اي نهان از ديده و در دل عيان

اي نهان از ديده و در دل عيان شاعر : عطار از جهان بيرون ولي در قعر جان اي نهان از ديده و در دل عيان خود تويي از هر دو بيرون جاودان هر کسي جان و جهان مي‌خواندت هم ز جان مي‌جويدت دايم جهان هم جهان در جانت مي‌جويد مدام نه که جاني، ليک چون گردي نهان تو جهاني، ليک چون آيي پديد چون نهان گردي چو جاويدي عيان چون پديد آيي چو پنهاني مدام هم نه ايني هم نه آن هم اين هم آن هم نهاني هم عياني هر دويي تن ز پيدايي تو جان بر ميان جان ز پنهاني تو در...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي نهان از ديده و در دل عيان
اي نهان از ديده و در دل عيان
اي نهان از ديده و در دل عيان

شاعر : عطار

از جهان بيرون ولي در قعر جاناي نهان از ديده و در دل عيان
خود تويي از هر دو بيرون جاودانهر کسي جان و جهان مي‌خواندت
هم ز جان مي‌جويدت دايم جهانهم جهان در جانت مي‌جويد مدام
نه که جاني، ليک چون گردي نهانتو جهاني، ليک چون آيي پديد
چون نهان گردي چو جاويدي عيانچون پديد آيي چو پنهاني مدام
هم نه ايني هم نه آن هم اين هم آنهم نهاني هم عياني هر دويي
تن ز پيدايي تو جان بر ميانجان ز پنهاني تو در داده تن
تن چو در جوش است چون يابد نشانجان چو بي چون است چون آيد به راه
زين دو وصفند اين دو جوهر در گمانچون ز تو جان نفي و تن اثبات يافت
قرب بي وصفيت يابند آن زمانهر دو گر بي‌وصف گردند آنگهي
مي‌روم بسته ميان بر سر دوانز اشتياق در وصلت چون قلم
جان‌فشانند اين طلب را جان‌فشانمن نيم تنها که ذرات دو کون
زان چه گويم چون نيايد در بيانآن چه جويم چون نيايد در طلب
پر زبانه گرددم حالي زبانبر زبانم چون بگردد نام وصل
او بگفت اسرار کو اسراردانشرح اين اسرار از عطار خواه


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.