اي که رحمت مينيايد بر منت شاعر : سعدي آفرين بر جان و رحمت بر تنت اي که رحمت مينيايد بر منت يا سخن يا آمدن يا رفتنت قامتت گويم که دلبندست و خوب کاندرآيد بامداد از روزنت شرمش از روي تو بايد آفتاب خود حکايت ميکند پيراهنت حسن اندامت نميگويم به شرح رحمتي کن بر گداي خرمنت اي که سر تا پايت از گل خرمنست سيرتي چون صورت مستحسنت ماه رويا مهرباني پيشه کن تا طوافي ميکنم پيرامنت اي جمال کعبه رويي باز کن تا نگيرم در قيامت دامنت دست...