چنان خوب رويي بدان دلربايي شاعر : سعدي دريغت نيايد به هر کس نمايي چنان خوب رويي بدان دلربايي که در پرده باشي و بيرون نيايي مرا مصلحت نيست ليکن همان به چو ديدم مرا فتنه تو بيوفايي وفا را به عهد تو دشمن گرفتم که افتاد با تو مرا آشنايي چنين دور از خويش و بيگانه گشتم ز ديده برون کردمي روشنايي اگر نه اميد وصال تو بودي کسي ديد خود عيد بيروستايي نيايد تو را هيچ غم بيدل من چه باشد اگر يک شبي پيشم آيي؟ من و غم ازين پس که دور از رخ تو ...