سوال هایی پیرامون ظهور حضرت مهدي (علیه السلام) – (3)
تسخير جهان با ياران اندك چگونه ممكن است ؟ چگونه حضرت مهدي با 313 نفر بر حدود شش مليارد انسان عالم پيروز مي شود ؟ آيا اين همه انسانها از آداب و سنن و اخلاقشان دست بر مي دارند ؟ آيا غلبه آن حضرت به طور اعجاز و خرق عادت است يا آن كه با ملاحظه اسباب و علل وعوامل ظاهري نيز غلبه و پيروزي آن جناب ممكن است ؟
اما غلبه حضرت بر عالم هم ممكن است از طريق اعجاز باشد و هم ممكن است از طريق عايد صورت گيرد و هم ممكن است به هر دو طريق باشد . چنانكه براي پيامبر (عليه السلام) اين چنين بود .
اما از طريق اعجاز حصول چنين غلبه مطلقي براي آن حضرت طبق خواست خداي سبحان امري ممكن ومعقول است و با وعده هاي صريح و بشارتهاي حتمي كه در قرآن مجيد آمده بدون شبهه حاصل خواهد شد . خداوند بنابر مصداق «كم من فئه قليله غلبت فئه كثيره باذن الله »12 ، آن حضرت و ياران محدودش را كه از بندگان شايسته خدا هستند بر تمام ملل غالب و حاكم كرده و او را وارث زمين قرار خواهد داد .
اما از طريق علل و اسباب عادي و ظاهري هم حصول چنين فتح و غلبه اي و تشكيل آن حكومت واحد جهاني ممكن و عملي خواهد بود ، زيرا آن حضرت در موقعي ظهور مي كند كه اوضاع و احوال اجتماعي ، اخلاقي و سياسي كاملاً مساعد باشد . درآن موقع ، همه ملل از مدنيت معنوي و اخلاقي محروم و دشمني و كينه توزي و ظلم و تجاوز همه را نسبت به يكديگر بدبين و از هم جدا ساخته و اتحاد و وحدت و همفكري و همكاري به كلي از ميان بشر رخت بربسته و از اينكه كسي بتواند بدون امدادهاي غيبي جامعه را رهبري كند ، مأيوس مي شوند . خلاصه همه با هم در مبارزه و جنگ عليه يكديگر و همه ازوضع موجود ناراضي اند و از مكتبهاي مختلف كه عرضه مي شود نااميد بوده و منتظر تغيير رژيم و انقلاب و عوض شدن اوضاع و كنار رفتن زمامداران خدا نشناس و برداشته شدن مرزها و القاي تجزيه ها و تقسيمها هستند .
در چنين شرايطي حضرت مهدي (عليه السلام) و اصحابش با نيروي ايمان و اخلاق حسنه و با نجات بخش ترين برنامه هاي عمراني و اقتصادي و عدالت اجتماعي براي انقلاب و دعوت به قرآن و اسلام ، قدم به ميدان مي گذارند و آن نهضت الهي و دعوت روحاني را شروع مي كنند .
معلوم است كه اين جمعيت با آن برنامه ها و وضع كار ، در آن دنياي پرآشوب و غرق در توفان گرفتاريها و فشارها ، دلها را به خود متوجه كرده و فاتح و پيروز وموفق مي شوند و هيچ نيرويي نمي تواند در برابر آنها مقاومت كند . چنانكه در صدر اسلام هنگام ظهور حضرت محمد (صل الله عليه و اله) نيز وضع اين چنين بود ومردم خسته از آداب و رسوم غلط و به ستون آمده از ستم اربابان و ملوك با شنيدن صداي حق و عدالت لبيك گويان تسليم شدند و اسلام در كمترين زمان ممكن كسراي ايران و قيصر روم را درهم كوبيد .
به هر حال ، وضع امام عصر نيز اين چنين است ؛ يعني اغلب مردم با اراده و اختيار خود و با درك و شعوري كه دارند به حقانيت حضرت پي مي برند و تسليم او مي شوند ، لذا پيروزي بر عالميان هم از لحاظ عادي و طبيعي و هم از لحاظ غير مادي و اعجاز ميسر است و منعي ندارد .
**************
منظور از آيين جديد چيست كه در روايات وارد شده است وقتي امام زمان (عجل الله تعالي فرجه) ظهور كرد ، به امر جديد مي آيد و دستوراتش جديد است و كتاب جديد و سنت جديد دارد؟ مگر او پيامبر است كه آيين جديد دارد آيا دستورات او ناسخ دستور پيامبر است ؟
1-از امام صادق (عليه السلام) از سيره حضرت مهدي (عليه السلام) سوال شد ، حضرت فرمود :« يصنع ما صنع رسول الله ، يهدم ما كان قبله كما هدم رسول الله امر الجاهليه و يستأنف الاسلام جديداً13 ؛ همان كاري را كه رسول خدا (صل الله عليه و اله) انجام داد ، مهدي انجام مي دهد . بد عتهاي موجود را خراب مي كند ، چنانكه رسول خدا (صل الله عليه و اله) اساس جاهليت را منهدم نمود، آنگاه اسلام را از نو بنا مي كند ».
2- شخصي به نام ابو خديجه از حضرت صادق (عليه السلام) نقل مي كند كه حضرت فرمود :« اذا خرج القائم جاء بامر جديد كما دعا رسول الله في بدء الاسلام الي امر جديد14 ؛ هنگامي كه قائم ظهور كرد با امرجديد خواهد آمد ، چنانكه رسول خدا در آغاز اسلام مردم را به امر جديد دعوت مي كرد ».
3- در حديثي ديگر امام صادق (عليه السلام) فرمود :« اذا خرج القائم يقوم بامر جديد وكتاب جديد و سنه جديد و قضا جديد ...15 ؛ هنگامي كه قائم ظهور كند با امر جديد و كتاب و رفتار وقضاوت جديد ظهور مي نمايد ...»
روايات ديگري كه با اين نوع روايات هماهنگ هستند از آنها استفاده مي شود كه حضرت مهدي (عليه السلام) با دين جديد مي آيد ، در حالي كه اين چنين نيست و حضرت مروج دين جدش پيامبر اسلام است . كه روايات دسته دوم دال بر آن است كه ذيلاً به آنها اشاره مي شود :
1- ابو سعيد خدري از رسول خدا (صل الله عليه و اله) روايت مي كند كه حضرت فرمود : « يخرج رجل من اهلبيتي و يعمل بسنتي 16؛ يكي از اهل بيت من قيام مي كند و به سنت و روش من عمل مي كند ».
2- قال رسول الله (صل الله عليه و اله) : القائم من ولدي اسمه اسمي و كنيته كنيتي و شمائله شمائلي و سنته سنتي يقيم الناس علي طاعتي و شريعتي و يدعوهم الي كتاب ربي17 ؛ پيامبر (صل الله عليه و اله) فرمود : قائم از فرزندان من ، همنام و هم كنيه من است ، شمايل و رفتارش ، شمايل و رفتار من است و مردم را به اطلاعت من و دين من وادار مي نمايد و به قرآن دعوتشان مي كند ».
3- رسول خدا در ضمن حديثي ديگر فرمود : «و ان الثاني عشر من ولدي يغيب حتي لا يري و ياتي علي امين بزمن لا يبقي من الاسلام الا اسمه و لا يبقي من القرآن الا اسمه فحينئذ يأذن الله تبارك و تعالي بالخروج فيظهر الله الاسلام به ويجدده18 ؛ دوازدهمي از فرزندانم به طوري غايب مي شود كه اصلاً ديده نمي شود .زماني خواهد آمد كه از اسلام جز اسمي و از قرآن جز رسم و اثري باقي نمي ماند ، در آن هنگام خدا به وي اجازه نهضت مي دهد و به وسيله او اسلام راتقويت كرده ، تجديدش ميكند ».
چنانكه ملاحظه مي فرماييد اين احاديث بالصراحه دلالت دارند بر اينكه برنامه امام زمان و رفتارش ترويج و بسط اسلام و تحديد عظمت قرآن است و به منظور اجراي سنتهاي پيامبر مقاتله مي كند .
بنابراين ، اگر اجمالي در احاديث دسته اول وجود داشت با توضيحاتي كه در اين احاديث آمده است برطرف مي شود . در مجموع بايد احاديث را به گونه اي تفسير كرد كه رفع شبهه شود بدين بيان كه در درزمان غيبت ، بدعتهايي در دين گذاشته مي شود و احكامي از اسلام و قرآن بر طبق ميل مردم تأويل و تفسير مي شود و بسياري از حدود و احكام چنان فراموش مي شوند كه گويا اصلاًُ از اسلام نبودند . وقتي كه مهدي (عجل الله تعالي فرجه) ظور كرد ، بدعتها را ابطال مي كند و احكام خدا را به همان گونه اي كه صادر شده بود ، ظاهر مي سازد . حدود اسلامي را بدون سهل انگاري اجرا مي كند و معلوم است كه براي مردم چنين برنامه اي تازگي دارد . امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد : « اذا قام القائم سار بسيره رسول الله الا انه يبين اثار محمد19 ؛ .وقتي قائم قيام كرد به سيره رسول خدا (صل الله عليه و اله) رفتار مي كند ، لكن آثار محمد را تفسير و بيان مي كند ».
به هر حال ، مردمي كه اركان و اصول مسلمه اسلام را رها كرده و تنها به برخي ظواهر آن اكتفا كرده اند ، از اسلام جز نماز و روزه واجتناب از نجاسات چيزي نمي دانند ، آن هم بعضيها دين را در مسجد محصور كرده و حقيقت آن در اعمال و حركاتشان نفوذ ندارد . در كوچه و بازار و خانه اثري از اسلام نيست ، اخلاقيات و دستورات اجتماعي را ابداً از اسلام محسوب نمي دانند ، صفات زشت در نظرشان اهميت ندارد و به بهانه اينكه واجبات و محرمات اختلافي هستند از زير بار آنها شانه خالي مي كنند محرمات الهي را با حيله هاي گوناگون و تأويلات صوري جايز مي شمارند ، از اداي حقوق واجبه خود داري مي نمايند ، به دلخواه خود احكام دين را تأويل مي كنند ، از قرآن فقط به قرائت ، تجويد و احترامات صوري را اكتفا مي نمايند .
اگر امام زمان (عجل الله تعالي فرجه) ظاهر شود و به آنان بگويد : شما از حقيقت و گوهر دين به دور افتاديد و آيات قرآن و احاديث پيامبر را برخلاف واقع تفسير و تأويل كرده ايد ، چرا حقيقت نوراني قرآن و اسلام را رها كرده ايد و به بعضي از ظواهرش قناعت كرده ايد ؟ شما اعمال و رفتارتان را با دين تطبيق نكرده ايد ، بلكه احكام دين را با دنياي خودتان توجيه نموده ، سازش داده ايد و امام حسين (عليه السلام) تنها براي گريه كشته نشد و چرا هدف جدم را پايمال كرده ايد ؟
دستورات اخلاقي و اجتماعي را بايد از اركان اسلام بدانيد و جزء برنامه عملي خويش قرار دهيد و اسلام را درمساجد محصور نكنيد و با حيله ها از زير بار احكام خدا شانه خالي نكنيد ، وظيفه امر به معروف و نهي ازمنكر را انجام دهيد و فلان بدعت و فلان و فلان ... را از اسلام بيرون كنيد .
قطعاً چنين دين و برنامه اي بر ايشان تازگي داشته و از آن وحشت مي كنند و اساساً اسلامش نمي دانند ، زيرا تاكنون اسلام را جور ديگر تصور كرده بودند . آنان مي پنداشتند ترقي و عظمت اسلام در تزئين مساجد ومناره ها بلند است ، اگر امام بفرمايد عظمت اسلام به عمل صالح و راستي و درستي وامنت ووفاي به عهد واجتناب از حرام است ، براي شان تازگي دارد ، آنها گمان مي كردند وقتي امام زمان (عليه السلام) آمد تمام اعمال مسلمين را تصحيح مي كند و به اتفاق آنان در گوشه مسجد مشغول عبادت مي شود، اما اگر مشاهده كننده كه از شمشير امام زمان خون مي چكد و مردم را به سوي جهاد و امر به معروف ونهي از منكر دعوت مي كند و نمازگزاران ستم پيشه را به قتل مي رساند و مانع الزكوه را گردن مي زند ... برايشان تازگي دارد و جديد است ، اين است معناي آيين جديد نه آنكه او دين جديد بياورد ، بلكه دين محمد (صل الله عليه و آله) را به گونه اي كه تاكنون نبود تفسير وتبيين مي كند .
ادامه دارد...
/ج
پاسخ:
اما غلبه حضرت بر عالم هم ممكن است از طريق اعجاز باشد و هم ممكن است از طريق عايد صورت گيرد و هم ممكن است به هر دو طريق باشد . چنانكه براي پيامبر (عليه السلام) اين چنين بود .
اما از طريق اعجاز حصول چنين غلبه مطلقي براي آن حضرت طبق خواست خداي سبحان امري ممكن ومعقول است و با وعده هاي صريح و بشارتهاي حتمي كه در قرآن مجيد آمده بدون شبهه حاصل خواهد شد . خداوند بنابر مصداق «كم من فئه قليله غلبت فئه كثيره باذن الله »12 ، آن حضرت و ياران محدودش را كه از بندگان شايسته خدا هستند بر تمام ملل غالب و حاكم كرده و او را وارث زمين قرار خواهد داد .
اما از طريق علل و اسباب عادي و ظاهري هم حصول چنين فتح و غلبه اي و تشكيل آن حكومت واحد جهاني ممكن و عملي خواهد بود ، زيرا آن حضرت در موقعي ظهور مي كند كه اوضاع و احوال اجتماعي ، اخلاقي و سياسي كاملاً مساعد باشد . درآن موقع ، همه ملل از مدنيت معنوي و اخلاقي محروم و دشمني و كينه توزي و ظلم و تجاوز همه را نسبت به يكديگر بدبين و از هم جدا ساخته و اتحاد و وحدت و همفكري و همكاري به كلي از ميان بشر رخت بربسته و از اينكه كسي بتواند بدون امدادهاي غيبي جامعه را رهبري كند ، مأيوس مي شوند . خلاصه همه با هم در مبارزه و جنگ عليه يكديگر و همه ازوضع موجود ناراضي اند و از مكتبهاي مختلف كه عرضه مي شود نااميد بوده و منتظر تغيير رژيم و انقلاب و عوض شدن اوضاع و كنار رفتن زمامداران خدا نشناس و برداشته شدن مرزها و القاي تجزيه ها و تقسيمها هستند .
در چنين شرايطي حضرت مهدي (عليه السلام) و اصحابش با نيروي ايمان و اخلاق حسنه و با نجات بخش ترين برنامه هاي عمراني و اقتصادي و عدالت اجتماعي براي انقلاب و دعوت به قرآن و اسلام ، قدم به ميدان مي گذارند و آن نهضت الهي و دعوت روحاني را شروع مي كنند .
معلوم است كه اين جمعيت با آن برنامه ها و وضع كار ، در آن دنياي پرآشوب و غرق در توفان گرفتاريها و فشارها ، دلها را به خود متوجه كرده و فاتح و پيروز وموفق مي شوند و هيچ نيرويي نمي تواند در برابر آنها مقاومت كند . چنانكه در صدر اسلام هنگام ظهور حضرت محمد (صل الله عليه و اله) نيز وضع اين چنين بود ومردم خسته از آداب و رسوم غلط و به ستون آمده از ستم اربابان و ملوك با شنيدن صداي حق و عدالت لبيك گويان تسليم شدند و اسلام در كمترين زمان ممكن كسراي ايران و قيصر روم را درهم كوبيد .
به هر حال ، وضع امام عصر نيز اين چنين است ؛ يعني اغلب مردم با اراده و اختيار خود و با درك و شعوري كه دارند به حقانيت حضرت پي مي برند و تسليم او مي شوند ، لذا پيروزي بر عالميان هم از لحاظ عادي و طبيعي و هم از لحاظ غير مادي و اعجاز ميسر است و منعي ندارد .
**************
منظور از آيين جديد چيست كه در روايات وارد شده است وقتي امام زمان (عجل الله تعالي فرجه) ظهور كرد ، به امر جديد مي آيد و دستوراتش جديد است و كتاب جديد و سنت جديد دارد؟ مگر او پيامبر است كه آيين جديد دارد آيا دستورات او ناسخ دستور پيامبر است ؟
پاسخ:
1-از امام صادق (عليه السلام) از سيره حضرت مهدي (عليه السلام) سوال شد ، حضرت فرمود :« يصنع ما صنع رسول الله ، يهدم ما كان قبله كما هدم رسول الله امر الجاهليه و يستأنف الاسلام جديداً13 ؛ همان كاري را كه رسول خدا (صل الله عليه و اله) انجام داد ، مهدي انجام مي دهد . بد عتهاي موجود را خراب مي كند ، چنانكه رسول خدا (صل الله عليه و اله) اساس جاهليت را منهدم نمود، آنگاه اسلام را از نو بنا مي كند ».
2- شخصي به نام ابو خديجه از حضرت صادق (عليه السلام) نقل مي كند كه حضرت فرمود :« اذا خرج القائم جاء بامر جديد كما دعا رسول الله في بدء الاسلام الي امر جديد14 ؛ هنگامي كه قائم ظهور كرد با امرجديد خواهد آمد ، چنانكه رسول خدا در آغاز اسلام مردم را به امر جديد دعوت مي كرد ».
3- در حديثي ديگر امام صادق (عليه السلام) فرمود :« اذا خرج القائم يقوم بامر جديد وكتاب جديد و سنه جديد و قضا جديد ...15 ؛ هنگامي كه قائم ظهور كند با امر جديد و كتاب و رفتار وقضاوت جديد ظهور مي نمايد ...»
روايات ديگري كه با اين نوع روايات هماهنگ هستند از آنها استفاده مي شود كه حضرت مهدي (عليه السلام) با دين جديد مي آيد ، در حالي كه اين چنين نيست و حضرت مروج دين جدش پيامبر اسلام است . كه روايات دسته دوم دال بر آن است كه ذيلاً به آنها اشاره مي شود :
1- ابو سعيد خدري از رسول خدا (صل الله عليه و اله) روايت مي كند كه حضرت فرمود : « يخرج رجل من اهلبيتي و يعمل بسنتي 16؛ يكي از اهل بيت من قيام مي كند و به سنت و روش من عمل مي كند ».
2- قال رسول الله (صل الله عليه و اله) : القائم من ولدي اسمه اسمي و كنيته كنيتي و شمائله شمائلي و سنته سنتي يقيم الناس علي طاعتي و شريعتي و يدعوهم الي كتاب ربي17 ؛ پيامبر (صل الله عليه و اله) فرمود : قائم از فرزندان من ، همنام و هم كنيه من است ، شمايل و رفتارش ، شمايل و رفتار من است و مردم را به اطلاعت من و دين من وادار مي نمايد و به قرآن دعوتشان مي كند ».
3- رسول خدا در ضمن حديثي ديگر فرمود : «و ان الثاني عشر من ولدي يغيب حتي لا يري و ياتي علي امين بزمن لا يبقي من الاسلام الا اسمه و لا يبقي من القرآن الا اسمه فحينئذ يأذن الله تبارك و تعالي بالخروج فيظهر الله الاسلام به ويجدده18 ؛ دوازدهمي از فرزندانم به طوري غايب مي شود كه اصلاً ديده نمي شود .زماني خواهد آمد كه از اسلام جز اسمي و از قرآن جز رسم و اثري باقي نمي ماند ، در آن هنگام خدا به وي اجازه نهضت مي دهد و به وسيله او اسلام راتقويت كرده ، تجديدش ميكند ».
چنانكه ملاحظه مي فرماييد اين احاديث بالصراحه دلالت دارند بر اينكه برنامه امام زمان و رفتارش ترويج و بسط اسلام و تحديد عظمت قرآن است و به منظور اجراي سنتهاي پيامبر مقاتله مي كند .
بنابراين ، اگر اجمالي در احاديث دسته اول وجود داشت با توضيحاتي كه در اين احاديث آمده است برطرف مي شود . در مجموع بايد احاديث را به گونه اي تفسير كرد كه رفع شبهه شود بدين بيان كه در درزمان غيبت ، بدعتهايي در دين گذاشته مي شود و احكامي از اسلام و قرآن بر طبق ميل مردم تأويل و تفسير مي شود و بسياري از حدود و احكام چنان فراموش مي شوند كه گويا اصلاًُ از اسلام نبودند . وقتي كه مهدي (عجل الله تعالي فرجه) ظور كرد ، بدعتها را ابطال مي كند و احكام خدا را به همان گونه اي كه صادر شده بود ، ظاهر مي سازد . حدود اسلامي را بدون سهل انگاري اجرا مي كند و معلوم است كه براي مردم چنين برنامه اي تازگي دارد . امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد : « اذا قام القائم سار بسيره رسول الله الا انه يبين اثار محمد19 ؛ .وقتي قائم قيام كرد به سيره رسول خدا (صل الله عليه و اله) رفتار مي كند ، لكن آثار محمد را تفسير و بيان مي كند ».
به هر حال ، مردمي كه اركان و اصول مسلمه اسلام را رها كرده و تنها به برخي ظواهر آن اكتفا كرده اند ، از اسلام جز نماز و روزه واجتناب از نجاسات چيزي نمي دانند ، آن هم بعضيها دين را در مسجد محصور كرده و حقيقت آن در اعمال و حركاتشان نفوذ ندارد . در كوچه و بازار و خانه اثري از اسلام نيست ، اخلاقيات و دستورات اجتماعي را ابداً از اسلام محسوب نمي دانند ، صفات زشت در نظرشان اهميت ندارد و به بهانه اينكه واجبات و محرمات اختلافي هستند از زير بار آنها شانه خالي مي كنند محرمات الهي را با حيله هاي گوناگون و تأويلات صوري جايز مي شمارند ، از اداي حقوق واجبه خود داري مي نمايند ، به دلخواه خود احكام دين را تأويل مي كنند ، از قرآن فقط به قرائت ، تجويد و احترامات صوري را اكتفا مي نمايند .
اگر امام زمان (عجل الله تعالي فرجه) ظاهر شود و به آنان بگويد : شما از حقيقت و گوهر دين به دور افتاديد و آيات قرآن و احاديث پيامبر را برخلاف واقع تفسير و تأويل كرده ايد ، چرا حقيقت نوراني قرآن و اسلام را رها كرده ايد و به بعضي از ظواهرش قناعت كرده ايد ؟ شما اعمال و رفتارتان را با دين تطبيق نكرده ايد ، بلكه احكام دين را با دنياي خودتان توجيه نموده ، سازش داده ايد و امام حسين (عليه السلام) تنها براي گريه كشته نشد و چرا هدف جدم را پايمال كرده ايد ؟
دستورات اخلاقي و اجتماعي را بايد از اركان اسلام بدانيد و جزء برنامه عملي خويش قرار دهيد و اسلام را درمساجد محصور نكنيد و با حيله ها از زير بار احكام خدا شانه خالي نكنيد ، وظيفه امر به معروف و نهي ازمنكر را انجام دهيد و فلان بدعت و فلان و فلان ... را از اسلام بيرون كنيد .
قطعاً چنين دين و برنامه اي بر ايشان تازگي داشته و از آن وحشت مي كنند و اساساً اسلامش نمي دانند ، زيرا تاكنون اسلام را جور ديگر تصور كرده بودند . آنان مي پنداشتند ترقي و عظمت اسلام در تزئين مساجد ومناره ها بلند است ، اگر امام بفرمايد عظمت اسلام به عمل صالح و راستي و درستي وامنت ووفاي به عهد واجتناب از حرام است ، براي شان تازگي دارد ، آنها گمان مي كردند وقتي امام زمان (عليه السلام) آمد تمام اعمال مسلمين را تصحيح مي كند و به اتفاق آنان در گوشه مسجد مشغول عبادت مي شود، اما اگر مشاهده كننده كه از شمشير امام زمان خون مي چكد و مردم را به سوي جهاد و امر به معروف ونهي از منكر دعوت مي كند و نمازگزاران ستم پيشه را به قتل مي رساند و مانع الزكوه را گردن مي زند ... برايشان تازگي دارد و جديد است ، اين است معناي آيين جديد نه آنكه او دين جديد بياورد ، بلكه دين محمد (صل الله عليه و آله) را به گونه اي كه تاكنون نبود تفسير وتبيين مي كند .
پينوشتها:
11.منتخب الاثر ، ص475و476.
12.بقره(2) ، آيه 249.
13.بحار ، ج52، ص 352.
14.اثبات الهدي ، ج7، ص110.
15.همان ، ص 83.
16.بحار ، ج51 ، ص82.
17.اثبات الهدي ، ج7 ، ص52.
18.منتخب الاثر ، ص98.
19.بحار ، ج52، ص347.
ادامه دارد...
/ج