دست نميدهد مرا بي تو نفس زدن دمي شاعر : عطار زانکه دمي که با توام قوت من است عالمي دست نميدهد مرا بي تو نفس زدن دمي کز سر صدق هر نفس با تو برآورد دمي صبح به يک نفس جهان روشن از آن همي کند بس که برآورد نفس پيش چو تو معظمي ني که دو کون محو شد در بر تو چو سايهاي عرش مجيد ذرهاي بحر محيط شبنمي از سر جهل هر کسي لاف زند ز قرب تو سايهي او چه پيش و پس ذره چه بيش و چه کمي چون بنشيند آفتاب از عظمت به سلطنت هر قدمي و احمدي هر نفسي و آدمي نقطهي...