زليخا کرد بعد از ره‌نشيني

زليخا کرد بعد از ره‌نشيني شاعر : جامي هواي دولت ديدار بيني زليخا کرد بعد از ره‌نشيني که عمري در پرستش کاري‌اش بود شبي سر پيش آن بت بر زمين سود سر من در عبادت پايمالت! بگفت: «اي قبله‌ي جانم جمالت! برون شد گوهر بينش ز دستم تو را عمري‌ست کز جان مي‌پرستم به چشمم بازده‌ي بينايي‌ام را! به چشم خود ببين رسوايي‌ام را! بده چشمي که رويش بينم از دور! ز يوسف چند باشم مانده مهجور؟ صهيل ابلق يوسف بر آمد چو شاه خور به تخت خاور آمد گرفت از راه...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زليخا کرد بعد از ره‌نشيني
زليخا کرد بعد از ره‌نشيني
زليخا کرد بعد از ره‌نشيني

شاعر : جامي

هواي دولت ديدار بينيزليخا کرد بعد از ره‌نشيني
که عمري در پرستش کاري‌اش بودشبي سر پيش آن بت بر زمين سود
سر من در عبادت پايمالت!بگفت: «اي قبله‌ي جانم جمالت!
برون شد گوهر بينش ز دستمتو را عمري‌ست کز جان مي‌پرستم
به چشمم بازده‌ي بينايي‌ام را!به چشم خود ببين رسوايي‌ام را!
بده چشمي که رويش بينم از دور!ز يوسف چند باشم مانده مهجور؟
صهيل ابلق يوسف بر آمدچو شاه خور به تخت خاور آمد
گرفت از راه يوسف تنگناييبرون آمد زليخا چون گدايي
ز دل ناله، ز جان فرياد برداشتبه رسم دادخواهان داد برداشت
به حالي شد که او را کس مبيناد!کس از غوغا، به حال او نيفتاد
ز آه آتش فشان مي‌کرد و مي‌رفتز درد دل فغان مي‌کرد و مي‌رفت
دو صد شعله به يک مشت ني آوردبه محنت خانه‌ي خود چون پي آورد
زبان بگشاد تسکين الم رابه پيش آورد آن سنگين صنم را
به هر راهي که باشم سنگ راهم!که اي سنگ سبوي عز و جاهم!
به سنگي گوهر قدرت شکستنتو سنگي، خواهم از ننگ تو رستن!
خليل آسا شکست‌اش پاره پارهبگفت اين، پس به زخم سنگ خاره
به آب چشم و خون دل وضو ساختز شغل بت‌شکستن چون بپرداخت
به درگاه خداي پاک ناليد:تضرع کرد و رو بر خاک ماليد
به آن بر خود جفا کردم، خدايا!،«اگر رو بر بت آوردم، خدايا!
خطا کردم، خطاي من بيامرز!به لطف خود جفاي من بيامرز!
به من ده باز! آنچ از من ستاندي!چو آن گرد خطا از من فشاندي،
گرفت افغان‌کنان بازش سرراهچو برگشت از ره، آن بر مصريان شاه
ز ذل و عجز کردش سرفکنده!که: «پاکا، آنکه شه را ساخت بنده!
نهاد از عز و جاه خسروي تاج!»به فرق بنده‌ي مسکين محتاج،
برفت از هيبت آن هوش يوسفچو جا کرد اين سخن در گوش يوسف
که برد از جان من تاب و توان رابه حاجب گفت کاين تسبيح‌خوان را،
به جولانگاه اخلاص من آور!به خلوت‌خانه‌ي خاص من آور!
وز اين ادبار و اقبالش بپرسمکه تا يک شمه از حالش بپرسم
عجب ماندم، که تاثيري عجب کردکز آن تسبيح چون شور و شغب کرد
کلامش را کي اين تاثير باشد؟گرش دردي نه دامنگير باشد،
به خلوتگاه خود بنشست يوسف،ز غوغاي سپه چون رست يوسف
به خوي نيک در عالم فسانه!درآمد حاجب از در، کاي يگانه!
که در ره مرکبت را شد عنانگيرستاده بر در اينک آن زن پير
اگر دردي‌ش هست آن را دوا کن!»بگفتا: «حاجت او را روا کن!
که با من باز گويد حاجت خويش»بگفت: «او نيست ز آن سان کوته‌انديش
حجاب از حال خود، هم خود گشايد»بگفتا: «رخصت‌اش ده! تا درآيد
درآمد شادمان در خلوت خاصچو رخصت يافت، همچون ذره رقاص
دهان پرخنده يوسف را دعا گفتچو گل خندان شد و چون غنچه بشکفت
ز وي نام و نشان وي طلب کردز بس خنديدنش يوسف عجب کرد
تو را از جمله عالم برگزيدمبگفت: «آنم که چون روي تو ديدم
بدين پيري که مي‌بيني رسيدمجواني در غمت بر باد دادم
مرا يک بارگي کردي فراموش»گرفتي شاهد ملک اندر آغوش
ترحم کرد و بر وي زار بگريستچو يوسف زين سخن دانست کو کيست
چرا حالت بدين‌سان در وبال است؟»بگفتا: «اي زليخا! اين چه حال است؟
فتاد از پا زليخا، بي‌زليخاچو يوسف گفت با وي «اي زليخا!»
برفت از لذت آوازش از هوششراب بيخودي زد از دلش جوش
حکايت کرد يوسف با وي آغازچو باز از بيخودي آمد به خود باز
بگفت: «از دست شد دور از وصالت!»بگفتا: «کو جواني و جمالت؟»
بگفت: «از بار هجر جانگدازت!»بگفتا: «خم چرا شد سرو نازت؟»
بگفت: «از بس که بي‌تو غرق خون است!»بگفتا: «چشم تو بي‌نور چون است؟»
به فرق آن تاج و ديهيمي که بودت؟»بگفتا: «کو زر و سيمي که بودت؟
ز وصفت بر سر من گوهر افشاندبگفت: «از حسن تو هر کس سخن راند
به گوهر پاشي‌اش پاداش کردمسر و زر را نثار پاش کردم
کنون دل گنج عشق، اينم که هستم!»نماند از سيم و زر چيزي به دستم
ضمان حاجت تو کيست امروز؟»بگفتا: «حاجت تو چيست امروز؟
نخواهم جز تو حاجت را ضمانيبگفت: «از حاجت‌ام آزرده جاني
به شرح آن گشايم از زبان، بنداگر ضامن شوي آن را به سوگند
غم و درد دگر بر خود پسندم»وگر ني، لب ز شرح آن ببندم
به آن معمار ارکان نبوت،«قسم گفتا: به آن کان فتوت
لباس حلت از يزدان رسيدش،کز آتش لاله و ريحان دميدش
روا سازم به زودي، گر توانم!»که هر حاجت که امروز از تو دانم
بدان گونه که خود ديدي و دانيبگفت: «اول جمال است و جواني
گلي از باغ رخسار تو چينم»دگر چشمي که ديدار تو بينم
روان کرد از دو لب آب بقا رابجنبانيد لب، يوسف دعا را
رخش را خلعت فرخندگي دادجمال مرده‌اش را زندگي داد
وز آن شد تازه، گلزار شبابشبه جوي رفته باز آورد آبش
درآمد در سواد نرگسش نورسپيدي شد ز مشکين مهره‌اش دور
شکنج از نقره‌ي خامش برون رفتخم از سرو گل‌اندامش برون رفت
ز عهد پيشتر هم بيشتر شدجمالش را سر و کاري دگر شد
مراد ديگرت گر هست، برگوي!»دگر ره يوسف‌اش گفت: «اين نکوخوي!
که در خلوتگه وصلت نشينم«مرادي نيست گفتا: غير ازينم،
به شب رو بر کف پاي تو باشمبه روز اندر تماشاي تو باشم
شکر چينم ز لعل نوشخندتفتم در سايه‌ي سرو بلندت
به کام خويش بينم کار خود را»نهم مرهم دل افگار خود را
زماني سر به پيش افکند خاموشچو يوسف اين تمنا کرد از او گوش
جواب او نه «ني» گفت و نه «آري»نظر بر غيب، بودش انتظاري
که آواز پر جبريل برخاستميان خواست حيران بود و ناخواست
سلامت مي‌رساند ايزد پاکپيام آورد کاي شاه شرفناک!
به تو عرض نيازش را شنيديم،که ما عجز زليخا را چو ديديم
به تو بالاي عرشش عقد بستيمدلش از تيغ نوميدي نخستيم
که بگشايد به آن از کار او بندتو هم عقدي‌ش کن جاويد پيوند!
شود زاينده ز آن عقدت گهرها»ز عين عاطفت يابي نظرها


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
رستوران و کافه نزدیک هتل لیلیوم کیش
رستوران و کافه نزدیک هتل لیلیوم کیش
فراخوان شصت و سومین سال جایزه (نخبگانی) سال 1404
فراخوان شصت و سومین سال جایزه (نخبگانی) سال 1404
حمله هوایی ارتش اسرائیل به یک خودرو در غزه
play_arrow
حمله هوایی ارتش اسرائیل به یک خودرو در غزه
رهبر انقلاب: روزی بخواهیم اقدام بکنیم احتیاجی به نیروی نیابتی نداریم
play_arrow
رهبر انقلاب: روزی بخواهیم اقدام بکنیم احتیاجی به نیروی نیابتی نداریم
رهبر انقلاب: فردای منطقه به لطف الهی از امروز بهتر خواهد بود
play_arrow
رهبر انقلاب: فردای منطقه به لطف الهی از امروز بهتر خواهد بود
نقشه شوم آمریکا برای جهان به روایت رهبر انقلاب
play_arrow
نقشه شوم آمریکا برای جهان به روایت رهبر انقلاب
پزشکیان: حضور زنان در آینده کشور مؤثر تر از من است که اینجا ایستاده‌ام
play_arrow
پزشکیان: حضور زنان در آینده کشور مؤثر تر از من است که اینجا ایستاده‌ام
اهدای جوایز به زنان موفق در مراسم آیین تجلیل از مقام زن
play_arrow
اهدای جوایز به زنان موفق در مراسم آیین تجلیل از مقام زن
رهبر انقلاب: مداحی یک رسانه تمام عیار است
play_arrow
رهبر انقلاب: مداحی یک رسانه تمام عیار است
رهبر انقلاب: مهم‌ترین کار حضرت زهرا(س) تبیین بود
play_arrow
رهبر انقلاب: مهم‌ترین کار حضرت زهرا(س) تبیین بود
سرود جمعی با اجرای نوشه‌ور در حسینیه امام خمینی(ره)
play_arrow
سرود جمعی با اجرای نوشه‌ور در حسینیه امام خمینی(ره)
مدیحه سرایی احمد واعظی در محضر رهبر انقلاب
play_arrow
مدیحه سرایی احمد واعظی در محضر رهبر انقلاب
مداحی اتابک عبداللهی به زبان آذری در حسینیه امام خمینی
play_arrow
مداحی اتابک عبداللهی به زبان آذری در حسینیه امام خمینی
مداحی مهدی ترکاشوند به زبان لری در محضر رهبر انقلاب
play_arrow
مداحی مهدی ترکاشوند به زبان لری در محضر رهبر انقلاب
خطر تخریب یکی از بزرگترین مساجد دوران قاجار
play_arrow
خطر تخریب یکی از بزرگترین مساجد دوران قاجار