گونهشناسي آيات مهدويت بر اساس روايات تفسيري(1)
چكيده
کليد واژهها: قرآن، حديث، مهدويت.
درآمد
در احاديث و تفاسير، 324 آيه مرتبط با وجود مقدس امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف برشمرده شده است[4] که دلالتهاي آنها يکسان نيست، بلکه گاهي تفسير، تأويل، تطبيق (جري) و… است و اعتبار احاديث تفسيري آنها نيز يکسان نسيت.
در اين نوشتار، برآنيم که اين آيات را بيان و دستهبندي و شيوههاي برداشت از آنها را بررسي کنيم. البته در اين راستا، به روايات ذيل آيات نيز اشاره نموده و بعد از بيان فهرست کلي آيات، برخي از مهمترين آيات را در هر دسته بررسي ميکنيم.
مفهومشناسي
1. قرآن: مقصود کتاب آسماني مسلمانان است که 6200 آيه دارد و به صورت متواتر از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به دست ما رسيده. اين كتاب، تحريف نشده است و در عصر کنوني غالباً با قرائت حفص از عاصم منتشر ميشود.
2. مهدويت: مقصود، اعتقاد به منجياي است که در آخرالزمان ظهور ميکند و بشريت را نجات ميدهد. اين منجي، در اديان الهي و اسلام مطرح شده و در شيعه با نام محمد بن حسن عليه السلام و لقبهايي مانند «مهدي آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم» به عنوان دوازدهمين امام معصوم عليهم السلام مشخص گرديده است.
3. تفسير: دراصل، به معناي كشف و پردهبرداري است و اين جا به كشف معاني كلمات و جملههاي قرآن و توضيح مقاصد و اهداف آن هاست؛ به عبارت ديگر، تبيين مراد استعمالي آيات قرآن و آشكار كردن مراد جدّي آن بر اساس قواعد ادبيات عرب و اصول عقلايي محاوره است.[5]
4. تأويل: در اصل، به معناي بازگشتدادن است و گاهي به معناي توجيه متشابهات، ومعناي خلاف ظاهر لفظ است كه به وسيله قرينه حاصل ميشود، [6]همان طور كه گاهي به معناي باطن نيز ميآيد (معرفت، 1366: ج3، ص28؛ همو، 1379: ج1، ص21). البته در قرآن، گاهي به معناي تعبير خواب (يوسف، 6) و تحقق خارجي عيني مطلب نيز ميآيد (يوسف، 100 و اعراف، 53).
5. بطن: در اصل، به معناي پوشيده و غيرظاهر است، و اين جا مقصود، معنايي از قرآن است كه از ظاهر كلام به دست نميآيد و گاهي در احاديث بيان شده است (مجلسي، 1385: ج92، ص97). برخي صاحب نظران آن را به معناي قاعده كلّي، برگرفته از آيه ميدانند كه به وسيله الغاي خصوصيت به دست ميآيد (معرفت، 1383: ج 1، ص30؛ ذهبي، بيتا: ج1، ص21).[7]
6. تطبيق (جري): در اصل، به معناي انطباق يك مفهوم عام و كلي بر فرد خاص و جزئي است، مانند وقتي كه «انسان» را بر «علي» اطلاق و تطبيق ميكنيم. از اين شيوه در روايات تفسيري استفاده شده (ادامة همين مقاله) و در برخي احاديث نيز بدان اشاره شده است[8] و گاهي از آن با عنوان قاعده «جري و تطبيق» ياد ميشود (طباطبايي، همان: ج 1، ص41).
7. واژه «نزلت»: در اصل، به معناي نزول آيات قرآن در مورد حادثه يا واقعه خاص است و بيشتر در بارة شأن نزولهاي قرآن به کار ميرود؛ هر چند که گاهي در بارة قصههاي گذشته و بيان حکم و تکليف شرعي دائمي نيز ميآيد(معرفت، همان: ج 1، ص 254؛ بحراني، 1344: ج 1، ص 31 و32).
اما در احاديث تفسيري، نزلت در چند معنا به کار ميرود:
الف. گاهي به معناي تطبيق يک آيه خاص بر غير شأن نزول آن به کار ميرود؛ يعني در حديث، آيهاي را بر يکي از مسائل مهدويت تطبيق ميکند و در اين حالت، از تعبير «نزلت» استفاده ميشود.
مثال: آيه (أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أَءِلهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِيلاً مَا تَذَكَّرُونَ)؛ «بلكه آيا (معبودان شما بهترند يا) كسى كه درمانده را هنگامى كه او را مىخواند، اجابت مىكند و (گرفتارى) بد را برطرف مىسازد و شما را جانشينان (خود يا گذشتگان در) زمين قرار مىدهد؟ آيا معبودى با خدا است؟ چه اندك متذكّر مىشويد!» (نمل، 62).
در حديثي از امام باقر عليه السلام نقل شده است که فرمود: «آيه در باره قائم نازل شده است»، (نعماني، 1397: ص328؛ مجلسي، همان: ج 52، ص 369). در حالي که آيه فوق، مطلق است و شامل هر فرد مضطر ميشود، ولي در روايت بر يکي از مصاديق کامل يا كامل ترين مصداق آن تطبيق شده است.
ب. گاهي تعبير «نزلت» به معناي تأويل و بطن آيه به کار ميرود.
مثال: آيه (قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْراً فَمَن يَأْتِيكُم بِمَاءٍ مَعِينٍ)؛ «بگو: آيا به نظر شما، اگر آب (سرزمين) شما )در زمين( فرو رود، چه كسى آب روانى براى شما مىآورد؟».
در حديثي از امام باقر عليه السلام حکايت شده است که فرمود: «هذه نزلت في القائم يقول: ان اصبح امامکم غائباً لا تدرون اين هو فمن ياتيکم بامام ظاهر ياتيکم باخبار السماء والارض وحلال الله و حرامه؟ ثم قال عليه السلام: و الله ما جاء تأويل هذه الآية ولابُدّ ان يجئي تأويلها» (صدوق، 1395: ج 1، ص 325؛ طوسي، 1411: ص 158؛ مجلسي، همان: ج 51، ص 52)؛ در حالي که ذيل حديث سخن از تأويل (و بطن) آيه ميگويد، اما در صدر حديث، تعبير «نزلت» به کار رفته است. پس مقصود از نزول در اينجا، بيان بطن و تأويل آيه فوق است.[9]
ج. واژه «نزلت» گاهي هم به معناي تفسير آيه ميآيد؛ همان طور که در باره آيه 55 سوره نور[10]؛ از امام صادق عليه السلام نقل شده است که فرمود: «در باره قائم و اصحابش نازل شده است» (نعماني، همان: ص 247). با توجه به عدم تحقق اين آيه تا کنون، تنها تفسير آيه مربوط به امام عصر عليه السلام و ياران آن حضرت، است.
پيشينه
1. المحجة فيما نزل في القائم الحجة، سيد هاشم بحراني (1107 ق)؛
2. معجم احاديث الامام المهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف تحت اشراف شيخ علي کوراني؛
3. موسوعة المصطفي و العترة، حسين شاکري؛
4. سيماي امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف در آيينه قرآن، علي اکبر مهدي پور؛
5. الامام المهدي في القرآن و السنة، سعيد ابومعاشر؛
6. امام مهدي از ديدگاه قرآن و عترت و علائم بعد از ظهور، محمد باقر مجلسي (1037ق)، ترجمه علي دواني، گزيده کتاب مهدي موعود (جلد سيزدهم بحارالانوار)؛
7. المهدي في القرآن (موعود قرآن)، سيد صادق حسيني شيرازي؛
8. حکومت جهاني حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف از ديدگاه قرآن و عترت، محمود شريعتزاده خراساني؛
9. ملاحم القرآن، ابراهيم انصاري زنجاني؛
10. طريق الي المهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف المنتظر عجل الله تعالي فرجه الشريف ايوب؛
11. سوره «العصر»حضرت امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف است، عباس راسخي نجفي؛
12. المهدي الموعود في القرآن الکريم، محمد حسين رضوي؛
13. پور پنهان در افق قرآن حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف، جعفر شيخ الاسلامي؛
14. غريب غيب در قرآن، محمد حسين صفا خواه؛
15. اثبات مهدويت از ديدگاه قرآن، علي صفائي کاشاني؛
16. القرآن يتحدث عن الامام المهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف، مهدي حسن علاء الدين؛
17. ثورة المواطئين للمهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف، مهدي حمد فتلاوي؛
18. مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف در قرآن، رضا فيروز؛
19. مهدويت از نظر قرآن و عترت، خيرالله مرداني؛
20. چهل حديث در پرتو چهل آيه در فضايل حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف، مسجد جمکران؛
21. سيماي مهدويت در قرآن، محمد جواد مولوي نيا؛
22. الايات الباهره في بقية العترة الطاهرة، سيد داوود مير صابري؛
23. مهدي در قرآن، محمد عابدين زاده؛
24. سيماي نوراني امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف در قرآن و نهج البلاغه، عباس کمساري؛
25. سيماي حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف در قرآن، سيد جواد رضوي؛
26. جلد سيزده بحارالانوار، علامه مجلسي (م 1111 ق) که به فارسي نيز ترجمه شده، است.
تذکر
فهرست اجمالي آيات مهدويت
لازم به يادآوري است که ارزش اين روايات نيز از نظر سندي و دلالتي يکسان نيست. فارغ از اين مباحث، آياتي که در احاديث مرتبط با مهدويت معرفي شدهاند بدين قراراند:
سوره حمد، بقره: 3 و 37 و 114 و 115 و 133 و 148 و 155 و 157 و 210 و 243 و 249 و 259 و 261 و 269، آل عمران: 37 و 46 و 81 و 83 و 97 و 125 و 140 و 142 و 144 و 200، نساء: 59 و 69 و 77 و 130 و 159، مائده: 3 و 12 و 14 و 20 و 54 و 118، انعام: 2 و 37 و 44 و 45 و 65 و 158، اعراف: 46 و 53 و 71 و 96 و 128 و 156 و 157 و 159 و 172 و 181 و 187، انفال: 7 و 8 و 39 و 75، توبه: 3 و 16 و 32 و 33 و 34 و 36 و 52 و 111 و 119، يونس: 24 و 35 و 39 و 50 و 98، هود: 8 و 18 و 80 و 83 و 86 و 110، يوسف: 110، رعد: 7 و 13 و 29، ابراهيم: 5 و 28 و 45 و 46، حجر: 16 و 17 و 36 و 37 و 38 و 75 و 76، نحل: 1 و 22 و 33 و 34 و 38 و 39 و 40، اسراء: 5 و 6 و 7 و 33 و 71 و 72، کهف: 47 و 98، مريم: 37 و 54 و 75 و 76.، طه: 115 و 123 و 124 و 135، انبياء: 12 و 13 و 35 و 73 و 95 و 105، حج: 39 و 41 و 47 و 65، مؤمنون: 1 و 101، نور: 35 و 53 و 55، فرقان: 11 و 26 و 54 و 63، 76، شعراء: 4 و 21 و 207، روم: 1 و 5، لقمان: 20، سجده: 21 و 29 و 30، احزاب: 11 و 61 و 62، سبأ: 18 و 28 و 51، فاطر: 41، يس: 30 و 33 و 52، صافات: 83 و 84، ص: 17، زمر، 69، غافر: 11 و 51، فصلت: 30 و 34 و 53، شوري: 1 و 2 و 18 و 20 و 23 و 24 و 41 و 42 و 45، زخرف: 28 و 61 و 66، دخان: 3 و 4، محمد: 4 و 17 و 18، فتح: 25، ق: 41 و 42، ذاريات: 22، طور: 1 و 2 و 3 و 47، نجم: 53، قمر: 1 و 6، الرحمن: 41، واقعه: 10 و 11، حديد: 16 و 17 و 19، صف: 8 و 9، تغابن: 12، ملک: 30، قلم: 15، معارج: 1 و 2 و 44، جن: 16 و 24، مدثر: 1 و 2 و 4 و 8 و 9 و 10 و 11 و 16 و 19 و 20 و 40 و 48، نازعات: 12 و 13 و 14، عبس: 17 و 23، تکوير: 15 و 16، انشقاق: 19، بروج: 1، طارق: 15 و 16 و 17، غاشيه: 1 و 4، فجر: 1 و 4، شمس: 1 و 15، ليل: 1 و 21، قدر: 1 و 5، بيّنه: 5، تکاثر: 3 و 4 و 8، عصر / 1 ـ 3.[12]
تذکر مهم: در برخي مجامع روايي و تفاسير قرآن، برخي ديگر از آيات قرآن را مربوط به مباحث مهدويت معرفي کردهاند، ولي با بررسيهاي به عمل آمده، روشن شد که برخي از اين موارد از معصومان عليهم السلام نقل نشده است يا نسبت دادن آنها به معصومان عليهم السلام مشکوک است.
براي مثال، تفسير قمي، آيه شصتم سوره حج (قمي، 1404: ج 2، ص 87؛ موسسه المعارف، 1428: ص 383) و سيزدهم سوره صف (قمي، همان: ج 2، ص 366؛ موسسه المعارف، همان: ص 603) را مربوط به مهدويت دانسته است؛ در حالي که ظاهراً تعبير، از صاحب تفسير است. هم چنين ذيل آيه سوره يونس (قمي، همان: ج 1، ص 312؛ موسسه المعارف، همان، ص 246) از ابو جارود نقل شده است که معتبر نيست يا ذيل آيات صدو دهم و صدو سيزدهم سوره طه (قمي، همان: ج 2، ص 65 و ص149؛ مؤسسة المعارف، همان: ص350 و ص467) و بيست و ششم سوره جن (قمي، همان: ج 2، ص391؛ موسسه المعارف، همان: ص 619) با تعبير «قال» نقل شده و استناد آن به معصوم، روشن نيست و در معجم الاحاديث المهدي، در رديف آيات مفسّر ذکر شدهاند. نيز برخي روايات مهدويت از ابن عباس نقل شده است، براي مثال در باره آيه 59 سوره نمل از ابن عباس حکايت شده که اهل بيت عليهم السلام «صفوة الله» هستند (ابن شهر آشوب، 1379: ج 3، ص 380؛ موسسه المعارف، همان: ص 435).
عجيبتر آن که برخي موارد، از کعب الاحبار نقل شده است که از ناقلان اسرائيليات بوده و روايات او نزد شيعه و سني بياعتبار است؛ براي مثال ذيل آيه 55 آل عمران (ابن حماد، 1418: ج 2، ص 578؛ موسسه المعارف، همان: ص 78) و ذيل آيه 47 سوره حج (صدوق، 1416: ج 2، ص 5 ـ 474؛ موسسه المعارف، همان: ص 381) آيات مذکور را با روايتي از کعب الاحبار نقل کرده است؛ در حالي که به پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نيز نسبت داده نشده است. روشن است که نقل اين اخبار ضعيف و مرسل، موجب وهن آيات مهدويت ميشود؛ از اين رو ما اين آيات را در ليست آيات مهدويت ذکر نکرديم.
پي نوشت ها :
[1]. ر.ک: کتاب مقدس، مزامير، مزمور 37، ش 9 ـ 18 و مزمور 96، ش 10 ـ 13 و نيز ملحقات عهد جديد، نامه دوم به پولوس، باب سوم و نيز در کتاب مقدس هندوها اوپانيشادها، ص 737 و نيز در زرتشتيها کتاب جاماسب نامه 121.
[2]. ر.ك: صافي گلپايگاني (1419).
[3]. نك: سوره تحريم، سوره منافقين، و…
[4]. ر.ک: ادامه همين نوشتار.
[5]. در مورد تفسير معاني لغوي و اصطلاحي متعددي بيان شده است. در اينجا سخن لغويين و برخي ارباب تفسير و صاحبنظران بيان شد. نك: راغب اصفهاني،مفردات؛ طباطبائي، الميزان، ج 1، ص 4؛ سيوطي، الاتقان، ج 2، ص 192؛ طبرسي، مجمع البيان، ج 1، ص 13؛ نگارنده، منطق تفسير قرآن، ص 23 و درآمدي بر تفسير علمي قرآن، ص 35ـ 39.
[6]. براي واژة تأويل بيش از ده معناي استعمالي بيان شده است كه در اينجا دو معنايي كه در متن مقصود ماست بيان شد. نك: مفردات، مادةاول؛ مجمعالبيان، ج3، ص13؛ الاتقان فيعلوم القرآن، ج2، ص192؛ التفسير و المفسرون، ج1، ص13؛التمهيدفي علومالقرآن، ج3، ص28.
[7]. البته براي واژه «بطن» معاني ديگر نيز بيان شده است، ولي ما در اينجا معنايي را بيان كرديم كه در متن مقصود ماست (نك: طباطبايي، 1393: ج3، ص44ـ 65؛ رضايي، اصفهاني، 1385: مبحث بطن).
[8]. عن الباقر عليه السلام: «ظهرهتنزيلهو بطنهتاويله منه ما قد مضي ومنه مالم يكن يجري كما يجري الشمس و القمر» (مجلسي، همان: ج92، ص97).
[9]. در مورد بطن و تأويل آيات مهدويت در ادامه مقاله مطالبي بيان خواهد شد.
[10]. (وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ))، «خدا به كساني از شما كه ايمان آورده و [كارهاي] شايسته انجام دادهاند، وعده داده است كه قطعاً آنان را در زمين جانشين خواهد كرد».
[11]. ر.ک: ادامه مقاله.
[12]. ر.ک: معجم احاديث الامام المهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف، الجزء السابع، و کتب تفسير روايي مثل البرهان، نورالثقلين، صافي، نمونه و…