گويندهي حکايت آن چنان کرد شاعر : امير خسرو دهلوي کان خسته چو باد پدر روان کرد گويندهي حکايت آن چنان کرد نزديک به مرگ و از خرد دور آمد به سراي خويش رنجور بگسست ز درد بندش از بند مادر چو بديد حال فرزند تر کرد به گريه پيکرش را بوسيد، چو مادران، سرش را گاه از مژه دوخت چاک دامانش گه جامه دريد بهر سامانش پس جامهي پاره بر کشيدش گريان نفسي به سر کشيدش از مشک و گلاب باز شستش شست از نم ديدگان نخستش آراست به جبه و عمامه وانگاه تنش...