سبزه همان وگل و صحرا همان شاعر : امير خسرو دهلوي باغ همان سايه همان جا همان سبزه همان وگل و صحرا همان دردل من شاهد زيبا همان گرد چمن شاهد زيبا بسي است باغ من آنست و تماشا همان در چمني هر کس و من بردرش باغ من آنست و تماشا همان در چمني هر کس و من بر درش عشق همانست و تمنا همان نام نماند از دل و جان و هنوز عشق همانست و تمنا همان نام نماند ازدل و جان و هنوز سوختگي دل شيدا همان چشم مرا سيل ز دريا گذشت خار همان باشد و خرما همان قهر...