عوارض رواني تصادف
نويسنده: دکتر محمدرضا خدايي، روانپزشک
اگر تصادف شديدي براي فرد رخ دهد يا شاهد صحنه تصادف اطرافيان و عزيزانش باشد، در ابتدا دچار واکنشهاي دفاعي ميشود؛ شوکه ميشود و با ناباوري ميگويد: «چرا بايد براي من و خانوادهام اين اتفاق بيفتد؟» يعني حادثه را انکار ميکند، تمرکزش را از دست ميدهد، نميتواند درست تصميم بگيرد، بهتزده ميشود و نميتواند واکنش نشان دهد.
بعد از مدتي با خشم و پرخاشگري، واکنش نشان ميدهد و ممکن است به ديگران و کساني که در اطرافش هستند، پرخاش کند. به همين خاطر، افرادي که هنگام تصادف وارد صحنه ميشوند تا به فرد حادثهديده دلداري بدهند يا موضوع را کارشناسي و مقصر را پيدا کنند، ممکن است مورد خشم و پرخاش قرار گيرند. بعد از مدتي، فرد کمکم موضوع را ميپذيرد و ممکن است دچار حالتهايي مانند افسردگي و درماندگي شود.
معمولا واکنشهاي مربوط به لحظههاي ابتدايي پس از تصادف ناخودآگاه است. بهتر است اطرافيان به جاي نصيحت کردن، گوش شنوايي داشته باشند و بگذارند فرد احساساتش را تخليه کند و احساسات منفي را در خودش نريزد. اطرافيان بايد اجازه دهند فرد درباره صحنه تصادف صحبت کند و واکنشهاي بحراني مانند احساس غم و عصبانيت را بروز دهد و با ديگران درد دل کند. اطرافيان هم بايد در صدد دلداري برآيند و اگر فرد در پي حادثه دچار ناتواني شده است، سعي کنند به او کمک کنند و پس از انتقال او به بيمارستان و مراکز درماني با اقدامات روانشناختي مداخله در بحران به فرد کمک کنند تا مبتلا به اختلالات روانشناختي نشود.
اگر بعد از مدتي فرد دچار چنين حالاتي شد، اقداماتي مانند شرکت در گروههاي همسان، بيرون ريختن احساسات منفي و درمانهاي دارويي لازم است. به طور کلي، ديدن صحنه تصادف يا حادث شدن آن ممکن است انواع و اقسام واکنشهاي رواني را در پي داشته باشد که اگر شدت حادثه کم باشد، اين اتفاقات زودگذر است و همه اين حالتها طي يک ماه برطرف ميشوند و اگر تصادف شديد باشد يا فرد داراي شخصيتي زودرنج و حساس باشد و حمايتهاي خانوادگي و اجتماعي هم کم باشد، ممکن است اين حالات در درازمدت باقي بمانند و بهصورت مزمن درآيند و فرد دچار اختلال استرس پس از حادثه شود. براي رفع اين مشکل، شناختدرماني، دارو درماني و گذر زمان لازم است. اگر تصادف خيلي شديد باشد، ممکن است فرد 3هفته تا يک ماه پس از حادثه دچار اختلال استرس پس از سانحه شود و بهصورت مکرر، صحنه تصادف جلوي چشمانش مرور شود. در اين صورت، فرد دچار حالاتي مانند زودرنجي، ترس، عصبانيت، گوش به زنگ بودن و از جا پريدن ميشود و اگر صحنهاي شبيه صحنه تصادف را ببيند يا مثلا صداي ترمز کشيدن را بشنود، صحنه تصادف برايش تداعي ميشود.
اختلال استرس پس از سانحه چند نشانه دارد که يکي، تداعي مجدد صحنه حادثه است؛ يعني فرد احساس ميکند اتفاق بعدي در حال تکرار است. ديگري، کابوسهاي صحنه تصادف است. بعدي، خودداري از هر نماد و نشانهاي از تصادف (مثلا ماشين و جاده) است که فرد هنگام مواجهه با آنها دچار ترس شديد، تپش قلب و استرس شديد ميشود. لازم است آموزشهاي لازم در اين زمينه ارايه شود و افراد بدانند که تصادف، جدا از عوارض جسمي، عوارض رواني هم دارد و فرد حادثهديده ممکن است به مداخلات روانشناختي نياز داشته باشد. در غيراين صورت، ممکن است احساسات منفي مانند ترس در فرد باقي بماند و در درازمدت تبديل به بيماري شود.
منبع:www.salamat.com
بعد از مدتي با خشم و پرخاشگري، واکنش نشان ميدهد و ممکن است به ديگران و کساني که در اطرافش هستند، پرخاش کند. به همين خاطر، افرادي که هنگام تصادف وارد صحنه ميشوند تا به فرد حادثهديده دلداري بدهند يا موضوع را کارشناسي و مقصر را پيدا کنند، ممکن است مورد خشم و پرخاش قرار گيرند. بعد از مدتي، فرد کمکم موضوع را ميپذيرد و ممکن است دچار حالتهايي مانند افسردگي و درماندگي شود.
معمولا واکنشهاي مربوط به لحظههاي ابتدايي پس از تصادف ناخودآگاه است. بهتر است اطرافيان به جاي نصيحت کردن، گوش شنوايي داشته باشند و بگذارند فرد احساساتش را تخليه کند و احساسات منفي را در خودش نريزد. اطرافيان بايد اجازه دهند فرد درباره صحنه تصادف صحبت کند و واکنشهاي بحراني مانند احساس غم و عصبانيت را بروز دهد و با ديگران درد دل کند. اطرافيان هم بايد در صدد دلداري برآيند و اگر فرد در پي حادثه دچار ناتواني شده است، سعي کنند به او کمک کنند و پس از انتقال او به بيمارستان و مراکز درماني با اقدامات روانشناختي مداخله در بحران به فرد کمک کنند تا مبتلا به اختلالات روانشناختي نشود.
اگر بعد از مدتي فرد دچار چنين حالاتي شد، اقداماتي مانند شرکت در گروههاي همسان، بيرون ريختن احساسات منفي و درمانهاي دارويي لازم است. به طور کلي، ديدن صحنه تصادف يا حادث شدن آن ممکن است انواع و اقسام واکنشهاي رواني را در پي داشته باشد که اگر شدت حادثه کم باشد، اين اتفاقات زودگذر است و همه اين حالتها طي يک ماه برطرف ميشوند و اگر تصادف شديد باشد يا فرد داراي شخصيتي زودرنج و حساس باشد و حمايتهاي خانوادگي و اجتماعي هم کم باشد، ممکن است اين حالات در درازمدت باقي بمانند و بهصورت مزمن درآيند و فرد دچار اختلال استرس پس از حادثه شود. براي رفع اين مشکل، شناختدرماني، دارو درماني و گذر زمان لازم است. اگر تصادف خيلي شديد باشد، ممکن است فرد 3هفته تا يک ماه پس از حادثه دچار اختلال استرس پس از سانحه شود و بهصورت مکرر، صحنه تصادف جلوي چشمانش مرور شود. در اين صورت، فرد دچار حالاتي مانند زودرنجي، ترس، عصبانيت، گوش به زنگ بودن و از جا پريدن ميشود و اگر صحنهاي شبيه صحنه تصادف را ببيند يا مثلا صداي ترمز کشيدن را بشنود، صحنه تصادف برايش تداعي ميشود.
اختلال استرس پس از سانحه چند نشانه دارد که يکي، تداعي مجدد صحنه حادثه است؛ يعني فرد احساس ميکند اتفاق بعدي در حال تکرار است. ديگري، کابوسهاي صحنه تصادف است. بعدي، خودداري از هر نماد و نشانهاي از تصادف (مثلا ماشين و جاده) است که فرد هنگام مواجهه با آنها دچار ترس شديد، تپش قلب و استرس شديد ميشود. لازم است آموزشهاي لازم در اين زمينه ارايه شود و افراد بدانند که تصادف، جدا از عوارض جسمي، عوارض رواني هم دارد و فرد حادثهديده ممکن است به مداخلات روانشناختي نياز داشته باشد. در غيراين صورت، ممکن است احساسات منفي مانند ترس در فرد باقي بماند و در درازمدت تبديل به بيماري شود.
منبع:www.salamat.com