چون گلوگير است زخم عشق تو شاعر : عطار من چگونه پيش زخمت دم زنم چون گلوگير است زخم عشق تو زخمي آيد راي از مرهم زنم کافرم گر پيش روي تو مرا تا قدم بر گنبد اعظم زنم ميروم در عشق همبر با فريد بي تو دستي شاد چون برهم زنم دست مي ندهد که بي تو دم زنم تا دم درد تو با همدم زنم کو مرا در درد عشقش همدمي گر زنم دم بي تو نامحرم زنم ني که بي تو دم نيارم زد از آنک خوش نباشد گر نفس بي غم زنم از غم من چون تو خوشدل ميشوي تا دو عالم را به يک...