ورزش در روايات (2)
26. لزوم آموزش ورزشي
پيامبر خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: به پسرانتان شنا و تيراندازي را آموزش دهيد.
27. قويها نيز ضعيفند!
حضرت علي ـ عليه السلام ـ فرمود: هر نيرومندي جز خداوند سبحان، ضعيف و ناتوان است (پس به زور بازو و ساير تواناييهايتان مغرور نشده و از آن سوء استفاده نكنيد.)
28. جوازِ بازي و ورزش
رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: تفريح و بازي كنيد زيرا دوست ندارم، در دين شما خشونتي ديده شود.
29. ميانهروي در ورزش
حضرت علي ـ عليه السلام ـ : كاري كه بايد بيش از هر كار دوست داشته باشي، ميانهروي در حقّ است و همگاني كردن آن در برابري و دادگري.
30. استراحت شب قبل از مسابقه
حضرت علي ـ عليه السلام ـ فرمود: اول شبِ (قبل از مبارزه) تن و مركبت را آسوده گذار.
31. پرهيز از درگيري
حضرت علي ـ عليه السلام ـ فرمود:جنگ مكن مگر با كسي كه با تو بجنگد.
32. رابطة صداقت و قهرماني
حضرت علي ـ عليه السلام ـ فرمود: اگر اشياء دستهبندي شوند بدون شك صدق و راستي با شجاعت و قهرماني همراه خواهد بود.
33. تأييد كُشتي
پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ از كنار دو مرد كه با يكديگر كُشتي ميگرفتند عبور نموده، آنها را سرزنش نكرد.
34. پرهيز از زورگويي
حضرت علي ـ عليه السلام ـ فرمود: براي افراد ضعيف، قوي مباش (و به آنها زورگويي و ستم مكن).
35. مؤمن قوي
پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: شخص باايمانِ قوي و نيرومند از شخص با ايمانِ ضعيف، بهتر و دوستداشتنيتر است.
36. ورزشِ كودكان و تشويق آنها
دَخََلَ النَّبيُّ ذاتَ لَيْلَةٍ بَيْتَ فاطِمَةَ ـ عليها السلام ـ وَ مَعَهُ الْحَسَنُ و الْحُسَينُ ـ عليهما السلام ـ فَقالَ لَهُما النّبِيُّ ـ صلي الله عليه و آله ـ قُوما فَاصْطَرِعا.فَقاما لِيَصْطَرِعا، وَ قَدْ خَرَجَتْ فاطِمَةُ صَلَواتُ اللهِ عَلَيها في بَعْضِ خِدْمَتِها فَدَخَلَتْ فَسَمِعَتِ النَّبي ـ عليه السلام ـ وَ هوَ يَقوُلُ:اَيِّهِنْ يا حَسَنُ! شُدَّ عَلَي الحُسَيْنِ فَاَصْرعْهُ فَقالَتْ لَهُ:يا ابَهْ واعَجَباهُ، اَتُشَجّعُ هذا علي هذا؟ تُشَجِّعُ الْكَبيرَ عَلَي الصَّغير؟! فَقالَ لَها:يا بُنيَّةُ، اَما تَرْضينَ اَنْ اَقولَ اَنا: يا حَسَنُ شُدَّ عَلَي الحسينِ فاَصْرعْهُ، و هذا حَبيبي جِبْرئيلُ يقولُ:يا حسينُ شُدَّ عليِ الحسنِ فَاَصرعهُ؟[36]
امام صادق ـ عليه السلام ـ به نقل از پدران بزرگوارش ميفرمايد:
شبي پيامبر گرامي اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ به خانة فاطمه ـ عليها السلام ـ وارد شد. امام حسن و امام حسين ـ عليهما السلام ـ نيز (كه در سنين كودكي بودند) به همراه ايشان بودند. آن حضرت خطاب به آن دو فرمود: بپا خيزيد و با يكديگر كُشتي بگيريد.
آنها نيز برخاسته و به كشتي پرداختند، حضرت فاطمه ـ عليها السلام ـ كه براي انجام كاري از اتاق خارج شده بود وارد شد و متوجه شد كه پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ امام حسن ـ عليه السلام ـ را تشويق نموده و ميفرمايد:حسن! بپر، حسين را محكم بگير و به زمين بزن.با تعجب عرض كرد:پدر جان! اين بسيار عجيب است كه شما حسن را تشويق ميكنيد تا حسين را شكست دهد! چگونه شما پسرِ بزرگتر را تشويق ميكنيد تا پسر كوچكتر را شكست دهد؟!
پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ در پاسخ فرمود: دختر جان! آيا تو راضي نميشوي من بگويم: «حسن! حسين را به زمين بزن»، در حالي كه دوستم «جبرئيل» اينجا ايستاده و ميگويد: «اي حسين! حسن را محكم گرفته و به زمين بزن؟!
37. شُكرانة بازوي توانا
حضرت علي ـ عليه السلام ـ در وصيّت خويش خطاب به امام حسن و امام حسين ـ عليهما السلام ـ فرمود: همواره دشمنِ ظالم و ياور مظلوم باشيد.
38. بالاترين توان
پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: هيچ قوهاي همانند غلبه بر هواي نفس... و هيچ تواني مثلِ برگرداندن (و فرونشاندن) خشم نيست.
39. پيروزي بر قويترين دشمن
روزي پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ از كنار گروهي (از جوانان) عبور كرد كه سنگ (بزرگي) را جابجا ميكردند، فرمود: قويترين شما كسي است كه به هنگام خشم و غضب، خويشتنداري كند.
40. حقپذيري در مسابقه
سَبَقَ رَسُولُ اللهِ وَ رَسوُلُ اللهِ يَقُولُ سَبَقَ اُسامَة .[40]
امام سجاد ـ عليه السلام ـ فرمود:پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ در مسير بازگشت از جنگ تبوك در حالي كه بر شتري سوار بود با اسامه كه بر شتري به نام «عَضباء» سوار بود مسابقه داد. «عَضباء» (از شتر پيامبرـ صلي الله عليه وآله ـ)پيشي گرفت. مردم (تماشاگر فرياد زده و) ميگفتند: رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ برنده شد.ولي رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ ميفرمود: (اين طور نيست، بلكه من باختم و) اُسامه برنده شد.
پي نوشت ها :
[26]. نهجالفصاحه، ص 413، حديث شماره 1955.
[27] . غررالحكم، ج 4، ص 536.
[28] . نهجالفصاحه، ص 105، حديث شماره 531.
[29] . نهجالبلاغه، فيضالاسلام، نامه 53، 996.
[30] . نهجالبلاغه فيضالاسلام، وصيت 12، ص 856.
[31]. نهجالبلاغة فيضالاسلام، نامه 12، ص 856.
[32] . غررالحكم، ج 5، ص 118.
[33] . اولين دانشگاه و آخرين پيامبر، ج 14، ص 285.
[34] . غررالحكم، ج 6، ص 436.
[35] . الاسلام و الطّبّ، ص 263 و مسائل تربيتي اسلام، دكتر حجّتي، ص 141.
[36] . بحارالانوار، ج 103، ص 189.
[37] . نهجالبلاغه فيضالاسلام، نامه 47، ص 977.
[39]. بحارالانوار، ج 77، ص 148، حديث 67.
[40] . بحارالانوار، ج 102، ص 190، و وسائلالشيعة، ج 13، ص 351. '
/ع