بود در دل چنان، که اين دفتر شاعر : جامي نبود از نصف اولين کمتر بود در دل چنان، که اين دفتر چون بدين جا رسيد سر بشکست ليک خامه از جنبش پيوست سازدم گزلک عزيمت تيز، چرخ اگر باز بگذرد ز ستيز برسانم به مقطع، اين نامه دهم از سر، تراش آن خامه اينقدر هم که گفته شد کافيست ورنه آن را که خاطر صافيست ختم شد، والسلام والاکرام! هم برين حرف، اين خجسته کلام