دل در گره زلف تو بستيم دگربار

دل در گره زلف تو بستيم دگربار شاعر : فخرالدين عراقي در دام سر زلف تو شستيم دگربار دل در گره زلف تو بستيم دگربار وز جام مي لعل تو مستيم دگربار از نرگس مخمور تو مخمور بمانديم...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دل در گره زلف تو بستيم دگربار
دل در گره زلف تو بستيم دگربار
دل در گره زلف تو بستيم دگربار

شاعر : فخرالدين عراقي

در دام سر زلف تو شستيم دگرباردل در گره زلف تو بستيم دگربار
وز جام مي لعل تو مستيم دگرباراز نرگس مخمور تو مخمور بمانديم
صد توبه به يک جرعه شکستيم دگرباراز باده‌ي عشق تو يکي جرعه چشيديم
هيهات! که خورشيد پرستيم دگربارما قبله‌ي خود روي چو خورشيد تو کرديم
جوياي سر زلف چو شستيم دگرباردل در گره زلف تو بستيم و برآنيم
هم با سر زلف تو فرستيم دگربارکان جان که نسيم سر زلف تو به ما داد
با تو دمکي خوش بنشستيم دگرباراز پيشگه وصل چو برخاست عراقي


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما