گنده پيريست تيره روي جهان شاعر : سنايي غزنوي خرد ما بدو نظر کردست گنده پيريست تيره روي جهان کان سياهي سپيد برکردست به سپيدي رخانش غره مشو خانهي خويش مرد را بندست قدر مردم سفر پديد آرد کس نداند که قيمتش چندست چون به سنگ اندرون بود گوهر دست وزارت در آن بلند مقامست عرش مقاما زر کن کعبهي جاهت شاه فلک اوج خويش را که کدامست کز شرف او به روز بار نداند آن تو کري نه سخن باريکست آن تو کوري نه جهان تاريکست روي ديوار و سرت نزديکست ...