چون گلوگير است زخم عشق تو

چون گلوگير است زخم عشق تو شاعر : عطار من چگونه پيش زخمت دم زنم چون گلوگير است زخم عشق تو زخمي آيد راي از مرهم زنم کافرم گر پيش روي تو مرا تا قدم بر گنبد اعظم زنم مي‌روم در عشق هم‌بر با فريد بي تو دستي شاد چون برهم زنم دست مي ندهد که بي تو دم زنم تا دم درد تو با همدم زنم کو مرا در درد عشقش همدمي گر زنم دم بي تو نامحرم زنم ني که بي تو دم نيارم زد از آنک خوش نباشد گر نفس بي غم زنم از غم من چون تو خوشدل مي‌شوي تا دو عالم را به يک...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چون گلوگير است زخم عشق تو
چون گلوگير است زخم عشق تو
چون گلوگير است زخم عشق تو

شاعر : عطار

من چگونه پيش زخمت دم زنمچون گلوگير است زخم عشق تو
زخمي آيد راي از مرهم زنمکافرم گر پيش روي تو مرا
تا قدم بر گنبد اعظم زنممي‌روم در عشق هم‌بر با فريد
بي تو دستي شاد چون برهم زنمدست مي ندهد که بي تو دم زنم
تا دم درد تو با همدم زنمکو مرا در درد عشقش همدمي
گر زنم دم بي تو نامحرم زنمني که بي تو دم نيارم زد از آنک
خوش نباشد گر نفس بي غم زنماز غم من چون تو خوشدل مي‌شوي
تا دو عالم را به يک دم کم زنمبا تو بايد از دوعالم يک دمم
بانگ بر خيل بني آدم زنمگر ز دوري جاي بانگت بشنوم
بر سپاه جمله‌ي عالم زنمگر دهد يک مژه‌ي تو ياربم
تا برين فيروزه‌گون طارم زنمپيش لعلت سنگ برخواهم گرفت
پيشم آيد لاف جام جم زنمنفي تهمت را چو جام لعل تو
گرچه زخمت بر جگر محکم زنمگفته بودي دم مزن از زخم من


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط