين شکل درآمده است.آناموسر،دانشجوي دکتراي پکر،يادداشت هاي صد سال را محاسبه کرده و در قالب خطوطي افقي بر بالاي دو منحني DIN.A4موازي با محور زمان کشيده است؛از 1966،نخستين سال مطالعات محيطي در سرنگتي ،زماني که هنوز گله هاي شيرها چندان سيستماتيک ارزيابي نشده بودند تا سال 2005 در نگاه اول آنچه جانسون انجام داده چشمگير است.او واقعيت رويدادهايي را که در اين زمان روي داده بسته بندي کرده و در قالب فرم هاي گرافيکي ريخته است.مثلا در اطلاعات معلوم مي شود که تنها در 40 سال شمار شيرهاي گله جديد 25 قلاده شده اند :مشخص است که شرايط زندگي شيرهاي سرنگتي در اين دوران رو به بهبود بوده است.
اما چه چيزي نزديک ترين ارتباط را با غذاي اصلي شيرهاي اين منطقه دارد؛گوزن هاي يالدار.پس ار ريشه کني جنون گاوي در سال 1963دوباره بر تعداد جانوران نشخوار کننده افزوده شد و بيشتر در تمام منطقه پخش شدند.گوزنهاي يالدار موجب رشد علف ها مي شوند و در نوزايي درختان دخيل هستند و باعث مي شوند تا اين درختان به صورت مخفيگاهي براي شيران شکارچي درآيد.
سيري که شجره نامه شيران از 1965داشته ،بسيار قابل توجه است.روشن است که اين سلسله شير قرني قدمت دارد.هريک از روساي گله نسل به نسل در خانواده خود مانده اند.قلمرو گله ،دشت 100کيلومتر مربعي با تمام موجودي هايش متعلق به دسته ماده هاست و از مادر به دختر ارث رسيده است.اما جالب ترين قسمت اين طرح کامپيوتري انشعابات بسياري است که بر آن مي بينيم.از شاخه قدي
مي،گله جديد پويايي بيرون آمده است که شاخه هاي آن هم باز شاخه داده اند و تا پايان سال 2005 دسته شيرهاي بسيار جوان بسياري از آن رشد کرده اند.
گاه به واسطه اختلاف ،چند دسته شده است،اين پيامي است که منحني اي که آناموسر رسم کرده هم آن را به وضوح مي رساند.به هر حال تازه زماني که شرايط خوب است ،بايد فرماندهي شايسته سر کار باشند که اين فرماندهان به دليل برتري هايي که بر ديگر شيران جوان دارند،بالا مي آمدند .علاوه بر آن گله مادران هم بايد آن قدر بزرگ باشد که از پس هر دو دسته جديد و قديم برآيد .چند دستگي ها در گله هميشه به دلايلي مشابه روي مي دهد.دسته شيران ماده جوان ،مانند «دختران گمشده»از خانواده اي که در آن متولد شده اند جدا شده و گله خود را به وجود مي آورند.پکر تأکيد مي کند که براي آنها خروج از گله بهترين راه است.زيرا در خانواده هاي بزرگ شيرهاي ماده بايد شکم توله هاي جديد را سير کنند.اما در مقابل ،آنها در برابر گرسنگي نوجوانان چندان سخاوتمند نيستند.آنها در ضيافت غذاي دسته جمعي بايد براي پر کردن شکمشان بجنگند گاه بين چهار تا شش شير ماده از گله جدا شده و زميني را قلمرو خود قرار داده اند.و براي آن مرز تعيين کرده و 40درصد فرزندان بيشتري مي آورند و خود ،مادران گله جديد مي شوند.از سوي ديگر آنهايي هم که درگله مادرها مانده اند،بد انتخابي نکرده اند:امنيت بيشتر،دفاع در مقابل دشمنان و يا رياست جديد.زيرا تنها گله اي بزرگ مي توانند با موفقيت در برابر فشارهاي دراز مدت همسايگانشان دوام آورند و از خود دفاع کنند.
پروفسور جلوي تصاوير کامپيوتري ايستاده است و به خطوط رنگارنگ شجره نامه مي نگرد.او معناي اين خطوط را خوب مي داند،چرا که همه از بانک اطلاعاتي او سر برآورده اند.از آنجا که بيشتر فرضيه هاي او درست است ،اعتراضي بر روش او وارد نيست.لحظه اي احساس سرزندگي مي کند،موفقيت هاي مشابهي هم مي توانند در پي باشند.با اين حال پکر آن را انکار مي کند:«اينها همه شواهدي قديمي هستند».هميشه از اين عصباني است که مردم او را تنها به عنوان متخصص شير جدي مي گيرند،در صورتي که او خيلي بيشتر پيش رفته است.او از پنجره به بيرون نگاه مي کند اما نگاهش از آنچه احاطه اش کرده،به آينده اي نا معلوم است.
زيست شناسان ايالات متحده،طرح جديدي را با نام «دشت جاويد»دنبال مي کنند.پشت اين نام نهادي است که پکر در سال 2006 با اهدافي بلند پروازانه بنيان نهاده است.طرح آشتي انسان ها و حيات وحش در تانزانيا.روستايياني که در حاشيه پارک ملي سرنگتي زندگي مي کنند،نبايد در آينده از بابت دام هايشان نگران باشند و پکر در مقابل مي خواهد که گله ها از خشم انتقام کشته شدن يکي از اعضاي گله ديگر از بين نروند.اينجا پکر مسؤوليت دارد تا توانايي هايي را که تنها از آن او است ،به کار بيندازد.او بايد دلايل اختلاف ها را بيابد و آنها را تعديل کند.پکر در مجله Natureشيرها را آدمخواراني توصيف کرده که به کنترل بسياري نياز دارند.نهادهاي حافظ طبيعت به او ايراد گرفته اند که او زندگي و تغذيه فقيرترين مردم تانزانيا را به بازي گرفته تا شيرهاي بيشتري داشته باشد.براي هر يک از مردم Texanگاه شکار،تنها راه حل است.تنها بايد فشار شيرها را بر منطقه ساکنان اطراف پارک کمتر کنند.به شرطي که آنها هم براي جبران،شکارچيان را از منطقه حفاظتي پکر،دور نگاه دارند.شيرهاي نر بعد از شش سالگي بنا به ميل خود از گله جدا مي شوند،بنابراين رئيس گله ها خيلي زود تغيير نمي کند.سن اين حيوانات شکارچي از روي خال هاي روي بيني آنها مشخص مي شود و شکارچيان مي توانند اين را از روي کاتالوگ هايي که متخصصان طراحي کرده اند،بياموزند.
پکر يک ماه در دام السلام،نزد سياستمداران و موسسه ها به هر دري کوبيد و براي اصلاحاتشان تبليغ کرد تا نظر آنها را جلب کند.دشت جاويد راهکاري است تا متخصصان مشخص کنند که موسسات شکار با گواهينامه و طبق قوانين رفتار کنند.مقامات مسؤول حيات وحش تانزانيا که هميشه مديريت شکار شير را در دست خود داشتند ،در آخراين مسؤوليت را به محقق آمريکايي واگذار کردند.به اين ترتيب آقاي شير،شاه شيرها شد.روشن است که در حاضر،پکر تا آنجا که ممکن است اختيار دارد.او براي نخستين بار در سرزميني غريب،در سياست حيات وحش مداخله کرده و خود را با گروه هاي علاقه مند به شکار دشمن کرده است.
در حال حاضر دولت تانزانيا به نهاد دشت جاويد مجوز کار داده است.پکر تنها به عنوان متخصص شير اجازه دارد به تحقيقاتش ادامه دهد.اما با اين همه او نااميد است.او اين وضع را مي شناسد و مي گويد که به مهارت هاي او ترديد دارند؛«چه کسي بيشتر از من در جايگاهي بوده که تغييرات لازم را عملي کند؟»کريگ پکر کاري را مي کند که هميشه کرده است.هنگامي که همه براي او سر تکان مي دهند.او هيچ چيز را ساده و راحت نمي گيرد.اين نقطه قوت او است اما شايد اين بار نقطه ضعفش باشد.
منبع:همشهري ماه ،شماره ي 47



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط