بتم از غمزه و ابرو، همه تير و کمان سازد شاعر : فخرالدين عراقي به غمزه خون دل ريزد به ابرو کار جان سازد بتم از غمزه و ابرو، همه تير و کمان سازد چرا مژگان کند ناوک چرا ابرو کمان سازد؟ چو در دام سر زلفش همه عالم گرفتار است چه شايد گفت با مستي که خود را ناتوان سازد؟ خرابي ها کند چشمش که نتوان کرد در عالم که چون جام طرب نوشد دو عالم جرعهدان سازد دل و جان همه عالم فداي لعل نوشينش لب او از شکر خنده شراب عاشقان سازد غلام آن نگارينم که از رخ مجلس افروزد...