آمد بهار و سرو برآراست قامتي

آمد بهار و سرو برآراست قامتي شاعر : امير خسرو دهلوي گل بر کشيد بهر طرب را علامتي آمد بهار و سرو برآراست قامتي گردان چو باد گرد برآن سرو قامتي گرديده باد بر سرآن سرو جان من من نيم شب شوم به قد يار قامتي قد قامت الصلوه موذن زند به صبح چون نيستش ز کردن خونها ندامتي هم خون عشقان گنهش را شفيع باد داني که مست را نبود استقامتي اي پند گوي در گذر از پند بي‌دلان مي ده که لاله گون شده از باده روخ ساقي بيا که موسم عيشست و موي تا بشکند جمال تو...
شنبه، 28 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آمد بهار و سرو برآراست قامتي
آمد بهار و سرو برآراست قامتي
آمد بهار و سرو برآراست قامتي

شاعر : امير خسرو دهلوي

گل بر کشيد بهر طرب را علامتيآمد بهار و سرو برآراست قامتي
گردان چو باد گرد برآن سرو قامتيگرديده باد بر سرآن سرو جان من
من نيم شب شوم به قد يار قامتيقد قامت الصلوه موذن زند به صبح
چون نيستش ز کردن خونها ندامتيهم خون عشقان گنهش را شفيع باد
داني که مست را نبود استقامتياي پند گوي در گذر از پند بي‌دلان
مي ده که لاله گون شده از باده روخساقي بيا که موسم عيشست و موي
تا بشکند جمال تو به آزرم و هررخ برفروز و زلف مسلسل گره بزن
اي رويت آفتاب و لبت ش و ک ورمه را به روي خوب تو نسبت کجا رسد
برش و ک و ر چو کشيدي تو رخ وطشکر شد از خجالت لعل تو آب ور
کردند عاشقان تو تررو و وحخط معنبر تو چود و قمر گرفت
اي روح عقل مثل تو ناديده ب و تروح مجسمي تو نه عقل مصوري
از شرم کار خانه‌ي صد ساله ط و يبنگر چو ديد پيش رخ و قامت توکرد
تا باغ روح را دهم آبي ز م ويطي کن حديث دور زمان جام مي بيار
بگشا به مدح خسروا فاق ل و بمي خور مخور غم دل و دين خسروا دگر


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط