اي جهان را به حضرت تو نياز شاعر : انوري در جاه تو تا قيامت باز اي جهان را به حضرت تو نياز خدمت او فريضه شد چو نماز درگهت قبلهاي که در که و مه آشتي داده کبک را با باز گره ابروي سياست تو ايمني داده آز را ز نياز نظر رحمت و رعايت تو فتنه در خواب کرده پاي دراز در زواياي سايهي عدلت مرگ حيران ز دهر گردد باز گر جهان را بود ز حزم تو سد در شب تا ابد کنند فراز ور فلک را بود ز راي تو مهر آسمان را درو محال مجاز آن حقيقت کمال تست که نيست...