جان ما را در کف غوغا نهاد | | عشق شوقي در نهاد ما نهاد |
در سرا و شهر ما چون پا نهاد | | فتنهاي انگيخت، شوري درفکند |
شور و غوغا کرد و رخت آنجا نهاد | | جاي خالي يافت از غوغا و شور |
نام ما ديوانه و رسوا نهاد | | نام و ننگ ما همه بر باد داد |
جان ما بر آتش سودا نهاد | | چون عراقي را، درين ره، خام يافت |