عشق سيمرغ است، کورا دام نيست
عشق سيمرغ است، کورا دام نيست
شاعر : فخرالدين عراقي
در دو عالم زو نشان و نام نيست عشق سيمرغ است، کورا دام نيست کاندر آن صحرا نشان گام نيست پي به کوي او همانا کس نبرد جز لب او کس رحيق آشام نيست در بهشت وصل جانافزاي او گرچه عالم خود برون از جام نيست جمله عالم جرعه چين جام اوست سر به سر عالم شود ناکام، نيست ناگه ار رخ گر براندازد نقاب گرچه آنجا کوست صبح و شام نيست صبح و شامم طره و رخسار اوست نزد او ما را جزين پيغام نيست: اي صبا، گر بگذري در کوي او بي تو ما را يک نفس آرام نيست کاي دلارامي که جان ما تويي جز لبت ما را مراد و کام نيست هرکسي را هست کامي در جهان ميبرد، معشوق ما را نام نيست هر کسي را نام معشوقي که هست نقل ما جز شکر و بادام نيست تا لب و چشم تو ما را مست کرد کار ما جز با کمند و دام نيست تا دل ما در سر زلف تو شد دوستي چون توست دشمن کام نيست نيک بختي را که در هر دو جهان گر چه او در خورد اين انعام نيست با عراقي دوستي آغاز کن