ياد دادن نظافت به کودکان
مسلما همه ما دوست داريم فرزندمان پاکيزه و منظم باشد، البته بايد به طور منطقي هر از چند گاهي کثيف شدن او را بپذيريم.
مثلا نبايد پاکيزه کردن را به صورت يک تنبيه درآوريم و به زور و با دعوا کودک را زير بغل بزنيم و در جلوي دستشويي دست و صورتاش را بشوييم چرا که اين کار باعث ميشود او از شستشو دلزده شود. چند روز پيش با همکارانام در خصوص لزوم شستشوي مکرر دستها به علت شيوع آنفلوآنزا صحبت ميکرديم و بعضي از آنها ميگفتند براي کودکان بسيار خردسالمان که همسن آرين هستند چه راهحلي وجود دارد که به پاکيزه کردن خود اهميت بدهند. آنها از من خواستند اين مساله را از کارشناسان سلامت بپرسم و چهقدر خوب شد که راهحل و پيشنهادات آنها را به صورت نکات آموزندهاي ياد گرفتيم. اولين توصيه خانم دکتر را قبلا از دکتر سهامي نيز شنيده بودم که بايد خيلي زود آموزش را شروع کرد، يعني همان موقعي که به آرين درباره توالت رفتن آموزش دادم. دکتر سهامي ميگفتند: «اجازه بده آرين تو را در هنگام شستشوي دستهايت ببيند و کمکم کمکاش کن دستهايش را بشويد. زود شروع کردن رمز موفقيت در آموزش پاکيزگي است.» و اما خانم دکتر چند توصيه ديگر هم داشتند، مثل پاداش دادن براي پاکيزه بودن و حق انتخاب دادن به کودک در تهيه لوازم شستشوي مخصوص خودش. از آن روز يک جدول پلاستيکي با آرين درست کرديم و در حمام چسبانديم و به عنوان بازي من نقش يک بازرس ويژه را دارم که آرين را هنگام شستشوي دستها و صورت وارسي ميکنم و در جدول علامت ميگذارم. گفتن جملاتي که او را واقعا خوشحال ميکند به همراه تحسين شديدش باعث شده قبل از غذا و بعد از توالت رفتن و هر بار که از بازي کردن برميگردد دست و صورتاش را بشويد. براي مثال با فرياد شادي ميگويم: «اين هم يک نشان ستاره براي مردي که صاحب تميزترين دستهاست» و سپس در جدول علامت ميگذارم. ديروز او با گرفتن پنج ستاره موفق شد يک حوله که عکسهاي فانتزي دارد به عنوان هديه بگيرد.
آرين را همراه خودم براي خريد حوله بوده بودم و او با ذوق و شوق حوله دلخواهاش را انتخاب کرد. البته دلاش ميخواست صابونهاي رنگي که چشم را نميسوزاند و ديگر حولهها را هم بخرد اما قرار شد در ازاي دريافت ستارههاي جديد در جدولاش آنها را جايزه بگيرم. در ابتدا کمي نقنق کرد اما بعد از اينکه قاطعيت مرا ديد که ميگفتم تو ميتواني فقط يکي از حولهها را برداري و اگر از حوله ديگري خوشات آمده ميتواني براي داشتن آن تلاش کني و ستارههايت را زياد کني، آرام شد. يک چهارپايه کوچک هم خريدم که بسيار ايمن است و لوازم شستشوي مخصوص آرين را در آن گذاشتم تا در دسترساش باشد. البته به محض اينکه ميخواهد دستاش را بشويد مرا صدا ميکند و ميگويد خانم بازرس ما آمادهايم و بدو بدو به سمت دستشويي ميرود. من هم نقشام را با آب و تاب بازي ميکنم تا لذت ببرد و تشويق شود.
منبع:http://www.salamat.com
/ج
مثلا نبايد پاکيزه کردن را به صورت يک تنبيه درآوريم و به زور و با دعوا کودک را زير بغل بزنيم و در جلوي دستشويي دست و صورتاش را بشوييم چرا که اين کار باعث ميشود او از شستشو دلزده شود. چند روز پيش با همکارانام در خصوص لزوم شستشوي مکرر دستها به علت شيوع آنفلوآنزا صحبت ميکرديم و بعضي از آنها ميگفتند براي کودکان بسيار خردسالمان که همسن آرين هستند چه راهحلي وجود دارد که به پاکيزه کردن خود اهميت بدهند. آنها از من خواستند اين مساله را از کارشناسان سلامت بپرسم و چهقدر خوب شد که راهحل و پيشنهادات آنها را به صورت نکات آموزندهاي ياد گرفتيم. اولين توصيه خانم دکتر را قبلا از دکتر سهامي نيز شنيده بودم که بايد خيلي زود آموزش را شروع کرد، يعني همان موقعي که به آرين درباره توالت رفتن آموزش دادم. دکتر سهامي ميگفتند: «اجازه بده آرين تو را در هنگام شستشوي دستهايت ببيند و کمکم کمکاش کن دستهايش را بشويد. زود شروع کردن رمز موفقيت در آموزش پاکيزگي است.» و اما خانم دکتر چند توصيه ديگر هم داشتند، مثل پاداش دادن براي پاکيزه بودن و حق انتخاب دادن به کودک در تهيه لوازم شستشوي مخصوص خودش. از آن روز يک جدول پلاستيکي با آرين درست کرديم و در حمام چسبانديم و به عنوان بازي من نقش يک بازرس ويژه را دارم که آرين را هنگام شستشوي دستها و صورت وارسي ميکنم و در جدول علامت ميگذارم. گفتن جملاتي که او را واقعا خوشحال ميکند به همراه تحسين شديدش باعث شده قبل از غذا و بعد از توالت رفتن و هر بار که از بازي کردن برميگردد دست و صورتاش را بشويد. براي مثال با فرياد شادي ميگويم: «اين هم يک نشان ستاره براي مردي که صاحب تميزترين دستهاست» و سپس در جدول علامت ميگذارم. ديروز او با گرفتن پنج ستاره موفق شد يک حوله که عکسهاي فانتزي دارد به عنوان هديه بگيرد.
آرين را همراه خودم براي خريد حوله بوده بودم و او با ذوق و شوق حوله دلخواهاش را انتخاب کرد. البته دلاش ميخواست صابونهاي رنگي که چشم را نميسوزاند و ديگر حولهها را هم بخرد اما قرار شد در ازاي دريافت ستارههاي جديد در جدولاش آنها را جايزه بگيرم. در ابتدا کمي نقنق کرد اما بعد از اينکه قاطعيت مرا ديد که ميگفتم تو ميتواني فقط يکي از حولهها را برداري و اگر از حوله ديگري خوشات آمده ميتواني براي داشتن آن تلاش کني و ستارههايت را زياد کني، آرام شد. يک چهارپايه کوچک هم خريدم که بسيار ايمن است و لوازم شستشوي مخصوص آرين را در آن گذاشتم تا در دسترساش باشد. البته به محض اينکه ميخواهد دستاش را بشويد مرا صدا ميکند و ميگويد خانم بازرس ما آمادهايم و بدو بدو به سمت دستشويي ميرود. من هم نقشام را با آب و تاب بازي ميکنم تا لذت ببرد و تشويق شود.
منبع:http://www.salamat.com
/ج