اگر يکبار زلف يار از رخسار برخيزد شاعر : فخرالدين عراقي هزاران آه مشتاقان ز هر سو زار برخيزد اگر يکبار زلف يار از رخسار برخيزد وگر زلفش برآشوبد ز جان زنهار برخيزد وگر غمزهاش کمين سازد دل از جان دست بفشاند چو عشقش روي بنمايد خرد ناچار برخيزد چو رويش پرده بگشايد که و صحرا به رقص آيد ز هر گوري دو صد بيدل ز بوي يار برخيزد صبا گر از سر زلفش به گورستان برد بويي هزاران عاشق از سقسين و از بلغار برخيزد نسيم زلفش ار ناگه به ترکستان گذر سازد ز کويش...