ساقي، ز شکر خنده شراب طرب انگيز

ساقي، ز شکر خنده شراب طرب انگيز شاعر : فخرالدين عراقي در ده، که به جان آمدم از توبه و پرهيز ساقي، ز شکر خنده شراب طرب انگيز وز لعل شکربار مي و نقل فرو ريز در بزم ز رخسار دو صد شمع برافروز هر دم ز کرشمه شر و شوري دگر انگيز هر ساعتي از غمزه فريبي دگر آغاز او را به سر زلف نگونسار درآويز آن دل که به رخسار تو دزديده نظر کرد قيدش کن و بسپار بدان غمزه‌ي خونريز و آن جام که به دام سر زلف تو درافتاد از خانه برون آ، بنشان شور شغب خيز در شهر ز عشق...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ساقي، ز شکر خنده شراب طرب انگيز
ساقي، ز شکر خنده شراب طرب انگيز
ساقي، ز شکر خنده شراب طرب انگيز

شاعر : فخرالدين عراقي

در ده، که به جان آمدم از توبه و پرهيزساقي، ز شکر خنده شراب طرب انگيز
وز لعل شکربار مي و نقل فرو ريزدر بزم ز رخسار دو صد شمع برافروز
هر دم ز کرشمه شر و شوري دگر انگيزهر ساعتي از غمزه فريبي دگر آغاز
او را به سر زلف نگونسار درآويزآن دل که به رخسار تو دزديده نظر کرد
قيدش کن و بسپار بدان غمزه‌ي خونريزو آن جام که به دام سر زلف تو درافتاد
از خانه برون آ، بنشان شور شغب خيزدر شهر ز عشق تو بسي فتنه و غوغاست
کي توبه کنم از مي ناب طرب انگيز؟چون طينت من از مي مهر تو سرشتند
بفريب دل اهل جهان ناگه و بگريز؟اي فتنه، که آموخت تو را کز رخ چون ماه
خاک در ميخانه به غربال فرو بيزخواهي که بيابي دل گم کرده، عراقي؟


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما