من مست مي عشقم هشيار نخواهم شد شاعر : فخرالدين عراقي وز خواب خوش مستي بيدار نخواهم شد من مست مي عشقم هشيار نخواهم شد تا روز قيامت هم هشيار نخواهم شد امروز چنان مستم از بادهي دوشينه در کوي جوانمردان عيار نخواهم شد تا هست ز نيک و بد در کيسهي من نقدي جز بر در ميخانه اين بار نخواهم شد آن رفت که ميرفتم در صومعه هر باري از رندي و قلاشي بيزار نخواهم شد از توبه و قرايي بيزار شدم، ليکن وز يار به هر زخمي افگار نخواهم شد از دوست به هر خشمي آزرده...