متاسفانه تمام هم و غم خانوادهها این است که تا مرحله ازدواج فرزندان شان همهچیز به خوبی و خوشی پیش برود؛ مراسم خواستگاری و بلهبرون، عقد و عروسی و خریدهای کمرشکن آن.
اما بعد از ازدواج چهطور؟ آیا چون سن بلوغ را پشتسر گذاشتهاند و آدمهای بزرگی شدهاند، خودشان میتوانند مشکلات موجود در بین زوجین را حل کنند؟ آیا پدر و مادرهای ما پس از 20 یا 30 سال زندگی مشترک، با یکدیگر مشکلی ندارند؟ پای صحبتهای دکتر رسول روشن، روانشناس و مشاور و پژوهشگر کلینیک سلامت خانواده نشستیم تا درباره نقش مشاوره پس از ازدواج در تحکیم روابط همسران بدانیم.
چرا باید بعد از ازدواج هم مشاوره برویم؟
چون مشاوره برای زوجین قبل، حین و بعد از ازدواج پایهگذاری شده است. قبل از ازدواج برای بررسی و تایید شرایط مشابه دختر و پسر یا زن و مردی که میخواهند پیوند زناشویی برقرار کنند، حین ازدواج برای فایق آمدن بر مشکلات خواسته و ناخواسته و پس از ازدواج برای تحکیم روابط زوجین، برای مشکلاتی که برای آنان به وجود میآید اما نمیدانند چگونه یا نمیتوانند آن را حل کنند.
بنابراین همه به مشاوره پس از ازدواج هم نیاز داریم؛ چه بیمشکل و چه مشکلدار؟
بله. البته در افراد مختلف، شدت و ضعف دارد. بعضی از افراد مشکل بیشتری دارند و بعضی کمتر. به هر حال مشکل در خانواده به وجود میآید.چه مشکلاتی در بین خانوادهها، در روابط زوجین در کشور ما و براساس تجربه شما شایع است؟
اگر بخواهم سه مورد از شایعترین مشکلات را بگویم، اول از همه باید به کمبود یا نبود شناخت و آگاهی نسبت به عواطف و احساسات طرف مقابل یا به عبارتی نشناختن شخصیت ویژه هر فرد و شخصیت مخصوص به جنس مقابل اشاره کنم.مثلا بیشتر مردان ما نمیدانند که خانمها اصولا موجودات عاطفی و حساساند، از نظر جسمی و روحی، ظریفاند و باید به طور متفاوتی نسبت به مثلا پدر و برادر خود یا دوست و همکار ادارهاش با او رفتار کنند. بیشتر زنان ما نمیدانند که مردان چه میخواهند و نسبت به چه موضوعی حساساند و چه عملی آنها را نسبت به همسرشان بیعلاقه میکند.
چرا اینگونه است؟
به این علت که بیشتر افراد دیگران را با اشخاصی مقایسه میکنند که رفتار آن اشخاص برایشان از زمان کودکی، تعریف شده است. مثلا میگویند: «والله ما خواهرمان را دیدیم، مادرمان را دیدیم، و هیچکدام اینطور نبودند.» و در حقیقت میخواهند همسرشان را با دیگران مقایسه کنند.علاوه بر اینکه جنس شخصیت و عاطفه زنان را نمیشناسند، درباره همسر خود هم به نادرستی قضاوت میکنند و با مقایسه با زنان بستگان خود، نتیجه اشتباه به دست میآورند. این افراد و در حقیقت همه پسران و مردان و دختران و زنان ما باید به گونهای تربیت شوند و باید به گونهای به آنان آموزش داد که شیوه رفتار درست با همسر خود را یاد بگیرند.
نباید جبههگیری کنند و نباید مادر و خواهر یا پدر و مادر خود را با طرف مقابل مقایسه کنند. هر فردی نقاط ضعف و قوت و نقاط مثبت و منفی دارد.
مشکل بعدی از بین سه مشکلی که قرار است بگویید، چیست؟
مشکل دوم خانواده است. خانواده به این معنی که زوجین معمولا نمیدانند روابط خود را با خانواده خود یا خانواده همسرشان چگونه تنظیم کنند و در این رابطه چگونه تعادل را برقرار کنند. ممکن است انواعی از روابط خانوادگی وجود داشته باشد که مشکل زوجین را افزایش دهد.مثلا یکی از زوجین به خانواده خود توجه بیشتری میکند یا میخواهد با خانواده خود معاشرت داشته باشد اما طرف دیگر این رابطه با این کار مخالف است یا بامعاشرتهای زیادی مخالف است. اینجا باید بین خواستهها و رفتارهای زوجین تعادل برقرار کرد.
باید بدانند با خانواده خود و همسرشان چگونه رفتار کنند تا ضمن احترام گذاشتن به افراد مختلف خانوادهها، در عین حال مهارتهای زندگی مانند خشم، عزت نفس و نه گفتن را بیاموزند. چون زوجینی که به ویژه تازه ازدواج کردهاند، جواناند و همه توقع احترام از آنان را دارند،
ممکن است در انجام وظایف خود و رفتار با دیگران دچار نقص و کوتاهی شوند، در حالی که باید همه برنامهها و همه روابط خود را با زندگی خانوادگی خود تنظیم کنند.
مشکل شایع سوم؟
مشکل سوم هم مشکل اقتصادی است.
یعنی فقر و بیپولی؟ نه اصلا. مشکل اقتصادی حتی گریبان خانوادههای مرفه و متوسط را هم میگیرد. منظور از مشکل اقتصادی یعنی تفاهم نداشتن در برنامهریزی اقتصادی؛ مثلا خانمها ممکن است به علت اینکه به اصطلاح دستشان در خرج نیست،
فشار مالی زیادی بر همسرشان وارد کنند و از طرفی به دلیل نبود امکانات مالی فوری به ویژه برای فوق برنامهها اختلاف بین زوجین ظهور مییابد یا شعلهور میشود. یا اینکه خانم بخواهد کاری بیرون از خانه داشته باشد و همسر او مخالفت میکند. در حقیقت استقلال مالی خانمها ممکن است برایشان دردسرساز شود و برخی از آقایان موافق این موضوع نباشند.
یکی از مشکلات اقتصادی به ویژه در زمینه اشتغال زنان، نداشتن توانایی در زمینه مدیریت زمان است یعنی خانمهای شاغل نمیتوانند زمان را مدیریت کنند و در نتیجه نمیتوانند وظایف همسری و مادری را به خوبی انجام دهند.
همچنین برخی خانمها به رغم اشتغال و درآمد، نمیتوانند مدیریت مالی خوبی داشته باشند و از طرفی اموال و داراییهای شخصی خود را برای خود نگه میدارند و به داخل خانواده نمیآورند.
راه حل این است که من باید به ما تبدیل شود. منیت ماست که موجب بروز مشکل و جدایی زوجین از یکدیگر و افراد دیگر خانواده میشود.
آیا درباره روابط زناشویی، مشاوره پس از ازدواج، اقدامی میکند؟
بله، دقیقا. با توجه به اینکه یکی از معضلات مهم زوجین، اختلال در روابط زناشویی است و با توجه به اینکه جایی در جامعه برای ارایه اطلاعات مفید و دقیق و علمی و معتبر در این زمینه وجود ندارد،مشاوره برای تنظیم روابط زناشویی و ارایه اطلاعات مناسب جنسی به زوجین، از اهمیت زیادی برخوردار است البته باید رعایت شأن و تشابه یا تفاوت فرهنگی زوجین یا شرم و حیایی که افراد دارند صورت گیرد اما این موضوع در کل سبب میشود تا از مجاری غیررسمی و غیرعلمی اطلاعات مهم روابط زناشویی، وارد باورهای زوجین نشود.
چرا این مشکلات، برای بعضی زوجین به وجود میآید و برای برخی دیگر به این صورت نیست؟
ببینید، همانطور که قبلا هم اشاره کردم، برمیگردد به شیوه نگرش افراد به یک موضوع مشترک. گاهی اوقات نگرش زوجین به یک موضوع از اساس اشتباه است. خوب باید به این افراد مشاوره و راه درست نشان داده شود.اما گاهی اوقات نگرش فرد به یک موضوع با همسرش متفاوت است. در اینجا حتما باید مشاوره پیش از ازدواج صورت گیرد و پس از ازدواج باید در پی راهکاری باشیم تا به کمک خودشان این مشکل را تعدیل کنیم یا نظرهایشان را به هم نزدیک کنیم. اینجا است که مشاوره پس از ازدواج به استحکام خانواده کمک میکند.
مشکلی که زیاد پیش میآید
طی تجربیات بدست آمده درجلسات مشاوره زوجین ، زیاد پیش آمده که خانمی میآید نزد مشاور (حالا یا تنها یا با همسرش) و گله میکند که همسرش طی 10 یا 15 یا 20 سال، یک بار هم برای او کادو نخریده است!شوهر این خانم میگوید: «آخر، همسر من خودش شاغل است و شاید توان مالیاش از من هم بهتر است، دیگر چه کادویی، چه هدیهای؟ او میتواند برای خودش، بهترش را تهیه کند.» در همان حال شوهر گله میکند که همسرش این موضوع را به خانواده خودش هم گفته و حالا آنها هم او را مواخذه و سرزنش میکنند که چرا توجهی به دخترشان نمیکند.
اینجا همه سه مشکلی که خدمتتان گفتم، وجود دارد. درست است که خانمهای شاغل به اصطلاح دستشان در جیب خودشان است و هر کدام بر اساس شغلشان در حدود متفاوتی، استقلال مالی دارند اما آقایان باید بدانند که زن، موجودی عاطفی است و نیاز به توجه و محبت دارد.
گاهگاهی، هدیه خریدن برای همسرشان، به خاطر وابستگی مادی نیست بلکه بهانهای است برای توجه و محبت آقایان به همسرشان. این موضوع، کمتر در خانوادهها به پسران آموزش داده میشود.
هنوز بسیاری از مردانی که متاهل هستند وابستگی بیشتری به خواهر و مادر خود دارند تا همسرشان و احساس میکنند اگر این کارها را انجام دهند، غرور و متانتشان کم یا شکننده میشود، یا سبک میشوند یا این کارها لوسبازی است.
در حالی که برای دوام زندگی لازم است. از طرفی خانم خانه کار اشتباهی کرد و این موضوع را به خانواده خود گفت. این همان مشکل همسران در تنظیم روابطشان با خانواده خود یا همسرشان است.
اصلا لزومی ندارد که این موضوعات جزیی به بیرون از محیط خانه درز کند و قرار بر این نیست که اجازه دهیم خانواده ما همسرمان را سرزنش و مواخذه کنند البته در نهایت احترام میتوانیم افراد پیرامونمان، دور و نزدیک، درجه یک یا وابستگان دورتر را توجیه کنیم که حدودشان در معاشرتها تا کجاست.
از طرفی آقایان باید بدانند، این باور که چون همسرشان کار میکند و استقلال مالی دارد، ممکن است غرور آنها شکسته شود، کاملا نادرست است البته به شرطی که خانمها هم نگرش درستی به شغل و نقش آنها در برآورده کردن نیاز مالی خانواده داشته باشند.
نباید این موضوع سبب شود که پول و امکانات شغلیشان، مایه منتگذاری به شوهرشان شود و روابط زناشویی قانونی و شرعی و عرفی، تحتالشعاع قرار گیرد.
نتیجه گیری
اینها نمونهای بسیار جزیی از کارهای بسیار انبوهی است که در مشاورههای پس از ازدواج برای اصلاح نگرش زوجین، آموزش مهارتهای زندگی و رفع سوءتفاهمها و اختلاف سلیقهها به کار گرفته میشود تا کیفیت زندگی مشترک افزایش یابد البته هستند آدمهایی که نه نگرش درستی دارند و نه مشاوره میکنند.خوب آنها میسوزند و میسازند و فرزندانی تربیت میکنند بدون مهارت زندگی و شاید هم دچار ناهنجاریهای رفتاری که آنان نیز در زندگی مشترک خود ممکن است دچار مشکل شوند.