احمد بن حنبل و جلوههاى تشيع در گفتار او
نويسنده:عليرضا سبحانى
ابو عبد الله، احمد بن حنبل (164-241) شيبانى از محدثان بلند آوازه است كه در سال 164ه ق در «مرو» ديده به جهان گشوده، و در سال241ه.ق در بغداد ديده از آن بر بست. او با نگارش كتاب معروف خود به نام «المسند» بزرگترين و گستردهترين كتاب حديثى را به صورت «مسند نگارى» به جهان حديث عرضه كرد.
مسند نگارى روش ويژهاى است در گردآورى حديث.
توضيح اينكه: در نگارش حديث، گاهى محور ابواب فقهى و عقيدتى است، مثلا محدث براى هر يك از احاديث مربوط به طهارت و صلاة و يا ايمان و كفر بابى به همان نام منعقد كرده و احاديث مربوط به هر باب را در آنجا گرد مىآورد، همچنانكه كلينى در «كافى» و صدوق در «فقيه» و شيخ در «تهذيب» و «استبصار» و همچنين مؤلفان صحاح ششگانه همين راه را پيمودهاند و از مزاياى اين نوع نگارش اين است كه مراجعهكنندگان حديث مورد علاقه خود را به آسانى پيدا مىكنند.
و گاهى محور، ابواب و عناوين نيستبلكه به دنبال نام هر صحابى، يا راوى بلا واسطه از امام، تمام مرويات او اعم از صحيح و غير صحيح در يك جا گرد آورى مىشود، و در گرد آورى روايات بيش از يك نفر ترتيب الفبايى رعايتشود، مثلا روايات ابى بن كعب پيش از روايات «انس بن مالك» و يا روايات زراره، قبل از مرويات «محمد بن مسلم» نقل گردد.
از آثار برجسته احمد بن حنبل، مسند او است. وى در اين جامع روايت هر صحابى را در يك جا گرد آورده، اين كتاب را از ميان، هفتصد هزار حديث و يا كمى بيشتر، گلچين كرده است و در شماره احاديث مسند، اقوال مختلف است، و طبق اظهار نظر آقايان خدايى و موسوى نژاد دركتاب «بررسى مسند احمد» كه زير نظر حضرت والد نوشتهاند شماره احاديث آن حدود 26500 حديث است البته اين نه به آن معنى است كه اين مقدار حديث مستقل و غير مكرر در اين كتاب وارد شده است، بلكه اين شماره نمايانگر تعداد اسناد روايات است كه چه بسا يك متن با سندهاى مختلف نقل شده و طبعا در مقام شمارش ده حديثشمرده شده است.
مثلا احمد از يك صحابى به نام «ابو رمثه» يك حديث را با پانزده سند نقل كرده، درحالى كه متن يكى است، و فقط اختلاف در سند دارند و در مقام شمارش اين نوع از احاديث، به تعداد سند شمارش شده است.
بارى سخن در جلوههاى تشيع در كتاب و گفتار او است.
او در كتاب خود فضايل امام على و اهل بيت پاك او را ، نقل كرده و مرحوم قوام الدين وشنوى همه آنها را تحت ابوابى استخراج كرده و در يك جلد در قم چاپ شده است. در اين جا دامن سخن را در اين بخش كوتاه مىكنيم، به جلوههاى تشيع در گفتار او بسنده مىنماييم.
ابن ابى الحديد پس از نقل اين سخن مىگويد: مقصود احمد اين است كه ديگر خلفا خود را با خلافت آراستند وخلافت كاستيهاى آنها را جبران كرد، اما در على كاستى وجود نداشت، كه خلافت آن را جبران نمايد. (1)
«ما لاحد من الصحابة من الفضائل بالاسانيد الصحيحة مثل ما لعلي». (2)
در باره فضيلت هيچ يك از صحابه، به اندازه على، روايت صحيح نقل نشده است.
احمد در پاسخ گفت: چه اشكال دارد مگر پيامبر طبق نقل به على نگفته است تو را جز مؤمن دوست نمىدارد، و تو را جز منافق دشمن نمىدارد.
سؤال كننده گفتار احمد را تصديق كرد، آنگاه ميان آن دو سؤال وجوابى به شرح زير رد و بدل شد.
احمد گفت: جاى مؤمن كجاست؟
مرد در پاسخ گفت : در بهشت است.
بار ديگر احمد پرسيد:جاى منافق كجاست؟
آن مرد در پاسخ گفت: در دوزخ است.
احمد از دو اعتراف اين مرد نتيجه گرفت پس على تقسيم كننده دوزخ استيعنى وجود على در عالم آفرينش و مهر ورزيدن بر او يا ابراز خشم بر وى طبيعتا افراد را دو دسته كرده ، سرنوشت دسته نخستبهشت و سرنوشت گروه دوم را دوزخ قرار داده است. (4)
5. جعل فضايل در باره مخالفان على عليه السلام
فرزندش عبد الله مىگويد: پدرم به من گفت: مخالفان على در زندگى على زياد كنجكاوى كردهاند تا در او به نقطه ضعفى دستيابند اما موفق نشدهاند، از اين جهت تصميم گرفتهاند در باره كسانى كه با على نبرد كردهاند نقل فضايل كنند. طبعا فضايلى را جعل كرده و به آنها نسبت دادهاند.
مسند نگارى روش ويژهاى است در گردآورى حديث.
توضيح اينكه: در نگارش حديث، گاهى محور ابواب فقهى و عقيدتى است، مثلا محدث براى هر يك از احاديث مربوط به طهارت و صلاة و يا ايمان و كفر بابى به همان نام منعقد كرده و احاديث مربوط به هر باب را در آنجا گرد مىآورد، همچنانكه كلينى در «كافى» و صدوق در «فقيه» و شيخ در «تهذيب» و «استبصار» و همچنين مؤلفان صحاح ششگانه همين راه را پيمودهاند و از مزاياى اين نوع نگارش اين است كه مراجعهكنندگان حديث مورد علاقه خود را به آسانى پيدا مىكنند.
و گاهى محور، ابواب و عناوين نيستبلكه به دنبال نام هر صحابى، يا راوى بلا واسطه از امام، تمام مرويات او اعم از صحيح و غير صحيح در يك جا گرد آورى مىشود، و در گرد آورى روايات بيش از يك نفر ترتيب الفبايى رعايتشود، مثلا روايات ابى بن كعب پيش از روايات «انس بن مالك» و يا روايات زراره، قبل از مرويات «محمد بن مسلم» نقل گردد.
از آثار برجسته احمد بن حنبل، مسند او است. وى در اين جامع روايت هر صحابى را در يك جا گرد آورده، اين كتاب را از ميان، هفتصد هزار حديث و يا كمى بيشتر، گلچين كرده است و در شماره احاديث مسند، اقوال مختلف است، و طبق اظهار نظر آقايان خدايى و موسوى نژاد دركتاب «بررسى مسند احمد» كه زير نظر حضرت والد نوشتهاند شماره احاديث آن حدود 26500 حديث است البته اين نه به آن معنى است كه اين مقدار حديث مستقل و غير مكرر در اين كتاب وارد شده است، بلكه اين شماره نمايانگر تعداد اسناد روايات است كه چه بسا يك متن با سندهاى مختلف نقل شده و طبعا در مقام شمارش ده حديثشمرده شده است.
مثلا احمد از يك صحابى به نام «ابو رمثه» يك حديث را با پانزده سند نقل كرده، درحالى كه متن يكى است، و فقط اختلاف در سند دارند و در مقام شمارش اين نوع از احاديث، به تعداد سند شمارش شده است.
بارى سخن در جلوههاى تشيع در كتاب و گفتار او است.
او در كتاب خود فضايل امام على و اهل بيت پاك او را ، نقل كرده و مرحوم قوام الدين وشنوى همه آنها را تحت ابوابى استخراج كرده و در يك جلد در قم چاپ شده است. در اين جا دامن سخن را در اين بخش كوتاه مىكنيم، به جلوههاى تشيع در گفتار او بسنده مىنماييم.
1. على خلافت را زينت داد
ابن ابى الحديد پس از نقل اين سخن مىگويد: مقصود احمد اين است كه ديگر خلفا خود را با خلافت آراستند وخلافت كاستيهاى آنها را جبران كرد، اما در على كاستى وجود نداشت، كه خلافت آن را جبران نمايد. (1)
2.درباره هيچ كس به اندازه على روايت صحيح نيست
«ما لاحد من الصحابة من الفضائل بالاسانيد الصحيحة مثل ما لعلي». (2)
در باره فضيلت هيچ يك از صحابه، به اندازه على، روايت صحيح نقل نشده است.
3. هيچ كس را با خاندان على نمىتوان سنجيد
4. مقصود از اينكه على قسيم الجنة والنار است، چيست؟
احمد در پاسخ گفت: چه اشكال دارد مگر پيامبر طبق نقل به على نگفته است تو را جز مؤمن دوست نمىدارد، و تو را جز منافق دشمن نمىدارد.
سؤال كننده گفتار احمد را تصديق كرد، آنگاه ميان آن دو سؤال وجوابى به شرح زير رد و بدل شد.
احمد گفت: جاى مؤمن كجاست؟
مرد در پاسخ گفت : در بهشت است.
بار ديگر احمد پرسيد:جاى منافق كجاست؟
آن مرد در پاسخ گفت: در دوزخ است.
احمد از دو اعتراف اين مرد نتيجه گرفت پس على تقسيم كننده دوزخ استيعنى وجود على در عالم آفرينش و مهر ورزيدن بر او يا ابراز خشم بر وى طبيعتا افراد را دو دسته كرده ، سرنوشت دسته نخستبهشت و سرنوشت گروه دوم را دوزخ قرار داده است. (4)
5. جعل فضايل در باره مخالفان على عليه السلام
فرزندش عبد الله مىگويد: پدرم به من گفت: مخالفان على در زندگى على زياد كنجكاوى كردهاند تا در او به نقطه ضعفى دستيابند اما موفق نشدهاند، از اين جهت تصميم گرفتهاند در باره كسانى كه با على نبرد كردهاند نقل فضايل كنند. طبعا فضايلى را جعل كرده و به آنها نسبت دادهاند.
پي نوشت ها :
1. شرح نهج البلاغه ، ابن ابى الحديد:1/52.
2. ابن الجوزى، مناقب احمد:163.
3.همان.
4. طبقات الحنابلة:1/320، نگارش ابو الحسين محمد بن يعلى: ط قاهره.