اسرار اردوگاه هاي مرگ

اردوگاه هاي کاراجباري يکي از مخوف ترين مکان ها براي نگهداري زنداني ها و اسرا به شمار مي رفتند؛ جهنم هاي مرگباري که هيچ کسي اميد به زنده ماندن درآنها را نداشت شرايط نگهداري زندانيان در مخوف ترين زندان هاي دنيا هرچقدر هم که سخت و غيرقابل باور باشد، باز هم وقتي با شرايط اردوگاه هايي که در گذشته هاي دور براي نگهداري
چهارشنبه، 4 خرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اسرار اردوگاه هاي مرگ

اسرار اردوگاه هاي مرگ
اسرار اردوگاه هاي مرگ


 





 
اردوگاه هاي کاراجباري يکي از مخوف ترين مکان ها براي نگهداري زنداني ها و اسرا به شمار مي رفتند؛ جهنم هاي مرگباري که هيچ کسي اميد به زنده ماندن درآنها را نداشت
شرايط نگهداري زندانيان در مخوف ترين زندان هاي دنيا هرچقدر هم که سخت و غيرقابل باور باشد، باز هم وقتي با شرايط اردوگاه هايي که در گذشته هاي دور براي نگهداري زنداني ها و اسيران از آنها استفاده مي شد مقايسه مي شود، خيلي ها به اين عقيده مي رسند افرادي که مدتي از عمرشان را در اردوگاه ها گذرانده اند جزو بدشانس ترين انسان هاي روي کره زمين هستند؛ آدم هايي که يا زنده از اين اردوگاه ها بيرون نيامدند يا با آسيب هاي جسمي و روحي شديد بقيه روزهاي عمرشان را در فضاي خارج از اردوگاه ها گذراندند.

آشويتس مخوف
 

اردوگاه آشويتس يکي از مخوف ترين اردوگاه هاي جهان در طول تاريخ جنگ جهاني دوم به شمار مي رود. هزاران نفر در طول پنج سال در اين جهنم مرگ به قتل رسيدند و به اين ترتيب نيروهاي نژادپرست نازي يکي از فجيع ترين جنايت هاي تاريخ را رقم زدند.
بعد از تصاحب منطقه اي صنعتي به نام « اوشفين چيم» بين دو شهر کاتوويتس و کراکائو در 27 مارس سال 1940 به دستور هاينريش هيملر- فرمانده کل اس اس ها- يا همان نيروهاي امنيتي ويژه در ماه مي همان سال، اردوگاه کار اجباري اي درآن محل ساخته شد که به زبان آلماني آشويتس نام گرفت.
طولي نکشيد که آشويتتس به يکي از ترسناک ترين و مرگبارترين اردوگاه هاي نازي ها تبديل شد.
آشويتس بزرگ ترين مجموعه از اردوگاه هاي آلمان بود که شامل سه اردوگاه بزرگ و نزديک به 40 اردوگاه کوچک مي شد اما اس اس ها از همه اين اردوگاه به طور همزمان استفاده نمي کردند.

اسرار اردوگاه هاي مرگ

آشويتس 1؛ اردوگاه مارد
 

نازي هاي وطن پرست آلمان در ماه مي سال 1940 اردوگاه اصلي آشويتس را ساختند. نخستين گروه زندانيان هم در 20 مي همان سال وارد جهنم مرگ شدند. آشويتس 1، در اصل پايگاه اصلي اردوگاه و مرکز اداري بود و به خاطر موقعيت مناسب حمل و نقلي به عنوان اولين محل براي قرنطينه زنداني هاي لهستاني و انتقال آنها به ديگر مراکز کار اجباري واقع در غرب آلمان در نظر گرفته شد. گفته مي شود زماني که اس اس ها مأموريت سر و سامان دادن ارتش آلمان را بر عهده گرفتند، زندانيان را به شرکت هاي خصوصي اجاره مي دادند تا در مناطق نزديک اردوگاه به صورت اجباري کار کنند و به اين ترتيب روزها هزاران نفر از زير دروازه اين اردوگاه که روي سر در آن نوشته بود« کارگرآزاد»، راهي کارگاه هاي مختلف مي شدند و شب ها خسته و ناتوان دوباره در آلونک هاي چوبي خود به بند کشيده مي شدند.

اردوگاه مرگ
 

يک سال بعد از ساختن آشويتس مادر در ماه مارس سال 1941 هيملر دستور داد تا اردوگاه را گسترش دهند و به اين ترتيب در اکتبر همان سال آشويتس 2، به دست زندانيان ساخته شد که « بيرکنائو» نام گرفت. اول قرار بود که فقط 100 هزار اسير جنگي به اين محل منتقل شوند اما با جاي گرفتن يک ميليون اسير که بيشتر آنها از لهستان و سراسر اروپا بودند و به قتل رسيدن آنها، آشويتس 2 به اردوگاه مرگ تبديل شد.
بعدها در 170 هکتار از اردوگاه مرگ، بلوک هايي ساخته شده بود که به ترتيب بلوک اي، بي، سي و ... نام گرفت. به اين ساختمان ها، بلوک اردوگاه خانوادگي گفته مي شد که در آنجا خانواده قربانياني که از مجارستان به اسيري آورده شده بودند اقامت داشتند. گفته مي شود که در اين بلوک ها به بهانه پيشرفت علم آزمايش هاي بسيار وحشتناک و مرگباري روي اسيرهاي زن و کودکان انجام مي گرفت که البته بعد از تسخير اين منطقه توسط نيروهاي اتحاد جماهير شوروي سابق، از ترس اينکه راز جنايت هاي نازي ها فاش نشود اين ارتش نژادپرست تا جايي که مي توانستند اين بلوک ها را با خاک يکسان کردند و ويرانه اي بيشتر از آنها باقي نگذاشتند.
با اين حال هنوز هم در نزديکي يکي از اين اردوگاه ها خط ريل هايي ديده مي شوند که از آنها براي انتقال اجساد اسيرها به منظور سوزانده شدن پس از خفه کردن در اتاق هاي گاز استفاده مي شد.اجساد در واگن هاي کوچک از روي اين ريل ها رد مي شدند و به سمت کوره ها مي رفتند.

اسرار اردوگاه هاي مرگ

اردوگاه مونوويتس
 

در آشويتس 3 يا اردوگاه « مونوويتس» هم زنداني ها به کار اجباري فرستاده مي شدند؛ البته گاهي هم اين مکان محل استقرار زنداني هاي تازه وارد بود. اما زحمت ساخت آشويتس 3 را يک کارخانه آلماني کشيد و در 28 اکتبر سال 1942 اين اردوگاه افتتاح شد.
هنگامي که آلمان ها احساس شکست کردند دستور داده شد تا زنداني هاي اردوگاه که تقريباً 60 هزار نفر بودند،توسط اس اس ها به منطقه غرب آلمان منتقل شوند اما خيلي از آنها در اين راه جان باختند.
بعد از سقوط نازي ها و محاصره شدن آشويتس به دست ارتش اتحاد جماهير شوروي سابق،اردوگاه بيرکنائو به طور موقت تبديل به زندان اسراي آلماني شد و تمامي ابزار و ماشين آلات موجود در اين اردوگاه هم به خاک شوروي انتقال داده شد.
بقيه افرادي که توسط اس اس ها اسير شده و در اردوگاه مانده بودند بعد ازآزادي به دلايل گوناگون از جمله بيماري، سوء تغذيه و ضعف جسماني دوام نياورند و جان خود را از دست دادند.
بعدها اسناد و مدارک به جا مانده زيادي از جنايات نازي ها در اين اردوگاه ها به دست آمد؛براي مثال 46 جلد کتابچه اي که در آنها اسامي قربانيان اردوگاه هاي مرگ به ثبت رسيده بود در سال 1992 به موزه دولتي آشويتس تحويل داده شد.

اسرار اردوگاه هاي مرگ

اردوگاه سرزمين استالين
 

اردوگاه هاي کاراجباري در اتحاد جماهير شوروي سابق بعد از انقلاب سال 1917 به وجود آمدند و در اوايل دهه 30 ميلادي گسترش يافتند. بين همه آنها گولاگ يکي از معروف ترين اردوگاه ها بود که در بدترين شرايط آب و هوايي بنا شده بود. مرزهاي گولاگ از قطب شمال تا شرق سيبري - يعني دور افتاده ترين مناطق اتحاد جماهير شوروي از قبيل سرزمين سردسير و يخبندان سيبري، استپ هاي قزاقستان و بيابان هاي ترکمنستان - کشيده شده بود.
بعد از به قدرت رسيدن استالين تقريباً سه چهارم افسران و تمام مقام هاي بالا رتبه کمونيست و همراهان لنين به جرم خيانت اعدام شدند و بعضي ها با يک درجه تخفيف براي کار اجباري به اردوگاه گولاگ فرستاده شده و حتي خانواده هاي آنها هم زنداني شدند.اگر چه زنداني ها براي مقاصد مختلف اقتصادي به اين اردوگاه ها فرستاده مي شدند، اما به دليل ضعف جسماني شان و همين طور شرايط بد آب و هوايي و کمبود آب و غذا و در نتيجه مرگ بسياري از آنها، در حقيقت کار کردن اين تبعيدي ها هيچ سودي به حال اقتصاد شوروي سابق نداشت.
مسؤولان اردوگاه گولاگ از اين زنداني ها 14 ساعت در بدترين شرايط آب و هوايي بيگاري مي کشيدند.تعدادي از آنها مجبور بودند با تبر درخت ها را قطع کنند و در سرماي طاقت فرسا يخ هاي زمين را بشکنند و گودال حفر کنند.
تعدادي ديگر هم در بدترين شرايط کاري به معادن فرستاده مي شدند و بايد با دست خالي زغال سنگ و مس استخراج مي کردند. بيشتر اين زنداني ها به دليل تنفس گرد و غبار داخل معادن دچار بيماري هاي سخت ريوي مي شدند و نه تنها به آنها رسيدگي نمي شد بلکه غذاي کافي هم به اين تبعيدي ها داده نمي شد. از نظر مقامات روسي، اين زنداني ها داراي کمترين ارزش بودند و سرنوشت کارگراني که از گرسنگي، سرما و کار سخت جان مي دادند براي آنها مهم نبود و پس از مرگ يک يا چند نفر از آنها، فوراً نيروهاي جديد تازه نفس که سرنوشتي شوم مثل بقيه تبعيدي ها داشتند جايگزينشان مي شدند.

اسرار اردوگاه هاي مرگ

بين پروژه هاي اقتصادي اي که اتحاد جماهير شوروي با استفاده از کارگران گولاگ ساخت و آنها را عملي کرد، اسم کانال درياي بالتيک به چشم مي خورد که بين سال هاي 1931 و 1933 ساخته شد؛ کانال درياي بالتيک در حقيقت اولين پروژه اين اردوگاه کار اجباري به شمار مي رود. براي ساختن اين کانال 226 کيلومتري از 100 هزار زنداني استفاده مي شد.
براي حفر اين کانال طولاني کمترين تجهيزات ممکن مثل بيل و کلنگ و چرخ دستي ساده در اختيار زنداني ها قرار داده شد و 20 ماه طول کشيد تا آنها با همين وسايل ابتدايي توانستند کانال بالتيک را بسازند. نکته جالب اينجاست که بعد از پايان حفر اين کانال، سران اتحاد جماهير شوروي و ايالت متحده آمريکا بدون کوچک ترين توجهي به زير پا گذاشتن حقوق انساني پايان اين پروژه را جشن گرفتند؛درحالي که کانال بالتيک قتلگاه زنداني هاي بي شماري بود که در حال ساخت آن جان خود را از دست داده بودند.
« کوليما» از ديگر مکان هايي بود که زندانيان اردوگاه گولاگ با شنيدن نام آن لرزه بر اندامشان مي افتاد.
کوليما به سردترين نقطه کره زمين مشهور است و سرماي هوا در آنجا به اندازه اي است که يک ضرب المثل قديمي که اتفاقاً بين زنداني ها هم رواج زيادي پيدا کرده بود اين بود:«در کوليما 12 ماه از سال زمستان است و باقي تابستان!»
براي رسيدن به کوليما کارگران مجبور بودند ابتدا با قطار سفر کنند تا به ساحل اقيانوس آرام برسند و ماه ها در آنجا انتظار بکشند تا يخ ها آب شوند. بعد از آب شدن يخ ها، کارگران سوارکشتي مي شدند تا به ژاپن و از آنجا رودخانه کوليما و بعد به مقصد نهايي خود- يعني معدن طلاي کوليما- برسند. شرايط کار در اين معدن آن قدر سخت و طاقت فرسا بود که کمتر کسي مي توانست از آن جان سالم به در ببرد.

اسرار اردوگاه هاي مرگ

اردوگاه گوآنتاناما
 

گوآنتاناما يکي از معروفترين و مخوفترين اردوگاه هاي واقع در کوبا در زمان رياست جمهوري جرج دبليو بوش بود که دولت آمريکا براي نگهداري زندانيان خود از سال 2002 از آن استفاده مي کرد. اين اردوگاه که بين خيلي ها به زندان معروف شده،ازسه بخش کمپ دلتا،کمپ ايگوآنا و کمپ ايکس ري تشکيل شده است.اولين دسته زندانيان گوآنتاناما در 11 ژانويه سال 2002 وارد اين زندان شدند. در اين مکان مخوف، زنداني ها را به بدترين شکل ممکن شکنجه مي دادند،به عنوان مثال براي آزار و اذيت بيشتر و شکنجه جسمي و روحي، آنها را به اجبار در قفس هاي تنگ مي خواباندند و يا صورت شان را براي مدت هاي طولاني با گوني هايي سياه مي پوشاندند. مسؤولان بي رحم زندان گاهي لباس سياه تن زنداني ها مي کردند و آنها را وادار مي کردند ساعت ها مثل يک مترسک بايستند و دست هايشان را باز کنند و هيچ حرکتي نداشته باشند. وضعيت زندانيان در گوآنتاناما آنقدر وحشتناک بود که اعتراض هاي مردمي زيادي براي تعطيل شدن آن صورت گرفت و سرانجام در سال 2009 دستور تعليق کميسيون نظامي گوآنتاناما براي 120 روز و تعطيل شدن آن در عرض يک سال،توسط باراک اوباما صادر شد.
منبع:نشريه همشهري سرنخ، شماره 54.




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.