دل را ز دم تو دام روزي است شاعر : خاقاني وز صاف تو درد خام روزي است دل را ز دم تو دام روزي است از دور خيال جام روزي است از ساقي مجلس تو ما را از جرعهي ناتمام روزي است جان خاک تو شد که خاک را هم اما ز قضاش دام روزي است مرغي است دلم بلندپرواز تا خود ز توام چه کام روزي است ناکام شدم به کام دشمن بر خاک درت مقام روزي است زان پاي بر آتشم که دل را تا زين دو مرا کدام روزي است ماندم به شمار هجر و وصلت الحق غم تو حرام روزي است فتواست...