ما به روي دوستان از بوستان آسودهايم شاعر : سعدي گر بهار آيد و گر باد خزان آسودهايم ما به روي دوستان از بوستان آسودهايم سرو اگر هرگز نباشد در جهان آسودهايم سروبالايي که مقصودست اگر حاصل شود ما به خلوت با تو اي آرام جان آسودهايم گر به صحرا ديگران از بهر عشرت ميروند گر تو با ما خوش درآيي ما از آن آسودهايم هر چه از دنيا و عقبي راحت و آسايشست ور گل افشان ميکند در بوستان آسودهايم برق نوروزي گر آتش ميزند در شاخسار ديگري را ده که ما با...