جامي! از شعر و شاعري بازآي!

جامي! از شعر و شاعري بازآي! شاعر : جامي با خموشي ز شعر دمساز آي! جامي! از شعر و شاعري بازآي! بهر آن شعر، مو شکافتن است شعر، شعر خيال بافتن است شعرگويي و شعربافي چند؟ به عبث، شغل مو شکافي چند؟ کار هر کس به قدر همت اوست هست همت چو مغز و کار چو پوست راي دانا وراي اين سخن است نه، چه گفتم؟ چه جاي اين سخن است؟ کارگر را در او چه تهمت و ننگ؟ کار، فرخنده گشته از فرهنگ در همه کار ارجمند بود همت مرد چون بلند بود در دو عالم بود نشانه‌ي خير...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جامي! از شعر و شاعري بازآي!
جامي! از شعر و شاعري بازآي!
جامي! از شعر و شاعري بازآي!

شاعر : جامي

با خموشي ز شعر دمساز آي!جامي! از شعر و شاعري بازآي!
بهر آن شعر، مو شکافتن استشعر، شعر خيال بافتن است
شعرگويي و شعربافي چند؟به عبث، شغل مو شکافي چند؟
کار هر کس به قدر همت اوستهست همت چو مغز و کار چو پوست
راي دانا وراي اين سخن استنه، چه گفتم؟ چه جاي اين سخن است؟
کارگر را در او چه تهمت و ننگ؟کار، فرخنده گشته از فرهنگ
در همه کار ارجمند بودهمت مرد چون بلند بود
در دو عالم بود نشانه‌ي خيرکار کيد ز کارخانه‌ي خير
خرده‌دان را بود نگونساريمدح دونان به نغز گفتاري
زآنکه آخر فناپذير بودهمه ملک جهان، حقير بود
مي‌کنم از زبان حال، خروشبا دهاني ز قيل و قال خموش
بلکه اهل خرد به آن گرودآن خروشي که گوش جان شنود
لله‌الحمد والعلي والجودبر همين نکته ختم شد مقصود


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما