يکي را پسر گم شد از راحله

يکي را پسر گم شد از راحله شاعر : سعدي شبانگه بگرديد در قافله يکي را پسر گم شد از راحله به تاريکي آن روشنايي بيافت ز هر خيمه پرسيد وهر سو شتافت شنيدم که مي‌گفت با ساروان چو آمد بر مردم کاروان هر آن کس که پيش آمدم گفتم اوست نداني که چون راه بردم به دوست! که باشد که روزي به مردي رسند از آن اهل دل در پي هرکسند کشند از براي گلي خارها برند از براي دلي بارها
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
يکي را پسر گم شد از راحله
يکي را پسر گم شد از راحله
يکي را پسر گم شد از راحله

شاعر : سعدي

شبانگه بگرديد در قافلهيکي را پسر گم شد از راحله
به تاريکي آن روشنايي بيافتز هر خيمه پرسيد وهر سو شتافت
شنيدم که مي‌گفت با ساروانچو آمد بر مردم کاروان
هر آن کس که پيش آمدم گفتم اوستنداني که چون راه بردم به دوست!
که باشد که روزي به مردي رسنداز آن اهل دل در پي هرکسند
کشند از براي گلي خارهابرند از براي دلي بارها


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط