دزدي در کودکان و طريقه ي مواجهه با آن
نويسنده :ناهيد بابايي اميري
دزدي از جمله ضد ارزش هايي ست که تمامي جوامع ،بر آن توافق همگاني دارند .درهمه ي دنيا ، دزدي صفتي نکوهيده ، ناپسند و زشت محسوب مي گردد . به همين دليل بر همگان واجب است که بلافاصله نسبت به شناسايي علل و رفع آن ، مبادرت ورزند .
دزدي از نظر لغوي ،به معناي مال و ثروت ديگري را به صورت پنهان و بدون اجازه ي مالک آن ،صاحب شدن است . دزدي به هر صورتي که انجام پذيرد ، حقوق ديگران را ضايع مي کند . اين عمل توسط کودکان به روش هاي گوناگون انجام مي پذيرد . براي نمونه دزدي از منازل ، فروشگاه ها ، وسايل نقليه و ...
به طور معمول ، کودکان از دزديدن شيريني ، مدادرنگي و پول شروع مي کنند و سپس به وسايل بزرگتر مي رسند . گر چه دزدي بين کودکان خردسال ، کاري معمول و عادي ست و تمام کودکان ، يک باريا بيشتر ، چيزي که به آنان تعلق نداشته را برداشته ، اما اين مساله ، گاهي والدين را بسيار نگران مي کند زيرا آنان مي ترسند که مبادا به قول معروف ، « تخم مرغ دزد شتر دزد گردد » بعضي اوقات اين نگراني ، تا حدي بالا مي گيرد که آنان را به مراکز مشاوره مي کشاند اما با توجه به اينکه بيشتر کودکان خردسال ، اين رفتار را انجام مي دهند ، نگران کننده نيست و بيشتر آنان در آينده ،مطيع قانون مي شوند . البته اين بدين معنا نيست که والدين ،بي تفاوت باشند ، بلکه بايد به اين رفتار توجه و آن را اصلاح نمايند .
دزدي در سنين گوناگون ، معاني متفاوتي دارد . براي نمونه کودکان زير شش سال ،ازمفهوم دزدي ، درک درستي ندارند و تصور مي کنند هرچه را بخواهند ، مي توانند بردارند . در همين زمان است که آموزش مالکيت ، به وسيله ي پدر و مادر بايد آغاز گردد . براي نمونه به او بگويند : « اين ماشين ، مال ديگري ست ، آن را به صاحبش بر گردان ! » .
وقتي کودکان به سن شش سالگي مي رسند ، مفهوم مالکيت را بهتر مي شناسند و کم کم متوجه مي گردند که دزدي ، کار نادرستي ست . زماني که کودک متوجه شد کارش اشتباه است اما دوباره آن را انجام داد ، براي اين که اين رفتار ، تبديل به عادت نشود ،بايد به او تذکر جدي داد و حتي اگر لازم شد ، تنبيه اش نمود .
در سن نوجواني ، دزدي از مجموعه مشکلات رفتاري ، خارج و به بزهکاري تبديل مي شود که به طور معمول با قوانين اجتماعي مواجه مي گردد . با توجه به اهميت اين مساله ، جهت پيشگيري از دزدي در سنين نوجواني و بزرگسالي ، بايد هر چه سريع تر علل آن را شناسايي و نسبت به رفع آن اقدام نمود .
علل دزدي
ـ ممکن است دزدي به دليل نيازهاي مادي و اوليه باشد . عده اي از کودکان ، زندگي فقيرانه اي دارند و نيازهاي اوليه شان ارضا نمي شود .براي نمونه نياز به غذا ، لباس ، نداشتن پول توجيبي ، مدادرنگي ، وسايل مدرسه و ... که بيشتر در اين موقع ،انگيزه ي تملک ، سبب دزدي مي شود .
ـ گاهي والدين به طور ناآگاهانه عادت هاي دزدي کودک را تقويت مي کنند ،براي نمونه دزدي او را ناديده مي گيرند .
ـ برخي مواقع ، کودکان از هم سن و سال هاي خود ياد مي گيرند که دزدي کنند يا براي اينکه در جمع آنان پذيرفته و مقبول واقع شوند ، دست به اين عمل مي زنند . به همين دليل ، پدر و مادر بايد نسبت به دوستان فرزنداشان ، شناخت و آگاهي لازم را داشته باشند .
ـ گاه ،ناکامي ها و مورد بي مهري و بي توجهي قرار گرفتن کودک در خانواده ، باعث دزدي مي شود که به طور معمول با لجبازي و دروغگويي همراه است . در واقع ، جبران احساس حسادت ، احساس ناامني از رفتار خشونت آميز والدين ، وجود نامادري و ناپدري ،انتقام گرفتن از آنان ( با بردن آبروي شان ) و آرزوي به دست آوردن چيزهاي پر زرق و برق ، موجب دزدي مي شود .
ـ بعضي وقت ها کودک ، دزدي را از پدر و مادر خود تقليد مي کند . به عنوان نمونه پدري که وسايل اداره را براي مصارف شخصي به منزل مي آورد ، دزدي را به فرزندش مي آموزد .
ـ در برخي موارد علت دزدي ، ندانستن خوبي و بدي ست . در اينجا بايد مالکيت را به او ياد دهيم و چنان چه وسيله ي برادرش را برداشت . به او بگوييم : « اين شي مال برادرت است و ناراحت مي شود ؛ بايد از او اجازه بگيري ! » و براي موثرترشدن اين امر ، بايد وسايل کودک را به زور از او نگيريم و به طور حتم براي برداشتن آن ،از کودک اجازه بگيريم . براي نمونه به او بگوييم : « اجازه مي دهي عروسکت را براي چند دقيقه به دختر عمه ات بدهم تا بازي کند ؟»
با دزدي کودکان چگونه بايد برخورد کرد ؟
ـ در وهله ي اول ،درمقابل دزدي کودک ،واکنش نشان ندهيد و خونسرد باشيد .
ـ سپس کودک را صدا بزنيد و از او بپرسيد که آن شيء را از کجا آورده است ؟
اگر کودک مسئوليت عملش را بپذيرد ، يک قدم جلوتر از زماني هستيد که کودک مسئوليت عملش را نپذيرد .
ـ در صورت پذيرش دزدي ، بايد با او گفتگو کنيد ؛ در اين مورد که چرا دزدي ، اشتباه است و از نظر اخلاقي و ارزش هاي اجتماعي ، زشتي هاي آن را برايش تشريح کنيد . سپس از او بپرسيد حال با اين اطلاعات ، نسبت به عملش چه احساسي دارد ؟ اگر اظهار ندامت و پشيماني کرد ، بايد او را به خاطر صداقتش تشويق کنيد اما از کار او چشم پوشي نکنيد زيرا ممکن است رفتارش تبديل به عادت شود .
ـ در مرحله ي بعد ،بايستي ، کودک شيء دزديده شده را به صاحبش برگرداند و از او عذرخواهي کند ، اگر آن شيء خوردني بود يا آن را خراب کرده بود ، بايد پولش را بپردازد . اگر پول نداشت ، از پول توجيبي اش پرداخت کنيد ، و گرنه بعد از پرداخت پول توسط خودتان ، از کودک بخواهيد در ازاي آن ، در کارهاي روزمره به شما کمک کند تا اين پول ، جبران شود .
ـ در مورد پيامدهاي دزدي ، به کودک هشدار دهيد و چنان چه دزدي تکرار شد ، به طور حتم تنبيه را اعمال نماييد .
ـ چنان چه دزدي تکرار شد ، عواقب اجتماعي و مجازات هاي قانوني آن را براي کودک تشريح کنيد .
منبع:نشريه شادکامي،شماره 71.
دزدي از نظر لغوي ،به معناي مال و ثروت ديگري را به صورت پنهان و بدون اجازه ي مالک آن ،صاحب شدن است . دزدي به هر صورتي که انجام پذيرد ، حقوق ديگران را ضايع مي کند . اين عمل توسط کودکان به روش هاي گوناگون انجام مي پذيرد . براي نمونه دزدي از منازل ، فروشگاه ها ، وسايل نقليه و ...
به طور معمول ، کودکان از دزديدن شيريني ، مدادرنگي و پول شروع مي کنند و سپس به وسايل بزرگتر مي رسند . گر چه دزدي بين کودکان خردسال ، کاري معمول و عادي ست و تمام کودکان ، يک باريا بيشتر ، چيزي که به آنان تعلق نداشته را برداشته ، اما اين مساله ، گاهي والدين را بسيار نگران مي کند زيرا آنان مي ترسند که مبادا به قول معروف ، « تخم مرغ دزد شتر دزد گردد » بعضي اوقات اين نگراني ، تا حدي بالا مي گيرد که آنان را به مراکز مشاوره مي کشاند اما با توجه به اينکه بيشتر کودکان خردسال ، اين رفتار را انجام مي دهند ، نگران کننده نيست و بيشتر آنان در آينده ،مطيع قانون مي شوند . البته اين بدين معنا نيست که والدين ،بي تفاوت باشند ، بلکه بايد به اين رفتار توجه و آن را اصلاح نمايند .
دزدي در سنين گوناگون ، معاني متفاوتي دارد . براي نمونه کودکان زير شش سال ،ازمفهوم دزدي ، درک درستي ندارند و تصور مي کنند هرچه را بخواهند ، مي توانند بردارند . در همين زمان است که آموزش مالکيت ، به وسيله ي پدر و مادر بايد آغاز گردد . براي نمونه به او بگويند : « اين ماشين ، مال ديگري ست ، آن را به صاحبش بر گردان ! » .
وقتي کودکان به سن شش سالگي مي رسند ، مفهوم مالکيت را بهتر مي شناسند و کم کم متوجه مي گردند که دزدي ، کار نادرستي ست . زماني که کودک متوجه شد کارش اشتباه است اما دوباره آن را انجام داد ، براي اين که اين رفتار ، تبديل به عادت نشود ،بايد به او تذکر جدي داد و حتي اگر لازم شد ، تنبيه اش نمود .
در سن نوجواني ، دزدي از مجموعه مشکلات رفتاري ، خارج و به بزهکاري تبديل مي شود که به طور معمول با قوانين اجتماعي مواجه مي گردد . با توجه به اهميت اين مساله ، جهت پيشگيري از دزدي در سنين نوجواني و بزرگسالي ، بايد هر چه سريع تر علل آن را شناسايي و نسبت به رفع آن اقدام نمود .
علل دزدي
ـ ممکن است دزدي به دليل نيازهاي مادي و اوليه باشد . عده اي از کودکان ، زندگي فقيرانه اي دارند و نيازهاي اوليه شان ارضا نمي شود .براي نمونه نياز به غذا ، لباس ، نداشتن پول توجيبي ، مدادرنگي ، وسايل مدرسه و ... که بيشتر در اين موقع ،انگيزه ي تملک ، سبب دزدي مي شود .
ـ گاهي والدين به طور ناآگاهانه عادت هاي دزدي کودک را تقويت مي کنند ،براي نمونه دزدي او را ناديده مي گيرند .
ـ برخي مواقع ، کودکان از هم سن و سال هاي خود ياد مي گيرند که دزدي کنند يا براي اينکه در جمع آنان پذيرفته و مقبول واقع شوند ، دست به اين عمل مي زنند . به همين دليل ، پدر و مادر بايد نسبت به دوستان فرزنداشان ، شناخت و آگاهي لازم را داشته باشند .
ـ گاه ،ناکامي ها و مورد بي مهري و بي توجهي قرار گرفتن کودک در خانواده ، باعث دزدي مي شود که به طور معمول با لجبازي و دروغگويي همراه است . در واقع ، جبران احساس حسادت ، احساس ناامني از رفتار خشونت آميز والدين ، وجود نامادري و ناپدري ،انتقام گرفتن از آنان ( با بردن آبروي شان ) و آرزوي به دست آوردن چيزهاي پر زرق و برق ، موجب دزدي مي شود .
ـ بعضي وقت ها کودک ، دزدي را از پدر و مادر خود تقليد مي کند . به عنوان نمونه پدري که وسايل اداره را براي مصارف شخصي به منزل مي آورد ، دزدي را به فرزندش مي آموزد .
ـ در برخي موارد علت دزدي ، ندانستن خوبي و بدي ست . در اينجا بايد مالکيت را به او ياد دهيم و چنان چه وسيله ي برادرش را برداشت . به او بگوييم : « اين شي مال برادرت است و ناراحت مي شود ؛ بايد از او اجازه بگيري ! » و براي موثرترشدن اين امر ، بايد وسايل کودک را به زور از او نگيريم و به طور حتم براي برداشتن آن ،از کودک اجازه بگيريم . براي نمونه به او بگوييم : « اجازه مي دهي عروسکت را براي چند دقيقه به دختر عمه ات بدهم تا بازي کند ؟»
با دزدي کودکان چگونه بايد برخورد کرد ؟
ـ در وهله ي اول ،درمقابل دزدي کودک ،واکنش نشان ندهيد و خونسرد باشيد .
ـ سپس کودک را صدا بزنيد و از او بپرسيد که آن شيء را از کجا آورده است ؟
اگر کودک مسئوليت عملش را بپذيرد ، يک قدم جلوتر از زماني هستيد که کودک مسئوليت عملش را نپذيرد .
ـ در صورت پذيرش دزدي ، بايد با او گفتگو کنيد ؛ در اين مورد که چرا دزدي ، اشتباه است و از نظر اخلاقي و ارزش هاي اجتماعي ، زشتي هاي آن را برايش تشريح کنيد . سپس از او بپرسيد حال با اين اطلاعات ، نسبت به عملش چه احساسي دارد ؟ اگر اظهار ندامت و پشيماني کرد ، بايد او را به خاطر صداقتش تشويق کنيد اما از کار او چشم پوشي نکنيد زيرا ممکن است رفتارش تبديل به عادت شود .
ـ در مرحله ي بعد ،بايستي ، کودک شيء دزديده شده را به صاحبش برگرداند و از او عذرخواهي کند ، اگر آن شيء خوردني بود يا آن را خراب کرده بود ، بايد پولش را بپردازد . اگر پول نداشت ، از پول توجيبي اش پرداخت کنيد ، و گرنه بعد از پرداخت پول توسط خودتان ، از کودک بخواهيد در ازاي آن ، در کارهاي روزمره به شما کمک کند تا اين پول ، جبران شود .
ـ در مورد پيامدهاي دزدي ، به کودک هشدار دهيد و چنان چه دزدي تکرار شد ، به طور حتم تنبيه را اعمال نماييد .
ـ چنان چه دزدي تکرار شد ، عواقب اجتماعي و مجازات هاي قانوني آن را براي کودک تشريح کنيد .
منبع:نشريه شادکامي،شماره 71.
/ج