آب حيوان است، آن لب، يا شکر؟ شاعر : فخرالدين عراقي يا سرشته آب حيوان با شکر؟ آب حيوان است، آن لب، يا شکر؟ آب حيوان پيش آن لب يا شکر؟ ني خطا گفتم: کجا لذت دهد کس نخواند جان شيرين را شکر کس نگويد نوش جانها را نبات کوثر و تسنيم جان افزا شکر لعل تو شکر توان گفت، ار بود نيست يار لعل تو تنها شکر قوت جان است و حيات جاودان وي خجل زان لعل شکرخا شکر اي به رشک از لعل تو آب حيات خود نجستي از لب عذرا شکر وامق ار ديدي لب شيرين تو ميگدازد...