اي آرزوي دل شکسته شاعر : امير خسرو دهلوي ما در تو دل شکسته بسته اي آرزوي دل شکسته از ننگ چات باز رشته بس دل که به دولت فراقت يک خرما را هزار هسته مجروح لبت بسي است کس ديد برخاسته و به جان نشسته سروت چو براي جان ماخاست که را بيني کمر شکسته اندوه من ار نهند بر کوه شمشير چرا زني دو دسته بر خسرو غمزهيي تمامست بشناختيم بدين بهانه تيرم زني و خوشم که باري