شنيدم که لقمان سيهفام بود شاعر : سعدي نه تنپرور و نازک اندام بود شنيدم که لقمان سيهفام بود زبون ديد و در کار گل داشتش يکي بندهي خويش پنداشتش به سالي سرايي ز بهرش بساخت جفا ديد و با جور و قهرش بساخت ز لقمانش آمد نهيبي فراز چو پيش آمدش بندهي رفته باز بخنديد لقمان که پوزش چه سود؟ به پايش در افتاد و پوزش نمود به يک ساعت از دل بدر چون کنم؟ به سالي ز جورت جگر خون کنم که سود تو ما را زياني نکرد ولي هم ببخشايم اي نيکمرد مرا حکمت...