پاداش رسالت (1)
پس از آن آيه به عنوان مهم ترين آيه در اين زمينه و دلايل اختصاص آن به پيامبر و طرح ديدگاه هاى مختلف اهل سنت و شيعه در آن مورد ارزيابى قرار گرفته است و در پايان روايات وارده در زمينه مصاديق «قربى» از منابع شيعه و اهل سنت در حد نياز ذكر شده است.
كليد واژهها : پيامبران، پاداش رسالت، مودت، ربى، پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) ، اهل بيت(علیهم السلام) .
مقدمه
پيامبرانى همچون نوح ، هود ، صالح ، لوط و شعيبعليهم السلام همواره با شعار «و ما أسألكم عليه من أجرٍ إن أجرى إلا على رب العالمين» (شعراء/ 180 164 145 127 109 ) «براى اين (دعوت) هيچ مزدى از شما نمىطلبم ، اجر من تنها بر پروردگار عالميان است» مراتب اخلاص خود را در رسالت و عدم چشم داشت مادى در دعوتشان را گوشزد نموده اند . البته آيات قرآن در اين زمينه نسبت به پيامبران گذشته و پيامبر اسلامصلى الله عليه وآله وسلم اندكى متفاوت است كه قبل از بررسى آنها به چرايى اين مسأله مىپردازيم.
چرا رسالت بدون اجر؟!
«يا قوم لا أسألكم عليه أجرا إن أجرى إلا على الّذى فطرنى أفلا تعقلون» (هود/51)
« من در برابر اين دعوت هيچ مزدى از شما نمى خواهم ؛ پاداش من تنها بر آن كسى است كه مرا آفريد آيا تعقل نمى كنيد؟»
حضرت نوح عليه السلامنيز اين مطلب را به قومش گوشزد مى كند:
« فإن توليتم فما سألتكم من أجرٍ إن أجرى إلا على اللَّه وأمرت أن أكون من المسلمين» (يونس/72)
« پس اگر روى مى گردانيد همانا از شما مزدى نخواهم ؛ پاداش من فقط بر خداست و امر شدم تا از تسليم شدگان باشم.»
حال به اين پرسش مىپردازيم كه چرا پيامبران الهى نبايد پاداش و مزدى از مردم درخواست نمايند؟ و خداوند چرا آنها را مأمور كرده تا چنين درخواستى نداشته باشند؟ و درنهايت اينكه پيامد مزد خواستن پيامبران چيست؟
با نگاهى به آيات قرآن و اندكى تأمل در اين مسأله ،مى توان دلايل متعددى را برشمرد كه موارد ذيل از جمله آنها مىباشد:
1- دليل اول كه بيشتر اختصاص به پيامبر اسلامصلى الله عليه وآله وسلم دارد، اين آيه مى باشد كه «قل لا اسالكم عليه أجراً إن هو إلاّ ذكر للعالمين» (انعام/90) «بگو در برابر اين رسالت ،پاداشى از شما نمى طلبم ،اين رسالت چيزى جز يك ياد آورى براى جهانيان نيست.» اين آيه بيان مىكند كه رسالت پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم تذكرى است براى همه جهانيان نه يك طايفه خاص1 تا از آنان پاداش گرفته شود. بنابراين اگر قرار باشد پاداشى گرفته شود، نبايد اختصاص به برخى داشته باشد كه موجب تبعيض شود .
2- از آنجا كه ارسال رسولان براى هدايت بشر طبق قاعده لطف، بر خداوند لازم است2 بنابراين اجر و پاداش رسالت هم به عهده خداوند است نه مردم ! از همين روست كه در آيات نفى پاداش از زبان پيامبران مانند «و ما أسألكم عليه من اجر ان اجرى الا على رب العالمين» (شعرا/109) پاداش را بر خداوند ثابت مى كند؛ يعنى طرف حساب پيامبران در واقع خداوند متعال مى باشد نه مردم كه پيامبران بخواهند از آنان مزد دريافت كنند.
3- هدايت بشر امرى بس بزرگ و دشوار است. با مطالعه سرگذشت پيامبران اين مطلب بخوبى درك مى شود كه آنها براى رسيدن به هدفشان يعنى تبليغ دين چه گرفتارىها و مشكلاتى را ديده اند و چه بسا در همين راه جان خود را از دست داده اند.به عنوان مثال حضرت موسىعليه السلام از آزار و اذيت قومش به تنگ آمده و زبان به شكوه مىگشايد كه اى قوم چرا اين اندازه مرا اذيت مىكنيد؛ در حالى كه مى دانيد من فرستاده خدا به سوى شمايم! «و اذ قال موسى لقومه يا قوم لم تؤذوننى وقد تعلمون أنى رسول اللَّه اليكم» (صف/5)
از سوى ديگر با پذيرش رسالت ،سعادت دنيوى و اخروى نصيب مردم مىشود. حال هدايت شوندگان چگونه مى توانند اين موهبت بزرگ را با پاداشى مادى جبران نمايند ؟! آيا متاع دنيوى مى تواند پاداش اين همه رنج و مشكلات پيامبران قرارگيرد؟ قطعاً پاسخ منفى خواهد بود: «قل متاع الدنيا قليل والآخرة خير لمن اتقى» ( نساء /77) بنابراين پاداش واقعى رسالت فراتر از پاداش مادى است و لذا نبايد پيامبران به آن بسنده كنند.
4 - يكى ديگر از دلايلى كه پيامبران نبايد مزدى در خواست نمايند ،نشان دادن صداقت و رفع تهمت است3. براى اينكه مردم به صداقت پيامبران پى برند و بفهمند كه چيزى جز دعوت در كار نيست، ضرورت دارد آشكارا به مردم اعلام دارند كه در قبال پذيرش دعوت و رسالت لازم نيست هيچ هزينه اى را بپردازند . اين شفاف سازى در امر رسالت بسيار مهم است؛ چرا كه در طول تاريخ افراد زيادى با انگيزه هاى مادى ادعاى پيامبرى كرده و پيروانى را دور خود جمع كردند ولى پس از گذشت زمان كه مردم به انگيزه هاى آنان پى بردند از اطراف آنان پراكنده شدند.
در قرآن كريم پاداش نخواستن تأكيد شده و به عنوان يكى از راههاى تشخيص رسول و فرستاده واقعى شمرده شده است ؛ به عنوان نمونه آيه «اتبعوا من لا يسألكم اجراً و هم مهتدون» (يس/21) «از كسانى كه اجرى از شما نمى خواهند پيروى كنيد در حالى كه هدايت يافتهاند» اجر نخواستن را يكى از دلايل حقانيت فرستادگان حضرت عيسى عليه السلام دانسته است.
آيه ديگرى كه بر اين مطلب دلالت دارد آيه «ام تسالهم اجراً فهم من مغرمٍ مثقلون» (قلم/46 و طور/40) مىباشد. در اين آيه عدم پذيرش رسالت به بهانه درخواست اجر تلقى به قبول شده است كه در مقام انكار به پيامبر مى گويد: «يا اينكه تو از آنها مزدى مى طلبى كه پرداختش براى آنها سنگين است»، ازاين رو جهت اظهار صداقت در امر رسالت و جلوگيرى از بهانه تراشى منكران اعلام عدم درخواست و پاداش و مزد از سوى رسول ضرورى مى نمايد .
بررسى آيات پاداش رسالت
1- آيه «قل لا اسالكم عليه اجراً ان هو الا ذكر للعالمين» (انعام/90) «بگو در برابر اين رسالت پاداشى از شما نمى طلبم. اين رسالت چيزى جز يك ياد آورى براى جهانيان نيست». اين آيه همانند آيات نفى اجر از پيامبران گذشته بطور كلى هر گونه پاداش و مزدى را در قبال قرآن و رسالت پيامبر نفى مى كند.
آيات ديگرى نيز6 بر همين معنا نسبت به پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) تأكيد دارند كه به جهت اختصار از بيان آنها صرف نظر مىكنيم.
2- آيه «قل ما أسألكم عليه من أجر إلا من شاء أن يتّخذ الى ربّه سبيلا» (فرقان/57)
«بگو در برابر آن (ابلاغ آيين خدا ) هيچ گونه پاداشى از شما نمى طلبم مگر كسى كه بخواهد راهى به سوى پروردگارش برگزيند».
مىگويد مزد من همين است كه يكى از شما بخواهد راهى به سوى پروردگار در پيش گيرد يعنى با اراده و اختيار خودش دعوت مرا بپذيرد7 در اينجا خود دعوت و رسالت پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم به عنوان پاداش و مزد مطرح شده است كه باز تأكيدى بر عدم درخواست مزد خواهد بود.
3- آيه «قل ما سألتكم من أجرٍ فهو لكم إن أجرى الا على اللَّه» (سبا / 47)
«بگو هر اجر و پاداشى از شما خواسته ام براى خود شماست ، اجر من تنها بر خداوند است».
اين آيه گرچه به گونه اجمال درخواست پاداش را، براى پيامبر اثبات مىكند، اما يك علت كلى بيان مىدارد و مىفرمايد بگو اى پيامبر اگر اجر و مزدى از شما درخواست نمايم بطور ادعايى خواهد بود؛ چرا كه نفع و سودش فقط عايد شما مى شود و براى من نفعى ندارد.بنابراين اگر تا كنون مزدى خواسته ام يا در آينده پاداشى درخواست نمايم تنها شما از آن بهرهمند خواهيد شد و من هيچ گونه بهره اى از آن نخواهم داشت؛ چرا كه اجر و پاداش واقعى من فقط به عهده خداوند متعال است.
4- آيه «قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة فى القربى» (شورى/23)
«بگو من هيچ پاداشى ازشما بر رسالتم درخواست نمى كنم جز دوست داشتن نزديكانم».
در اين آيه پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم با صراحت درخواست پاداش و مزد مى كند و بيان مى دارد كه پاداش من مودت در قربى است. ابتدا ممكن است سؤال برانگيز باشد كه چرا با وجود تأكيد و اصرار آيات قرآن مبنى بر عدم درخواست اجر از سوى پيامبران الهى ، پيامبر اسلامصلى الله عليه وآله وسلم چنين درخواستى مى كند ؟
بررسى آيه مودت
1- نسخ
خاستگاه اين نظريه از آنجا ناشى مى شود كه پيشينيان براى نسخ دايره وسيعى قابل بودند؛ به طورى كه با كمترين تناقض ظاهرى قائل به نسخ مىشدند و توجهى به شروط نسخ نداشتند. در حالى كه يكى از شروط، عدم امكان جمع بين دو آيه است و در مسأله مورد بحث، امكان جمع وجود دارد؛ همانگونه كه در ديدگاه سوم خواهد آمد . افزون برآن آيه «موّدت» مدنى است9 و تمام آيات نفى اجر مكى ، وآيه مكى نمى تواند ناسخ مدنى قرار گيرند، از اين رو پاسخ فوق به هيچ وجه قابل قبول نيست.
2- استثناء منقطع
بررسى واژه شناسى «اجر» مى تواند مؤيد اين پاسخ باشد. لغتشناسان اجر را به معناى پاداش ، ثواب ، عوض دادن ، مزد كار گرفته اند11 مشتقات اين واژه در قرآن به معناى اجير شدن و به خدمت گرفتن12 اجاره كردن13 و مهريه زنان14 آمده است و بيانگر اين مطلب مى باشد كه اجر براى صاحبش نفع دنيوى و اخروى دارد . در آيه مورد نظر نيز مودت در قربى نفع دنيوى براى پيامبر ندارد؛ همانگونه كه آيه «قل ما سالتكم من اجر فهو لكم» (سبا/47) بر اين مطلب اشاره دارد. بنابراين مودت قربى كه نفع دنيوى ندارد، نمىتواند از جنس «اجر» باشد. طبق اين بيان استثناء منقطع خواهد بود.
3- استثناء متصل
خلاصه اينكه با توجه به اين پاسخ و پاسخ قبلى هيچ گونه ناسازگارى ميان آيه مودت با ديگر آيات نفى اجر رسالت نمى باشد و همه آنها بر عدم درخواست اجر مادى و دنيوى از سوى پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم تأكيد دارند.
پي نوشت ها :
1- طباطبايى ، محمد حسين الميزان فى تفسير القرآن ،قم ، جامعه مدرسين، ج 42/18.
2- مظفر،محمد رضا ،عقايد الاماميه ،ايران ،انتشارات انصاريان، /48،
3 - فخر رازى ، محمد بن عمر ، التفسير الكبير ، چاپ سوم ، ج 165/27.
4 - هود /29.
5 - يوسف /72.
6 - يوسف /104، سبأ /47 و /86.
7 - طباطبا يى ، الميزان ، ج 43/18.
8 - نك: سيوطى ، جلال الدين ، الدر المنثور ، چاپ اول ، جدة، دار المعرفه ،1365 ق، 6/6 .
9 - گرچه سوره شورى مكى است، اما آيه مودت استثنا شده است. نك: ثعالبى ، عبدالرحمن بن محمد ، الجواهر الحسان فى تفسير القرآن ، چاپ اول ، دار احياء التراث العربى ، 1418 ق، 147/5 ؛ قرطبى ، محمد بن احمد ، الجامع لاحكام القرآن ، بيروت ، دار احياء التراث العربى ، 1405 ق، 1/16.
10 - طبرى ، محمد بن جرير ، جامع البيان عن تأويل آى القرآن ، بيروت ، دار الفكر ، 1415ق، 30/25 ؛ الجواهر الحسان 157/5.
11 - قرشى ، سيد على اكبر ، قاموس قرآن ،چاپ نهم، تهران ، دارالكتب الاسلاميه ، 25/1 1381.
12 - قصص /27.
13 - قصص /26.
14 - نساء /24 و مائده /50.
15 - طباطبايى ، الميزان ، 43/18 .